loading...
تحدی | ویژه اهلسنت
محمد امین ریگی بازدید : 33 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

س 5 : آیا چشم زدن باعث بیماریهای جسمی ومشکلات مادی و اجتماعی هم میشود؟
ج : بله. چشم زدن از شفای بسیاری از بیماریهایعضوی جلوگیری و بلکه باعث تشدید آن میشود، همچنانکه باعث مشکلات مادی، زناشویی وقطع ارتباط و بسیاری از مصیبتهای دیگر میشود. پیغمبر(ص) فرمودند : «بیشترین تعداداز امت من، بعد از قضا و قدر الهی، با چشم خوردن میمیرند».

 

و واضح است که مصیبتهایکمتر و کوچکتر از مرگ راحتتر توسط چشم زدن پدید آیند.

محمد امین ریگی بازدید : 28 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)


س 4 : شناسایی چشم‌زننده‌ از طریقشرعی چه فرقی با هیپنوتیزم دارد؟
ج : در شناسایی شرعی به حدیث پیغمبر (ص) عملمیشود ولی در هیپنوتیزم ساحر و چشم‌زننده‌ به کمک شیاطین شناخته میشوند و این کارحرام بوده، هیئت همیشگی افتاء و مباحث علمی در فتوایی به شماره (20361) در تاریخ 17/4/1419 ه . آن را تحریم کرده است.

 

محمد امین ریگی بازدید : 49 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)


س 3 : چگونه چشم‌زننده‌ را شناسایی کنیم؟
ج : گاهی بیمارمیشنود و یا برای او نقل میشود که شخصی بدون ذکر خدا و تبرک کردن به توصیف اوپرداخته است، یا اینکه خوابی میبیند که گویا شخص معینی او را چشم میزند، یا بدونهیچ دلیل مشخصی نسبت به بعضی افراد احساس ناراحتی میکند، و یا در اثنای قرائت قرآنبر او به هنگام مداوا شخص و یا اشخاصی به ذهن او خطور میکنند که اغلب همینها او راچشم زده‌اند.
این راههای شناسایی چشم‌زننده‌ ظنی بوده و یقینی نیستند و با حفظ حسنظن [نسب به همه] از این طریق استفاده میکنیم.

محمد امین ریگی بازدید : 28 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)


س 2 : چگونه باید اثر (آب دهان، عرق و ...) چشم زننده را گرفته و آیا علم چشم‌زننده‌ بهاین کار مانع تأثیر مداوا میشود؟
ج : اثر چشم زننده را از هر چیزی که با وی درارتباط بوده، میتوان گرفت، مثلاً از آب دهان، عرق بدن و ... زیرا هدف از این کارانتقال رایحه چشم زننده به چشم خورده است تا باعث طرد شیطان مسلط گردد. اثر چشم زنندهعلاوه بر آب دهان و عرق میتواند از باقیمانده غذا و یا آب او جمع آوری شود و یا هرچیز مباح دیگری که با بدن او در ارتباط بوده، حتی از دستگیره دری که چشم زننده - ولویکبار - به آن دست زده باشد.
اینکه چشم زننده متوجه شود که اثری از او برای شخصچشم خورده، گرفته میشود هیچ خللی در مداوا ایجاد نمیکند، چرا که پیغمبر(ص) به عامرامر کرد که دست و پاها و ... خود را برای ریختن آب آن بر سر سهل بشوید و عامر خودبه این امر واقف بود.

محمد امین ریگی بازدید : 31 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)


س 1: حسود چه فرقی با شخصشگفت‌زده [غیرحسود] دارد؟
ج : شگفتزده‌ای که حسادت نمی‌ورزد کسی است که آرزوی زوالنعمت دیگری را نمیکند و اگر آن را وصف کند و ندانسته ذکر خدا را فراموش کرده و آنوصف را متبرک نکند، شیطان از این وصف غیرمتبرک راهی برای نفوذ به شخص وصف شدهمییابد و به اذیت و آزار او میپردازد، ایجاد چنین مشکلی ممکن است از طرف یک دوست ویا یک مرد صالح و نیکوکار صورت پذیرد ولی در هر صورت از روی تعمّد نیست.
ولیحسود کسی است که آرزوی زوال نعمت از محسود را دارد و در وصف دیگری از ذکر خدا وتبرک کردن آن روی میگرداند، در این حالت شیطانی به اذن خدا محسود را هلاک میسازد واین چشم زدن است که شتر را هلاک و گرفتار سرنوشت کرده و آدمی را روانه قبرستانمیسازد. این چشم زدن جز از جانب یک روح خبیث صورت نمیپذیرد روح جنینی که در ایمانشبه قضا و قدر نقص و خلل وجود داشته و لذا مثل یهود و امثال یهود رشک میبرد.

محمد امین ریگی بازدید : 23 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

آنچه در روزگار خويش ازگسترش فقر و گراني و زحمت و خستگي ودشواري در جستجوي لقمه اي روزي مي بينيم و اينکاري بسيار والا و برتر است.

در ميان ما افرادي بي سرپرست هستند که ديگرچيزي براي برپا ماندن نيافته و جز خداي بلندمرتبه کسي از حالشان با خبرنيست.

آنان برادران ما هستند و ما در برابرشان مسئول هستيم و هرکه خواهدمطمئن گردد مي تواند به جمعيت هاي خيريه سري زده و ببيند پرونده هاي موجود را که ازسنگيني در انتظار گوشه ي چشمي مانده اند.

زمانه ي ما زمانه اي مادي و پر ازاجحاف و ستمگري و لبريز از بلاياست که همسايه ي ثروتمند خبر از همسايه ي تنگدست ونيازمند خويش ندارد و حتي از خويشاوند تنگدست و محتاج خويش بي خبر است چه برسد بهبيگانه ي مستمند.

اينجا يکايک آنچه نيکيهاي در پي گشودن گره هاي مسلمانان وپاداشهاي بزرگ در پي دادن صدقه هست را يادآور مي شويم.

و در آغاز سخنداستاني به نام لقمه ( به خاطر نامي که از لقمه در آن برده شده است( را مي آورمکه:

زني پسري داشت، مدتي بسيار طولاني پسر از او دورماند، تا آنکه از بازگشتاو نااميد گشت، روزي نشست تا چيزي بخورد، لقمه اي را برگرفت و وقتي خواست آن را سويدهانش ببرد، گدايي بر در ايستاد و درخواست غذا نمود. زن لقمه را نخورد و آن را باقرصي نان برداشته و به گدا بخشيد. و آن روز و شب گرسنه ماند.

محمد امین ریگی بازدید : 29 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

سپاس و ستایش خداوندی را کهانسان را از یک مرد و زن و آبی جهنده آفرید و سلام و درود به پیامبرمان محمد و براهل بیت و همه یارانش باد، و بعد:

خداوند عز وجل در این دنیا همسرانی برایما خلق کرد که به وسیله آنها آرامش یابیم و دوستی و محبت را بینمان قرار داد تا درزیر سایه پر شاخ و برگ آن استراحت کنیم.

به منظور بازیابی اطلاعات داده شدهبه خواهران و برادران در این زمینه و یادآوری آن اطلاعات، می گوییم که حقوق همسربسیار زیاد است و امور مهمی را شامل می شود. خداوند متعال فرموده است:"با آنها حتیاگر دوست نداشتید به نیکی رفتار کنید که چه بسا چیزی را دوست نداشته باشید، اماآفریدگار در آن خیر زیادی قرار داده باشد".

برادر مسلمانم! این زن که صاحباختیار او هستی امانتی در دست توست و در روز قیامت باید نسبت به او پاسخگو باشی کهآیا حقوق او را ادا کردی یا آن را زیر پا گذاشته ای؟!

مهم ترین حقوقی که اوبر گردن تو دارد عبارتند از:

1
ـ نیکی به آنها که با این کار هم دستور الهیرا که فرموده است: "با آنها به نیکی رفتار کنید"، انجام داده ای و هم به سفارش رسولاکرم (ص) که فرموده است: برای آنها خیر بخواهید و با نیکی با آنها رفتار کنید؛ زیرازن از دنده کج خلق شده است بالاترین آنها از همه کج تر است، اگر خواستید آن را راستکنید می شکند و اگر خواستید آن را به حال خود رها سازید همچنان کج می ماند، بنابراین با نیکی با آنها رفتارکنید. {متفق علیه} پیامبر اسلام (ص) همچنین فرمودهاست:"بارپروردگار ادای حق دو ضعیف یعنی یتیم و زن برایم دشوار است.{به روایتاحمد}

محمد امین ریگی بازدید : 32 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

 کسی که این شبهه را وارد میکند، میپندارد که اسلام به سبب اینکه زن را در شهادت نصف مرد حساب کرده از قدر و منزلت آن، کاسته است و این، پنداری پوچ و اتهامی است نادرست و منشأ این شبهه قاطی کردن (شهاده) با شهادت طلبیدن (اشهاد) است که آیه قرآن از آن صحبت می‌کند.

“یا ایها الذین آمنوا إذ اتداینتم بدَینٍ إلی اجلٍ مسمی فاکتبوه .... و استشهدوا شهیدَینِ من رجالِکم فإنْ لم یکونا رجلَینِ فرجلٌ و امرأتان”

ای کسانی که ایمان آوردهاید، هر گاه به همدیگر تا مدت معینی وامی دادید آن را بنویسد ...  و دو نفر از مردان خود را به گواهی بگیرید و اگر دو نفر مرد نبودند یک مرد و دو زن.

معیار شهادتی که قضاوت بر آن اعتماد می‌کند، تحقق اطمینان قاضی بر صدق شاهد است. صرف نظر از جنس شاهد، مرد باشد یا زن و صرف نظر از عدد شاهدان. اگر دل قاضی به دلیل وجود قرائن، اطمینان پیدا کرد، جائز است که به شهادت دو مرد یا دو زن یا یک مرد و یک زن یا یک مرد و دو زن یا یک زن و دو مرد یا یک مرد یا یک زن اعتماد کند و زن و مرد بودن شاهد هیچ تأثیری در شهادت ندارد، بلکه ملاک، مطمئن شدن قاضی از صدق شهادت است.

 اما آیه ای که به آن اشاره شد از مسأله ای دیگر غیر از شهادت در محاکمه، صحبت می کند. آیه از شهادت طلبیدن (إشهاد) صحبت می کند که صاحب دَین برای اطمینان یافتن از محفوظ ماندن دَین خود انجام می دهد. شهادت طلبیدن (إشهاد) قانونی نیست که قاضی در اختلاف و منازعات ملزم به استفاده از آن باشد، بلکه تنها نصیحت و ارشاد صاحب دَین است. تعدادی از علما و مجتهدین مورد اعتماد در قدیم و جدید، مثل ابن تیمیهء ابن القیم، شیخ محمد عبده، شیخ شلتوت و غیر آنان، بر این فهم تأکید کرده اند.

ابن القیم می‌گوید : در قرآن آیه‌ای نیست که بیانگر این باشد که حکم و داوری جز به شهادت دو مرد یا شهادت یک مرد و دو زن، جائز نیست، بلکه خداوند متعال صاحبان حقوق را به (إشهاد) امر کرده تا بدینوسیله حقوق خود را حفظ کنند و حکام را دستور نداده است که به آن حکم کنند.

 حتی در زمینه‌ي شهادت طلبیدن (إشهاد) که آیه از آن صحبت کرده است و برای شهادت دو زن به جای یک زن دلیل آورده به اینکه احتمال دارد که یکی از آنان فراموش کند پس دیگری آن را یادآوری نماید :

“أن تضِلَ  تنسی  فتُذِکَر إحد اهما الأُخری”

جائز نیست که از این آیه فهمیده شود که فراموشی طبیعت زنان یا یک امر حتمی در تمام انواع شهاداتی است که توسط زن صورت میگیرد. بلکه فراموشی امری است که بستگی به مهارت و تمرین دارد. یعنی مسأله‌ای است که قابل تغییر و تحول است.

بنابراین اگر زن، در موضوع (إشهاد) مهارت لازم را دارا باشد، شهادت او مساوی با شهادت مرد است.

به همین دلیل شیخ محمد عبده سبب شهادت دو زن به جای یک مرد در مسأله دَین را ربط میدهد به اینکه چون کار زن اشتغال به معاملات مالی، بده و بستان و کارهای بازرگانی نیست، حافظه او در این امور نسبت به مرد ضعیفتر است و این مسأله‌ای است که به وقت و زمان بستگی دارد و تسلیم تغییر و تحول میباشد و جزء طبیعت زن نیست که همیشه ثابت و ماندگار باقی بماند.

امروز زنان در تخصصهای حسابداری، اقتصادی و سرپرستی مشاغل با مردان رقابت میکنند و دست کمی از آنان ندارند. امری که ضرورت به شهادت طلبیدن (إشهاد) دو زن را به جای یک زن ملغی میکند.

از آنچه گذشت روشن میشود که این شبهه اصلاً هیچ محل و موردی ندارد و فهم ناقص نصوص قرآنی ممکن است انسان را دچار اشتباه روی اشتباه کند و در نتیجه نسبت به اسلام، تعالیم و اصول متعالیه آن بد رفتاری شود.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 26 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

اسلام در ناحیه اقتصادی، استقلال کامل را به زن بخشیده است پس او در تصرف آنچه دارد از طریق خرید، فروش، بخشش و غیره آزادی مطلق دارد. بدون اینکه از مرد اجازه بگیرد مادامیکه اهلیت تصرف داشته باشد. برای شوهرش یا هر مردی دیگر از خویشانش جایز نیست که در چیزی از مال او بدون اجازه و رضایت او تصرف نمایند.

برای مرد جایز نیست حتی اگر پدر باشد، دخترش را به ازدواج مردی در آورد که دوستش نداشته باشد. پس باید ازدواج به رضایت و موافقت زن صورت گیرد.

دختر جوانی پیش پیامبر خدا آمد و شکایت کرد از اینکه پدرش او را به ازدواج برادرزاده‌اش در آورده است. حال آنکه او برادرزاده‌ی پدرش را دوست ندارد. پیامبر (ص) پدر را احضار کرد و به دختر آزادی انتخاب داد که یا ازدواج را بپذیرد و یا رد کند پس با اراده کامل خود ازدواج را پذیرفت و گفت: ای رسول خدا! من به این کار پدرم راضی بودم ولی می‌خواستم به زنان اعلام کنم که پدران شرعاً حق ندارند که دخترانشان را مجبور به ازدواج کنند.

زن شریک مرد در خانواده و در تربیت کودکان است و بدون مشارکت مثبت طرفین، زندگی خانواده تداوم نمی یابد در غیر این صورت تعادل خانواده بهم می‌خورد و اثرات منفی آن بر کودکان منعکس می شود.

و پیامبر (ص) این مسئولیت مشترک را بر عهده هر یک از زن و مرد گذاشته است. آنجا که میفرماید : «کلکم راعٍ و کلکم مسئولٌ عن رعیتِه فالإ مام راعٍ و هو مسئولٌ عن رعیتهِ و الرجل راعٍ فی اهله و هو مسئولٌ عن رعیته و المرأه راعیهٌ فی بیت زوجها و هی مسئولهٌ عن رعیتها».

در اینجا نسبت دادن مسئولیت به زن، تهمت تبعیت دائمی زن از مرد را منتفی میکند چون هیچ مسئولیتی بدون آزادی معنی ندارد و آزادی نیز با تبعیت و دنباله روی سازگار نیست.

برای مرد جایز نیست که زن را از حقوق مشروع خود در زندگی و رفت و آمد به مسجد جهت عبادت، منع کند. در این باره از پیامبر روایت شده است : «لا تمنعوا إماءَ اللهِ أن یُصلّینَ فی المسجد».

زنان را از نماز خواندن در مسجد منع نکنید.

 

اگر برخی مسلمانان بنابر استناد بر تقالید پوسیده و عرف و عادات باطل به این خط مشی اسلامی در خصوص زن پایبند نیستند، دلیل بر جهل آنان نسبت به اسلام و احکام آن و یا سوء فهم آنان نسبت به تعالیم اسلام است

محمد امین ریگی بازدید : 28 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

زن قبل از اسلام از حق میراث محروم بود. اما اسلام، عادلانه با او رفتار کرد و علیرغم اعتراض و غرولند بسیاری از عربهای آن زمان که معتقد بودند تنها مردان مستحق ارث هستند، چون فقط آنان هستند که با دشمنان میجنگند، برای او در میراث حقی شایان مقرر کرد. اسلام در بعضی حالات، سهم مرد را دو برادر سهم زن قرار داده است. همان طور که قرآن میفرماید :

“یوحیکم الله فی اولا دکم للذکر مثل خط الأنثیین”

خداوند درباره (ارث بردن) فرزندانتان به شما فرمان میدهد و بر شما واجب میگرداند که بهره یک مرد به اندازه بهرة دو زن است.

نظر عجولانه به این امور، شاید آن را کاهش دادن قدر و منزلت زن، و پایمال کردن حقوق او به حساب آورد. حال آنکه زن و مرد در حقوق، مساوی هستند. در حقیقت اسلام، پاکتر از آنست که این مسأله را وسیله تحقیر زن قرار دهد. پس دلیل این تفاوت در ارث، هیچ ربطی به شأن و منزلت هیچکدام از زن و مرد ندارد، بلکه به تکالیف و وظائفی بر میگردد که بر دوش هر یک از آنها واقع میشود.

 اسلام، مرد را به پرداخت مخارج زندگی زن و افراد خانواده ملزم کرده است؛ در همین حال، زن را به هیچ هزینه مالی برای غیر خود ملزم ننموده است. اگر یک حسابرسی ساده انجام دهیم، برای ما روشن می شود که زن با وجود اینکه نصف میراث مرد می گیرد، وضع مالی او بهتر از مرد است. چون مرد از ارثی که می گیرد باید مخارج زندگی زن و خانواده خودش را و هزینه زندگی پدر و مادرش را اگر منبع درآمد نداشته باشند و خواهرانش را اگر سرپرست نداشته باشند، تهیه نماید. بنابراین ارثی را که مرد می گیرد به سبب این تکالیف زیاد، مدام در کاهش است. حال آنکه زن فقط مسئول نفس خودش است و او در میراث خود آزاد است و هر جا بخواهد می تواند با استقلال کامل و بدون اجازه‌ی مرد، آن را سرمایه گذاری کند و هیچ مسئولیت مالی در برابر افراد خانواده به عهده ندارد و شوهرش مکلف به نفقه‌ي او است حتی اگر ثروتمند باشد. بنابراین میراث زن مدام در حال افزایش است. از این رو روشن می شود که نه تنها ستمی در حق او نشده و قدر منزلت او کاهش پیدا نکرده است بلکه ممکن است ترازو  به نفع او سنگین شده باشد.

چیزی که در این باره باید به آن اشاره کنیم، اینست که ارث گرفتن زن براساس نصف ارث مرد، یک حالت عمومی و یک قاعده کلی برای هر زن و مرد، در میراث اسلامی نیست. قرآن نگفته است: یوحیکم الله فی المواریث و الوارثین للذکر مثل خط الآنثیین. بلکه گفته است :

“یوحیکم الله فی اولادکم للذکر مثل خط الأنثیین”

که بین این دو تعبیر تفاوت زیادی وجود دارد.

بررسی حالات و مسائل میراث، حقیقتی کاملاً متفاوت با آنچه که در اذهان درباره میراث زن و مسأله کاهش قدر و منزلت او به سبب میراث جای گرفته نشان میدهد. بنابراین تحقیق، فقط در چهار حالت، میراث زن نصف میراث مرد است و در بیش از سی حالت، زن به اندازه مرد یا بیشتر ازاو ارث میگیرد و یا زن ارث میگیرد ولی هیچ ارثی به مرد تعلق نمی‌گیرد.

در بین مثال‌های زیادی در این باره، میتوان به این دو حالت اشاره کرد. اگر زن یا مردی فوت کرد و پدر یا فرزند (دختر یا پسر) نداشت ولی خواهر و برادر ناتنی داشت، در این حالت خواهر و برادر در میراث مساوی هستند. همچنان اگر مردی همسرش فوت کرد و زن از این شوهر یا غیر او دختری داشت، این دختر، دو برابر سهم مرد ارث میگیرد و همچنین است سایر حالات. این سهم‌ها در قرآن کریم مشخص شده‌اند که تمام انواع نزاع در خانواده را از بین میبرند. و به خاطر تأثیر زیادی که نظام میراث اسلامی دررفع نزاعها و از بین بردن اسباب اختلاف در بین خانواده‌ها دارد، «دارالإفتاء» مصر شاهد روز افزون مراجعه قبطیان مصر به این نظام است.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 23 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

وقتی اسلام آمد،حال و وضعی که زن در سایة آن زندگی میکرد،بسیار اسف بار بود. هیچ حقوقی مورد احترام نداشت و رأیش شنیده نمی شد. اسلام، او را از این اوضاع ناگوار نجات داد و منزلت او را بالا برد و ستمهای زیادی را که نسبت به او انجام می شد،از میان برداشت تا اینکه کم کم باور کرد که او نیز در انسانیت با مرد مساوی است و حقوق مشروع او را تضمین کرد و تهمت فریب آدم توسط زن را، به سبب معرفی کردن او به عنوان اصل شر و بدی در عالم، بی اعتبار نمود. و بیان کرد که شیطان آدم و حوا را با هم فریب داد همچنانکه قرآن می فرماید :

“أزلهما الشیطان عنها فأخرجهما مما کانا فیه”

اما شیطان موجب لغزش آنان شد و ایشان را از آن چه در آن بودند، خارج ساخت.

اسلام بیان می‌کند که تمام انسانها، زن و مرد از یک انسان آفریده شده‌اند :

“یا ایها الناسُ اتقوا ربَّکم الذی خلقکم من نفسٍ واحدهٍ”

ای مردم! از پروردگارتان بپرهیزید که شما را از یک انسان آفریده است

پس زن و مرد در انسانیت کاملاً با هم مساویند و در این مورد هیچ کدام بر دیگری امتیاز ندارد و کرامتی که خدا به انسان بخشیده : “و لقد کرمَّنا بنی آدمَ”به طور مساوی به زن و مرد عطا فرموده است.

وقتی که قرآن کریم از انسان یا بنی آدم صحبت میکند، منظورش زن و مرد با هم است. اما اگر بخواهد از یکی از آن دو صحبت کند، اصطلاح «الرجال» یا «النساء» را بکار میبرد.

زن و مرد پیش خداوند مساوی هستند و هیچ فرقی بین آنان نیست جز در عمل شایسته‌ای که هر یک از ایشان انجام می‌دهد. همچنانکه قرآن به آن اشاره میکند :

“مَن عمل صالحا من ذکرٍ و أنثی و هو مؤمن و لنحیینه حیاهً طیبهً و لَنجزنیَّهم أجرَهم بأحسنِ ما کانوا یعملون”

هر کس چه زن و چه مرد کار شایسته انجام دهد و مؤمن باشد بدو (در دنیا) زندگی پاکیزه و خوشایندی می‌بخشیم و (در آن دنیا) پاداش آنان را بر طبق بهترین کارهایشان خواهیم داد.

خداوند دعاء زن را اجابت میکند همچنانکه دعاء مرد را و عمل شایسته هیچ کدام را ضائع نمیکند. همان طور که قرآن میفرماید : “فاستجابَ لهم ربُّهم أنی لا أُضیعُ عملَ عاملٍ منکم من ذکرٍ أوانثی بعضکم من بعضٍ”

پس پروردگارشان دعای ایشان را پذیرفت و پاسخشان داد که من عمل هیچ کس از شما را که به کار خواسته باشد  خواه زن باشد یا مرد  ضائع نخواهم کرد.

و تعبیر قرآنی“بعضُکم من بعضٍ”دلالت میکند بر اینکه هر یک از آنان دیگری را تکمیل میکند و بدون مشارکت آنان با هم، ممکن نیست زندگی، روی آرامش و استقرار ببیند.

آیا بعد از این موضعگیری اساسی اسلام در خصوص زن، که در خلال نصوص قاطع کتاب و سنت بیان گردید، آدم منصف میتواند اسلام را به ستم و بی‌عدالتی نسبت به زن و پایمال کردن حقوق او متهم کند؟

در واقع تعالیم بزرگوارانه دین اسلام را با تقالید و عادات پوسیده و رفتار زشت برخی مسلمانان در برابر زن، ستمکارانه قاطی کرده‌اند که لازم است در حکم کردن بر اسلام و دیدگاههای او در این خصوص، بین این دو امر فرق گذاشته شود. وضع اسف بار زن، در بعضی از جامعه‌های اسلامی به جهل شایع در این جوامع بر می‌گردد و ربط به تعالیم اسلام ندارد.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 34 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

 الحمد لله رب العالمین و الصلاة والسلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین نبینا محمد و آله و صحبه اجمعین.

اما بعد :

مادران و خواهران بسیار دوست دارند از وضعیت خود در بهشت با خبر شوند و اینکه چه چیز در انتظار آنهاست به همین دلیل علاقمند شدم نکته هایی در این موضوع از کتاب و سنت و اقوال بزرگان جمع آوری کنم و با یاری ازالله آن را بیان می نمایم :

نکته 1- زنان از وضعیت خود در بهشت سئوال می کنند و از وجود انواع نعمتها و هدایا ، بدلیل طبع انسانیتش او را وادار می سازد تا درباره آینده و سر نوشتش فکر نماید و رسول الله صلی الله علیه و سلم این مسئله را بر اصحابش که در مورد بهشت و نعمت های آن سئوال می نمودند عیب نمی گرفت مانند این سئوال یارانش که خانه های بهشت از چه درست شده است ؟ و ایشان جواب دادند ( خشتی از طلا و خشتی از نقره ) تا آخر حدیث ... وبار دیگر سئوال کردند : آیا در بهشت ما به همسران خود می رسیم ؟ و آنها را از رسیدن بمنظور شان خبر دادند .

نکته 2- بنا به طبع بشری انسان ـ مرد یا زن ـ با شنیدن وصف بهشت و خوشی های موجود در آن خواهان و مشتاقش می شود و این احساس ستوده شده ای است بشرط اینکه آرزو و امل محض نباشد و آن را با کردار نیک دنبال کنیم . الله تعالی خطاب به مومنین می فرماید :{وَتِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ } « الزخرف 72 » ( آن بهشتی که شما آنرا با اعمال نیک به ارث خواهید برد. ) خود را برآن تشویق نمایید و با اعمال نیک خود آنرا به حقیقت در آورید .

نکته 3 ـ بهشت و نعمتهای آن تنها خاص مردان نیست بلکه ( برای پرهیزگاران زینت داده شده) چه مرد متقی باشد و چه زن ، بهشت ازآن آنهاست . همانطور که الله تعالی در آیه 124 سوره نساء می فرماید : {وَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتَ مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَـئِكَ يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ يُظْلَمُونَ نَقِيراً } ( و هرکسی که اعمال نیک انجام دهد از مردان یا زنان او مومن است و ایشان به بهشت داخل می شوند و به اندازه سوراخ ریزی که بر روی هسته خرما هم به کسی ظلم نمی شو د).

 

نکته 4 ـ برای یک زن زیرک شایسته است که فکر خود را با سئوالات و تحقیقات زیاد در مورد خصوصیات چگونه وارد شدن به بهشت مشغول نسازد . به عنوان مثال بپرسد با او چه میشود ؟ کجا می رود ؟ آنجا چه می شود ؟ و امثال این سئوال ها .... انگار که می خواهد به بیابان بی آب و علف برود !!

محمد امین ریگی بازدید : 25 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

سپاس خدای را و بعد ... پاسخ اين سؤال به نسبت شرايط، توان، وقت، موقعيت و سن و ... افراد متفاوت است. ليکنمی توان به بعضی قواعد کلی آن اشاره نمود تا به ياری خداوند متعال از آن سود حاصلکرد:

1
-اخلاص نيت برای خداوند عزوجل و شناختن والايي قدر قرآن و حفظ آن وبزرگی نزديکان قرآن و دانستن آداب حفظ و نگهداری از آن.
2
-داشتن عزمی راسخ وانگيزه ای قوی! مشخص نمودن هدف که همان به پايان رسانيدن کامل حفظ کتاب خداوندتبارک و تعالی می باشد.
3
-در رسيدن به نتيجه عجله نکنيد، زيرا کسی که به يکبارهآن را بخواهد به يکباره نيز از دست می دهد.
4
-داشتن برنامه ی مناسب روزانه برایحفظ، که از لحاظ مقدار و کيفيت آن را مشخص نموده باشيد. سعی کنيد به هيچ عنوان ازبرنامه تخطی ننماييد. می دانيد که حفظ کردن سخت نيست ولی مداومت برآن سعی بيشتری میخواهد. برای حفظ روزانه يک اندازه ی حداقلی را در نظر بگيريد.
5
-زمان و مکانمناسبی را برای حفظ قرآن در نظر بگيريد. تا جاييکه می توانيد در آن مکان و زمان بهحفظ بپردازيد.
6
-يک جلد قرآن با چاپ معينی که دارای خطی زيبا و علامت های وقف وابتدا و اقتصار مناسب باشد را انتخاب نماييد.
7
-هرچه سريعتر شروع به حفظ کرده،و حتی درصورت دشوار بودن آن در ابتدا، از به تاخير انداختن آن خودداری نماييد. حفظکردن مانند توانايي جسمانی است که در نتيجه ی تمرين کردن بهبود يافته و بيشتر میگردد و همچون ماهيچه های بدن است که در اثر فعاليت و تکرار قدرتمند می شوند.

محمد امین ریگی بازدید : 31 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

قبل از هرچيز به اين نكتهاشاره مي كنيم كه ما قصد تحليل علمي قرآن را نداريم زيرا هيچ كس قادر به رسيدن بهتفسير علمي كامل از قرآن نيست حتي يك آيه از آن. علم ما بسيار كم تر از فهم اين آيهها است. اما اين يك تلاش با وجود محدوديت هاي علمي شخصي ما است. علي رغم اين كه علمما محدود است ولي ديگران كه علم بيشتري دارند و تخصص بيشتري دارند مي توانند تحقيقكنند تا راز هاي بيشتري از قرآن را براي ديگران آشكار سازند.
در اين مقاله ما بهبعضي از آيه هاي قرآن كه در سوره الانبيا است نگاهي مي اندازيم. اين آيه ها ما رابه تفكر در مورد خالق و يكتايي اش از طريق اثبات هايي بسيار عقلي و علمي دعوت ميكند. اين آيه ها در مورد آغاز و ادامه و پايان جهان صحبت مي كنند. دانشمندان تلاشكردند تا به بعضي از سوال ها از جمله اينكه جهان چگونه به اين يكتايي و نظم به وجودآمده،چگونه با اين نظم به حيات خود ادامه مي دهد و پايانش چگونه خواهد بود پاسخدهند. آنها مواد ستارگان و سيارات را بررسي كردند و آن ها را يكسان يافتند. آنهانحوه حركت ستارگان و مسيري كه طي مي كنند را مشاهده كردند و چگونگي حركت سياراتاطراف آن ها را بررسي كردند. آن ها اندازه و طول عمر ستارگان را محاسبه كردند ومشاهده كردند كه قوانين مخصوصي بر حركت، مواد و اجرام آن ها حاكم است و از برنامههاي خاصي تبعيت مي كنند بنابراين نتيجه گرفتند كه بايد از يك منبع سر منشا گرفتهباشند. بنابراين فرض كردند كه احتمالا در ابتدا يك ماده فشرده وجود داشته كه در يكمحيط بسيار محدود و پر فشار قرار گرفته بوده. سپس در يك لحظه انفجاري بزرگ رخ دادهكه باعث شده اين ماده به امواج تبديل شود. اين امواج در يك لحظه دركيهان منتشر شدهاند. به خاطر سرماي شديد كيهان، اين امواج به سرعت به اتم تبديل شده اند. سپس ايناتم ها به ستارگاني تبديل شدند كه حركت، تشعشعات و طول عمرشان از يك قانون يكسانپيروي مي كند! اين ستارگان همچنين به گروه هايي تقسيم بندي شدند كه قوانين بين گروهها نيز يكسان مي باشد.

محمد امین ریگی بازدید : 30 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

فصل اول: از صدراسلام
تا قرن هفتم هجري
روايتهايي كه از مفسرين گذشته مخصوصاً حضرت رسول،صحابه و تابعين نقل شده، اساس علم تفسير قرار گرفته، و در حقيقت تفسيرهاي اوليمجموعهاي از همين روايات ميباشد.1

در طول قرن اول تا نيمههاي قرن دومتفسير مستقلي نوشته شده است، و تفاسيري هم كه در قرن دوم نوشته شده است از بينرفته، فقط در بعضي از كتب به آنها اشاراتي شده است.

يكي از مفسرين قرن دومهجري «مقاتل بن سليمان» از مردم «ري» يا به قولي «خراسان» بود، كه در سال يكصد وپنجاه هجري درگذشت.امام شافعي دربارهي او گفته است، كه مردم در تفسير به «مقاتل» نياز دارند. 2 اين تفسير جزء تفاسير روايي بود و بيشتر جنبه فقهيداشت.3

قراء بن - يحيي بن الماقطع اصلا از دماوند بود، اين فرد كه از مفسرينقرن دوم ميباشد، صاحب «تفسير المعاني» ميباشد.
روش قراء بدين صورت بود، كه ابتداقاري از روي قرآن شروع به خواندن ميكرد، و در هنگامي كه او قرآن ميخواند قراء قرآنرا براي شاگردان خود تفسير ميكرد، و آنها مينوشتند و در پايان، كتاب بزرگي جمع شدكه هزار برگ داشت4 به گفته سيوطي اين دو تفسير از بين رفتهاند.5


محمد امین ریگی بازدید : 25 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

در ذيقعده يا ذيحجّه - سال نهم هجرت- رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- ابوبکر صدّيق را به عنوان «اميرالحاجّ» به موسم حج اعزام فرمودند تا با مسلمانان مناسک حج را ادا کند. آنگاه، آيات نخستين سورة برائت، حاکي از نقض يک طرفة همة پيمان‌ها، و پايان مدت همة قراردادها، نازل گرديد. پيامبرگرامي اسلام، علي‌بن ابيطالب را مأمور کردند تا آن آيات را به نيابت از ايشان براي مردم تلاوت کند. اين کار در ارتباط با قراردادهاي جاني و مالي مطابق عُرف و عادت اعراب در دوران جاهليت بود. علي‌بن ابيطالب در ناحية عَرج- يا: صَجنان- با ابوبکر ملاقات کرد. ابوبکر گفت: امير يا مأمور؟ علي پاسخ داد: نه، مأمورم! آنگاه، هر دو براي انجام مأموريتشان به راه افتادند. ابوبکر با مردم حج گزارد، و چون روز عيد قربان فرارسيد، علي‌بن ابيطالب کنار جمره ايستاد، و پيامي را که حضرت رسول‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- به او داده بودند، جار زد، و همة قراردادها را به صاحبان آنها بازگردانيد، و مدت چهار ماه را براي هم‌پيمانان با مسلمانان و همچنين براي کساني که عهد و پيماني با مسلمين نداشتند، مهلت داد، و تنها در ارتباط با هم‌پيماناني که از مسلمانان چيزي کم نگذاشته بودند، و برعليه مسلمانان با دشمنان اسلام همدستي و همياري نکرده بودند، قراردادهايشان را تا پايان مدت محترم شمرد.

ابوبکر نيز مرداني را اعزام کرد تا در ميان مردم ندا دردهند که از سال آينده مُشرکان حق ندارند حج بگزارند، و از آن پس هيچکس حق ندارد خانة کعبه را برهنه طواف بکند! اين ندا به منزلة يک اعلامية سراسري مبني بر پايان يافتن دوران و َثَنيت و نسخ آيين بت‌پرستي براي هميشه در جزيره‌العرب بود، و حاکي از آن بود که از آن سال به بعد، آيين وَثَنيت ديگر بُروز و ظهوري نخواهد داشت[1].

 


 

[1]- صحيح البخاري، ج 1، ص 220، 451، ج 2، ص 626، 671؛ زاد المعاد، ج 3، ص 25-26؛ سيرةابن‌هشام، ج2، ص 543-546.

محمد امین ریگی بازدید : 32 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

خداوند چنين خواسته بود که ثمرات دعوتي را که آنحضرت بيست و اندي سال در راه بارور کردن نهال آن رنج‌هاي گوناگون را بر خويشتن هموار گردانيده بودند، به رسول‌گرامي خويش نشان بدهد. نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- در اطراف مکه با افراد و نمايندگان قبايل مختلف عرب نشست و برخاست داشته باشند، و آنان از آنحضرت احکام دين و معارف اسلام را فراگيرند، و از آنان گواهي بگيرد که نسبت به اداي امانت الهي کوتاهي نکرده، و رسالت خداوند را تبليغ فرموده، و از مراتب خيرخواهي نسبت به امت خويش فروگذار نکرده است.

پيامبر بزرگ اسلام اعلام کردند که قصد اداي اين حجّ پربرکت و پرآوازه را دارند. جمعيت انبوهي وارد مدينه شدند، و همگي آنان خواستار آن بودند که در اين سفر حج به رسول‌خدا -صلى الله عليه وسلم- اقتدا کنند[1]. روز شنبه، پنج روز مانده به پايان ماه ذيقعده، نبي‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- آماده سفر شدند[2].

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 39 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

حاکم نيشابوري گويد: اخبار و روايات در حدّ تواتر حاکي از آن‌اند که وقتي هلال ذيقعده رؤيت شد، پيامبراکرم -صلى الله عليه وسلم- اصحابشان را امر فرمودند که براي به جاي آوردن قضاي عُمرة پيشين خود آماده شوند، و هيچيک از مسلماناني که در غزوة حديبيه شرکت داشتند، بر جاي نمانند. همگي عازم شدند، بجز کساني که پيش از آن به شهادت رسيده بودند. گروهي از ديگر مسلمانان نيز عازم اداي عمره شدند، و عدة آنان بجز زنان و کودکان بالغ بر دو هزار گرديد [1].

 

حضرت رسول‌اکرم -صلى الله عليه وسلم- به هنگام عزيمت به اين سفر، عُويف بن اضبط ديلي يا ابورُهْم غِفاري را جانشين خويش در مدينه گردانيدند، و شصت شتر براي قرباني به راه انداختند و نگهداري آنها را به ناجيه‌بن جُندُب اسلَمي سپردند، و ذي‌الحليفه احرام عُمره بستند، و تلبيه گفتند، و مسلمانان همراه ايشان تلبيه گفتند؛ و با آمادگي کامل از جهت حمل اسلحه و همراه داشتن جنگجويان و رزمندگان عازم اين سفر شدند؛ زيرا، خوف آن داشتند که قريشيان نيرنگي ساز کنند. وقتي به ناحية يأجُح رسيدند، تمامي اسباب و وسائل و اسلحة خويش را از قبيل شمشير و سپر و تير و نيزه فرو نهادند، و اوس بن خَوْلي انصاري را با دويست رزمندة مسلمان بر آنها گماردند، و با اسلحة راکب يعني تنها يک شمشير در غلاف براي هر فرد، به مکة مکرّمه وارد شدند [2].

محمد امین ریگی بازدید : 24 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

جنگ خندق، بنابر قول صحيح‌تر، در ماه شوّال سال پنجم هجرت روي داد. مشرکان در گيرودار اين جنگ، مدّت يک ماه يا اندکي کمتر، مسلمانان را در محاصرة خويش داشتند. از جمع ميان اطلاعات موجود در منابع مي‌توان دريافت که آغاز محاصره در ماه شوال و پايان آن در ماه ذيقعده بوده است. بنا به نوشتة ابن‌سعد، بازگشت رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- از خندق، روز چهارشنبه هفت روز باقي مانده به پايان ذيقعده روي داده است.

جنگ احزاب (خندق) يک جنگ خسارت بار نبود؛ بلکه يک جنگ رواني بود. کشتار سختي در اين جنگ صورت نگرفت؛ اما، يکي از سرنوشت‌سازترين نبردها در تاريخ اسلام بود که به شکست و خواري و رسوايي مشرکان انجاميد، و اين نتيجه را تثبيت کرد که هيچ نيرويي از نيروهاي قوم عرب توان ريشه‌کن کردن نيروي محدودي را که در مدينه در حال رشد و نشو و نما است، ندارد؛ زيرا، قوم عرب هرگز توانمندي بيش از اين را نداشت که جمعيتي آن چنان انبوه که در جنگ احزاب فراهم آورد، گردآورد! به همين جهت، رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- هنگامي که خداوند جنگ احزاب را به خير گذرانيد، فرمودند:

(الآن نغزوهم ولا يغزونا؛ نحن نسير إليهم)[1].

«اينک ما به جنگ آنان مي‌رويم، و آنان ديگر به جنگ ما نمي‌ايند، ما به سوي آنان رهسپار خواهيم شد!»


[1]- صحيح البخاري، ج 2، ص 590.

 

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 41 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

به دنبال واپسين نبرد داخلي فجار، پيماني تحت عنوان «حلف الفضول» در ذيقعده، يکي از ماه‌هاي حرام، منعقد گرديد. فراخوان اين پيمان از سوي چند طايفه از قبيلة قريش: بني‌هاشم؛ بني عبدالمطلب؛ اسدبن عبدالعزي؛ زهره بن کلاب؛ تيم بن مره؛ داده شده بود. آنان در خانة عبدالله بن جدعان تيمي- به خاطر کهنسالي و مکانت اجتماعي وي- گرد آمدند، و با يکديگر هم سوگند و هم‌پيمان شدند، مبني بر اينکه هرگاه در شهر مکه يکي از اهالي مکه يا ديگر مردمان از سرزمين‌هاي ديگر مظلوم واقع شود، به پشتيباني او برخيزند، و بر عليه آن کساني که بر او ستم کرده‌اند قيام کنند تا داد او را بستانند. رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- در اين پيمان عضويت داشتند و از آن پس نيز که خد اوند ايشان را با تفويض رسالت اکرام فرموده بود، مي‌گفتند:

(لقد شهدت في دار عبدالله بن جدعان حلفاً، ما أحب أن لي به حمر النعم، ولو أدعى به في الإسلام لأجبت)[1].

«در خانه عبدالله بن جدعان در انعقاد پيماني شرکت جستم که هيچ دوست ندارم آن حضور و عضويت را با اشتران سرخ موي فراوان عوض کنم، و هم اينک دردوران اسلام نيز اگر مرا به سوي چنان پيماني فراخوانند، اجابت خواهم کرد».

روح حاکم بر اين پيمان کاملاً با حميت جاهليت که پشتوانه و درونماية آن تعصب بود، در تناقض بود. دربارة انگيزة انعقاد اين پيمان گفته‌اند: مردي از طايفة زبيد کالايي را براي فروش به مکه آورد. عاص بن وائل سهمي تمامي کالاي وي را از او خريداري کرد، و حق و حقوق او را نداد. به دادخواهي نزد طوايف هم‌پيمان، عبدالدار، مخزوم، جمح، سهم و عدي رفت؛ اما، هيچ يک از آن طوايف به اظهارات او وقعي ننهادند. آن مرد بازرگان زبيدي برفراز کوه ابوقبيس برآمد و اشعاري را که بالبداهه سروده بود با صداي بلند برخواند و فرياد تظلم خويش را به گوش همگان رسانيد. زبيربن عبدالمطلب در اين ارتباط اقدام کرد، و اين و آن را فراخواند که چرا بايد اين مرد اين چنين بيکس و بي‌فريادرس بماند؟! تا آنکه افراد مذکور در حلف الفضول گردآمدند، و آن پيمان را منعقد کردند؛ آنگاه همگي به نزد عاص بن‌وائل رفتند و داد آن بازرگان زبيدي را از او ستاندند[2].

 


[1]- سیرة ابن‌هشام، ج 1، ص 113، 135، مختصر سيرة الرسول، شيخ عبد الله نجدي ص 30- 31.

[2]- طبقات ابن سعد، ج 1، ص 126-128؛ نسب قریش، زبیری، ص 291.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 29 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

به هوش باش!

 

۱. خواهرم! بر حذر باش که گرگ هایی در لباس انسان در کنار تلفن ها کمین کرده اند!

۲. خواهرم! از غیبت، سخن چینی، ناسزاگویی، لعن، دعای ممنوع (شر) بپرهیز و به یاد داشته باش که یکی از علت هایی که زنان زیادی را به دوزخ می کشاند، همین امور است.

معاذ بن جبل رضی الله عنه به رسول خدا صلی الله علیه و سلم گفت: آیا ما درباره گفته هایمان هم باز خواست می شویم؟! رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: وای بر تو، ای معاذ؛ آیا چیزی غیر از زبان هم مردم را در آتش دوزخ گرفتار می کند و سبب می شود که آنان با صورت های خود به سوی آتش کشیده شوند؟!

۳. خواهرم! به هوش باش که به تن کردن روپوش های تزیین شده در ملاء عام از سوی علمای دینی تحریم شده است، زیرا این گونه لباس ها، حجاب مشروع به شمار نمی آید و نه تنها بدن را نمی پوشاند، بلکه آن را بیشتر نمایان می کند و یکی از علت های اصلی فتنه و فساد است.

۴. خواهرم! از پوشیدن لباس های تنگ، کوتاه و شفاف و غیر شرعی دوری کن که انسان را به آتش جهنم گرفتار می کند.

۵. خواهرم! به هوش باش که هر کس خادم یا راننده را به خانه خود می آورد، سبب ویرانی خانه می شود.

محمد امین ریگی بازدید : 30 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

بر جوان مسلمان لازم است کهخداوند را ناظر ومراقب تمام اعمال نيک وبد خود بداند, به دليل اين حديث پيامبر خداصلی الله عليه وسلم که فرموده اند: (أَنْ تَعْبُدَ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُفَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ)" احسان آن است که خداوند را چنانعبادت وپرستش نمايی, گويی که او را می بينی, واگر تو نمی توانی او را بينی؛ حتما اوتو را می بيند". وخداوند خود در اين باره می فرمايد: هيچ گفتگو يی محرمانه وسرگوشی(ميان) سه تن نيست مگر اين که او تعالی چهار مين آنهاست ونه ميان پنچ تن مگر اين کهاو ششمين آنهاست ونه کمتر از اين ونه بيشتر مگر اين که هر کجا باشند او با آنهاست" بديهی است وقتی جوان مسلمان بداند که در هر حالت خداوند با اوست, او را می بيندومراقبتش می نمايد, گفتگو های محرمانه واسرار او را می داند وبه خيانت چشمها ورازهای نهفته در سينه ها علم وآگاهی دارد, بدون شک از بسياری محرمات خود را باز میدارد, بلکه بسان فرشته ای می گردد که با پاکی وصفای روحانيش راه می رود.آری! روشناست که حضور در مجالس علم وذکر, مداومت بر نمازهای فرض ونفل, مواظبت بر تلاوت قرآنکريم, قيام شبانه( تهجد) در ساعاتی که مردم در خوابند, استمرار بر روزه های نافلهومستحب, شنيدن داستانهای ياران پيامبر گرامی, شرح حال صالحين, انتخاب دوستانشايسته, پيوند با جماعت مؤمن ونيکو کار, ياد مرگ ومنظره های پس از مرگ, يادبرانگيخته شدن وايستادن به پيشگاه پروردگار وحساب دادن ... از مواردی است که جانبترس وخشيت از خدا واحساس حضور ومراقبت او را در جوان تقويت می نمايد واز عظمتپروردگار او را آگاهی می بخشد وبه جلال وکبريايی او منقاد وتسليمش می دارد. اينکهچند نمونۀ بزرگ وباشکو از احساس حضور و مراقبت الهی در آشکار ونهان را برای شماجوانان عزيز, تقديم می داريم, اميد است برای شما سر مشق پيروی والگوی اقتدا قرارگيرند.

محمد امین ریگی بازدید : 35 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

گفته مى شود جوانان قلبتپنده يك مملكت اند . آيا اين مقوله ادعاى تحقيقى است يا شعار تهييجى وياهردو؟تجربه ثابت نموده كه هرسه مورد در جوامع متعدد، مى تواند مصداق داشته باشد. جوامعكه وضيعت انسان شأن از رشد وشكوفائى فرهنگى، توسعه سياسى ورفاه اجتماعى حكايت داردبه تحقيق نقش جوانا درآن به مثابه قلب تپنده اى است كه نيرو بخش ومحرك همه اركانحياتى آن مى تواند باشيد.
از ابراز صنعتى وسايل زراعتى ومالدارى گرفته تاسلاحدفاع وتامين امنيت همه وهمه آشناى دستان نيرومند جوانان اند كه باصرف انرژى جسمىولحظه هاى پر طروات بهار زندگى خويش گردونه حيات ملت هارا به پيش مى رانند، البتهاين تكلف همه جانبه قشر پرانرژى در ميدان عمل به وسيله شگردهاى سياسى ومجرب ومؤثروكا برد به موقع ومناسب آن از جانب دولتمردان امكان پذير مى گردد. در برخى كشورهاىرو بتوسعه كه هنوز دوران گذار به سوى مدنيت معاصر را طى نكرده وجامع شان بلوغمفكوره لازم نيافته اند، محافل تفاهم هنوز هم به منظور استفاده از تواناى هاى جامعهجوان شان خود را از شعارهاى مهيج بى نياز نمى دانند هرچند حضور معقول وروز افزونجوانان وبهره گيرى عادلانه از دسترنج شان در عرصه توليد ضرورت به شعارهاى تحريكآميز را منتفى كرده است اما در ساير ميادين منجمله صحنه هاى نظامى واجتماعى بديلىبراى چنين شعارها تاكنون مشاهده نشده است. جوانان كشورهاى مسلمانان مى توانند براىآيند خود عناصر مفيد باشند بايد به موارد ذيل توجه داشته باشند:  

محمد امین ریگی بازدید : 24 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

هنگامي که ديديم حجاب خود را رعايت مي کند، نماز و قرآنش ترک نمي شود پي مي بريم که معناي دين را در زندگي درک کرده است، او معناي زندگي و ارتباط آن را با پروردگار، خودش و مردم مي فهمد همان طوري که پيامبر بزرگوار محمد (ص) آن را درک کرده بود. مي فهميم که او مقياسي اسلامي از سخن پرورودگار جهانيان و سخن کلام پيامبر اسلام و انديشه اي پويا براي سنجش امور زندگي خود دارد. تو اي بردارم، هنگامي که از نماز و حجابش مي پرسي با يک تکه پارچه يا سجاده نماز ازدواج نمي کني بلکه با انساني ازدواج مي کني که معناي خاصي از زندگي را در وجودش پرورش داده است. اين همان چيزي است که بايد در نزد آن دختر بيابي که پيامبر اسلام نيز به آن اشاره فرموده است.

 اما مسلمانان از اين حديث برداشتي سطحي دارند و هويت اسلام را در قطعه پارچه اي بر روي سر و چند رکعت نماز منحصر مي کنند. آنها شخصيت زن و مفهوم آن در زندگي را فراموش کرده اند.

 

به همين خاطر است که پس از ازدواج با حوادث غيرمنتظره اي رو به رو مي گردند؛ زيرا اين قطعه پارچه (حجاب) برداشته مي شود و چند رکعت نماز تنها دقايقي از زندگي زناشويي را دربر مي گيرند، الباقي بايد با همسرت زندگي کني که او يا منبع سعادت توست يا شقاوتت

محمد امین ریگی بازدید : 36 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

 برخي از دختران خودشان از پير دختر بودن استقبال مي کنند. آنها به بهانه ادامه تحصيل يا پيدا کردن کار خواستگاران خود را رد مي کنند و چشم انتظار مرد رويايي خود مي مانند. اين دختران شرايطي را براي ازدواج اعلام مي کنند که آن شرايط در هيچ مردي پيدا نمي شود. يافتن يک شوهر از هر نظر کامل غير ممکن است. کمال باارزش است، اما مهم آن است که از دين و اخلاق شخص راضي باشي. گاهي نيز ولي دختر به بهانه هاي مختلف مانع از ازدواج او به بهانه هاي واهي و گاهي نيز بدون هيچ دليل منطقي مي شود. پيامبر اکرم (ص) نسبت به آن هشدار داده و خطرات آن را بيان فرموده و آن را مسبب فتنه و فساد دانسته است. در سنن ترمذي شماره 1084 و ابن ماجه 1967) از ابو هريره روايت شده است که رسول الله (ص) فرمود: اگر کسي براي خواستگاري به نزد شما آمد و شما از دين و اخلاق او راضي بوديد با ازدواج او موافقت کنيد در غير اين صورت مسبب فتنه بر روي زمين و فساد گسترده اي شده ايد. 

محمد امین ریگی بازدید : 26 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

ازدواج بخشي از زندگي است نه پايان دهنده ابتکار و خلاقيت. جوان امروزي هنگامي که به ازدواج مي انديشد ديگر روحيه خلاق خود را از دست مي دهد چون او درس و کار را تنها براي ازدواج مي خواهد. زندگي، حيات و نفس کشيدن او تنها به منظور پاسخگويي به خواسته هاي همسر، خانواده او و خشنود ساختن جامعه و مردم صورت مي گيرد. يعني فرد به جاي تلاش براي يادگيري و انجام اعمال خير، مي کوشد که پول و ثروت جمع کند. عروس از تکه لباس گرفته تا طلا و جواهرات همه را از داماد مي خواهد، گويي او در خانواده پدرش هيچ لباسي نداشته که بپوشد و شوهر وظيفه داراد که آن را فراهم سازد.

 هنگامي که به خواستگاري يک دختر مسلمان مي روي او آنچنان شرط و شروط مي گذارد و آنقدر مهريه را بالا مي گيرد و عروسي آنچناني مي خواهد گويا که تو به خواستگاري دختر پيامبر (ص) رفته اي يا اينکه او ملکه زيبايي است.

 مهريه فاطمه دختر محمد (ص) سرور جهانيان تنها معادل هزار ليره سوريه يا صد دلار بود. در صحيح مسلم شماره 1426 از ابو سلمه بن عبد الرحمن روايت شده است که گفت: از عايشه همسر پيامبر اسلام (ص) پرسيدم: رسول الله (ص) مهريه را چقدر قرار مي داد؟ ايشان پاسخ داد: مهريه همسران پيامبر (ص) 12 اوقيه و يک نشا بود. در ادامه افزود: آيا مي دانيد نشا چيست؟ گفتم: نيم اوقيه يعني 500 درهم. در مسند احمد شماره 285 و ترمذي (1114) و سنن ابي داود (21.6) و ابن ماجه (1887)با سند صيحح از ابوالعجفاء السلمي روايت شده است که گفت: براي خواستگاري به نزد عمر رفتيم، گفت: در مهريه زنان زيادروي نکنيد در حالي که همسران و دختران پيامبر (ص) از نظر ارزش و تقواي الهي از آنها بالاترند که رسول الله (ص) مهريه آنها را بيشتر از دوازده اوقيه قرار نداده است. ابو عيسي مي گويد که اين حديث حسن و صحيح است و يک اوقيه معادل چهل درهم است که دوازده اوقيه برابر است با چهارصد و هشتاد درهم.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 27 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

آنچه از ديده بسياري پنهان مانده اين است که زياده روي در مهريه و سخت گيري در ازدواج نوعي عداوت و دشمني نسبت به خانواده دختر را در وجود جواني که قصد ازدواج دارد، ايجاد مي کند و او اين کينه و دشمني را پس از ازدواج به همسرش منتقل مي کند.

 در المسند احمد (285) با سند صحيح آمده است که عمر رضي الله عنه فرمود:"مردي که با مهريه بالاي همسرش موافقت مي کند دشمني نسبت به او را در وجودش مي کارد".

 اگر به دست آوردن چيزي براي تو دشوار باشد سپس آن را به دست آوردي با او به گونه اي ديگر رفتار مي کني که اين رفتار يا کينه توزانه است يا احساس شديد مالکيت نسبت به او داري يا کاملا او را در هم مي شکني. زندگي زناشويي آنها به ميدان جنگي تبديل مي شود و شوهر به همسرش مي گويد: همان طوري که پدرت مرا اذيت کرد تو را آزار مي دهم. يا اينکه شوهر به حاکمي تبديل مي شود که دائماً امر و نهي مي کند و شوهر احساس مي کند که از روياهاي خود که داشتن همسر بوده بسيار دور است. ما اين حالات را به وفور در جامعه کنوني خود مشاهده مي کنيم.

بهترين ازدواج ها ساده ترين آنهاست

 دخترم را به ازدواج تو در مي آورم، خواهرم را ازدواج تو در مي آورم.

 اين عبارات بسيار زيبا چقدر از قاموس جامعه ما دور هستند.

 دکتر محمد راتب النابلسي در يکي از سخنراني هاي خود مي گويد: پدري که هم فرزند دختر دارد و هم پسر. چرا فقط به ازدواج پسرش اهميت مي دهد؟

 

 مشاهده مي شود که پدر تلاش مي کند براي فرزند پسرش کار و منزل فراهم سازد و همه ثروت خود را براي او خرج کند، اما دخترش منتظر مي ماند تا خواستگاري پيدا شود که لياقت او را داشته باشد، اما اين خواستگار کي مي آيد براي پدر مهم نيست!

محمد امین ریگی بازدید : 33 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

 ازدواجي دشوار ناشي از پيروي کورکورانه از عادات و رسوم مردم و جامعه است که چه بسا اين ازدواج از روح اسلام و تعاليم خاتم پيامبران دور است.

 خانواده دختر و پسر معتقد به آسان گيري در ازدواج هستند، اما فشارهاي جامعه آنها را مجبور کرده است که با عامه مردم همراهي کنند.

 آيا رسول الله (ص) فرمايش نکرده است:"از کساني مباشيد که مي گويند اگر مردم خوبي کردند ما نيز خوبي مي کنيم و اگر ستم کردند ما نيز ستم مي کنيم، بلکه از کساني باشيد که اگر مردم نيکي کردند شما نيز نيکي کنيد و اگر بدي کردند شما ستم نکنيد"(به روايت ترمذي).

 پدران و مادران عزيز! در زمينه ازدواج برخلاف ميل خود از عادات و رسوم پيروي نکنيد، جامعه امروزي هزينه هاي کمر شکني را بر داماد و عروس تحميل مي کند. جشن هاي عروسي پر هزينه، مهريه بالا، لباس عروس يا جهيزيه بسيار گران قيمت و غيره که از مظاهر اين نوع ازدواج هاست.

 چرا اين گونه درباره ازدواج فکر کنيم؟ مي گويند مال و ثروت زن را از پيامدهاي جامعه و همسر بد در امان مي دارد. آيا اين گونه است؟

 خانواده ها به اين باور رسيده اند که بايد در ازدواج آسان گرفت، اما به مهريه بالا و مال فروان اهميت مي دهند تا آينده دخترشان را تضمين کنند.

 همه اتفاقات و تجارب در بسياري از اوقات خلاف آن را ثابت کرده است. زني که گرفتار شوهر بدسرشت مي شود به نقطه اي مي رسد که راضي مي شود چيزي را نيز به او ببخشد تا او را طلاق دهد. اگر باور نمي کنيد به دادگاه هاي مدني سري بزنيد تا به درستي گفته هاي ما صحه بگذاريد.

 دخترم يک پارچه جواهر است و لياقت او بيش از اينهاست

 خانواده دختر بهانه مي گيرند که وي عزيز و نور چشم آنهاست، از اين رو داماد بايد مهريه او را آنقدر بالا در نظر بگيرد که شايسته او باشد؟

 

 به آنها مي گويم: دخترتان عزيز و جواهر است، اما اگر همه مال دنيا را مهريه او قرار دهم نمي تواند ارزش او را نشان دهد، بلکه لياقت او آن است که او را در چشمانم قرار دهم و آنها را ببندم و با هم به سوي فردوس اعلي پرواز کنيم. 

محمد امین ریگی بازدید : 28 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيدنا محمد و علي آله و صحبه و سلم.

همه ما کما بيش ماجراي ازدواج يکي از صحابي رسول الله را شنيده ايم که اگر احيانا آن را نشنيده ايد ما آن را براي شما تعريف مي کنيم.

يکي از روزها يکي از ياران رسول (ص) به ديدارش آمد و در نزدش نشست. دقايقي بعد زني به حضور پيامبر اسلام (ص) رسيد و به ايشان گفت: اي پيامبر خدا آمده ام تا خودم را به شما هبه کنم که اگر خواستيد با من ازدواج کنيد. رسول اکرم (ص) نگاهي به او انداخت و بلافاصله نگاه از وي برداشت که نشان مي داد از او خوششان نيامد. لحظه اي بعد مردي که در نزد پيامبر بود جلو آمد و گفت: يا رسول الله اگر او را براي خودتان نمي خواهيد به ازدواج من درآوريد. پيامبر فرمود: برو چيزي را پيدا کن و مهريه او قرار بده. رفت و پس از مدتي بازگشت و گفت: يا رسول الله به خدا سوگند! چيزي پيدا نکردم. من در دنيا به غير از اين پيراهن و شلوار و دو دست عبا چيزي ندارد. فرمود: يکي را به او بده.

به اين نکته توجه داشته باشيد که اين صحابي تا چه حد به اهميت ازدواج واقف بود که حتي راضي بود که به خاطر اين ازدواج از لباسش بگذرد.

 

سپس پيامبر فرمود:"اگر شلوارت را به او بدهي، ديگر شلواري نخواهي داشت، پس بگرد و حتي توانستي يک حلقه انگشتر آهني هم پيدا کني کفايت مي کند. او جست و جو کرد، اما دست خالي بازگشت. رسول الله (ص) از او پرسيد: آيا قرآن از بر داري؟ گفت: بلي، فلان سوره و فلان سوره را از حفظ دارم. فرمود: من او را به ازدواج تو در مي آورم و مهريه او را آموختن يک سوره از قرآن قرار مي دهم. پيامبر (ص) آن زن را به ازدواج وي درآورد به شرطي که سوره اي از قرآن را به او ياد دهد. 

محمد امین ریگی بازدید : 30 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

 اين موضوعي است که در گذشته مطرح بوده است و در حال حاضر نيز مورد توجه قرار مي گيرد و آن قدر مهم است که بايد بارها و بارها مطرح گردد.

 هر وقت که فرصتي دست داد بايد اين موضوع را با خانواده، دوستان و همسايگان خود مورد بررسي قرار دهيم و از مطرح کردن آن خسته نشويم؛ زيرا بسيار مهم و باارزش است. افزايش سن ازدواج دختران و پسران و افزايش تعداد دختراني که از زمان ازدواج آنها مي گذرد پيامدهاي روحي، اجتماعي و اخلاقي زيادي را ايجاد مي کند که افزايش ميزان طلاق و افزايش هزينه هاي ازدواج نيز مزيد بر علت شده است و اين در حاليست که امت اسلامي نياز مبرم به توان مالي و نيروي انساني به منظور حل مشکلات بزرگي همچون حمايت از مقاومت برادرانمان در سرزمين هاي اشغالي، فقر و بيکاري و گرفتاري هاي پيش آمده دارد. گفتني است که برطرف کردن نيازهاي جنسي به يکي از دغدغه هاي مردم جهان تبديل شده است و جوان به جاي اينکه به علم و دانش بينديشد تمام فکر و ذهن خود را به نحوه برطرف کردن اين نياز مشغول کرده است.

 

 بسياري از مشکلات به شکل مستقيم يا غير مستقيم از سختگيري در ازدواج دختران و پسران نشأت مي گيرد

محمد امین ریگی بازدید : 28 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

سپاس و ستایش مخصوص ذات پاک و بی شریک الله است. درود و سلام بر آخرین فرستاده خداوند متعال.

نعمت های خداوند جل و علا قابل شمارش نیست و عطایای او خارج از حساب است. از جمله این نعمت های بزرگ نعمت اولاد است. خداوند متعال می فرماید: " المال و البنون زینة الحیاة الدنیا " کهف/ 46

عظمت این نعمت را کسی درک می کند که از داشتن آن محروم باشد. چنین فردی حاضر می شود اموال زیادی برای یافتن راه حلی جهت فرزند دار شدن صرف کند و مدت ها به انتظار بماند.

این نعمت بزرگ امانت و مسئولیتی است که والدین در روز قیامت درباره آن مورد بازخواست قرار می گیرند. ارزش این نعمت زیبا هنگامی کامل می شود که با دین و اخلاق نیک همراه شود، در غیر این صورت فرزندان در دنیا و آخرت برای پدر و مادر مایه زیان و خسران خواهند بود.

پیامبر گرامی اسلام می فرماید: کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته، فالإمام راع و هو مسئول عن رعیته والرجل راع فی أهله و هو مسئول عن رعیته" متفق علیه. (همه شما مسئولیت دارید و در قبال کسانی که تحت نظر شما هستند، مورد بازخواست قرار می گیرید. رهبر جامعه در قبال مردم آن مسئول است و مرد خانواده مسئول اعضای آن است.)

این رعایا امانتی هستند که خداوند متعال نسبت به از بین بردن و سستی کردن در حفظ و نگهداری آنها هشدار می دهد. " ما این امانت را به آسمان ها و زمین عرضه کردیم و آنها از پذیرش مسئولیتش ابا کردند و ناتوانی خود را اعلام داشتند و این انسان بود که آن را به دوش کشید و انسان ستمکار و نادان است. احزاب/72.

در آیه دیگری از قرآن کریم آمده است: ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده تان را از آتش به دور دارید. تحریم/6.

محمد امین ریگی بازدید : 28 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

برادرعزيز... خواهر گرامي...
مي‌خواهم با شما درد دلي آغازکنم؛ در رابطه با وسيله‌اي که آن را بر بلنداي بام خانه‌ات قرار داده‌اي، وسيله‌اي كهقامتش را با فخر و سرور برافراشته و با تکبّر و غرور کامل سر خود را بالا گرفته وابرها را مي‌خراشد. دستانش را براي دوستي به سمت هر كس و ناكسي ميگشايد و از هر گونهموج آسماني با آغوش باز استقبال مي‌كند.
و... شما در خانه‌ات نشسته‌اي و برلطيف‌ترين فرشها ومبلها تکيه داده‌اي و بهترين نوشيدنيها وخوردني‌ها را در کنارت قرارداده‌اي و درها و پنجره‌ها را بستهاي. کنترل را در دست گرفته‌اي و آن را هر لحظه تغييرميدهي از کانالي به کانال ديگر. با خود ميگويي «چه کسي مانند من است! هر جا دلتميخواهد بگير. دنيا در دست توست! ». در حاليکه لبخند ميزني، صحنه‌هايي از زنان لختو عريان از مقابل ديدگانت ميگذرد و با ديدن اين صحنه‌هاي زشت وکثيف آب

 

دهانت جاريميشود. از فيلمها به سريالها، از رقصها به ترانه‌ها و موسيقي‌ها و از گناهي به گناهيديگر. از گناه صغيره به گناه کبيره. آرام آرام نقطه‌هاي سياه و متعفّن در قلبت ايجادو سپس تمام قلبت را فرا ميگيرد و قلب تو را ميميراند. ديگر هر بدي را دوست ميداري وهر خوبي را ناپسند و روزبه‌روز و لحظه به لحظه به بديها نزديکتر ميشوي!

محمد امین ریگی بازدید : 27 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

خداوند متعال مي فرمايد :

{ وَمَا مِن دَآبَّةٍ فِي الأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللّهِ رِزْقُهَا} هود: ٦

 

{ لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْباً فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً} البقرة: ٢٧٣

 

{ وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكَانَ بَيْنَ ذَلِكَ قَوَاماً} الفرقان: ٦٧

( در زمين هيچ جنبنده ای نيست مگر اينکه روزی وی بر خدا است. هود: 6)

 

و ميفرمايد:( صدقات مخصوص فقرائی است که در راه خدا ناتوان شده و نمی توانند در زمين سفر نمايند و نادان آنان را توانگر می پندارد به علت طمع نکردن، ولی تو آنان را می شناسی از چهرهء شان که از مردم به الحاح سؤال می کنند. بقره: 273 )

 

در احادیث متبرکه آمده است :

 

عَنْ حُبْشِيِّ بْنِ جُنَادَةَ السَّلُولِيِّ قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ وَهُوَ وَاقِفٌ بِعَرَفَةَ أَتَاهُ أَعْرَابِيٌّ فَأَخَذَ بِطَرَفِ رِدَائِهِ فَسَأَلَهُ إِيَّاهُ فَأَعْطَاهُ وَذَهَبَ حَرُمَتْ الْمَسْأَلَةُ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ إِنَّ الْمَسْأَلَةَ لَا تَحِلُّ لِغَنِيٍّ فَعِنْدَ ذَلِكَ وَلَا لِذِي مِرَّةٍ سَوِيٍّ إِلَّا لِذِي فَقْرٍ مُدْقِعٍ أَوْ غُرْمٍ مُفْظِعٍ وَمَنْ سَأَلَ النَّاسَ لِيُثْرِيَ بِهِ مَالَهُ كَانَ خُمُوشًا فِي وَجْهِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَرَضْفًا يَأْكُلُهُ مِنْ جَهَنَّمَ وَمَنْ شَاءَ فَلْيُقِلَّ وَمَنْ شَاءَ فَلْيُكْثِرْ " (جامع الترمذی)

محمد امین ریگی بازدید : 36 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

بخاری این حدیث را در چندجای صحیحش روایت کرده است که بعضی از آنها بدین صورت است : در کتاب الفتن ، شماره    7088  از ابو سعید خدری رضای خدا بر او باد روایت کرده که پیغمبر ( صلی الله علیهو سلّم ) فرمودند : ( يُوشِكُ أَنْ يَكُونَ خَيْرَ مَالِ الْمُسْلِمِ غَنَمٌيَتْبَعُ بِهَا شَعَفَ الْجِبَالِ وَمَوَاقِعَ الْقَطْرِ يَفِرُّ بِدِينِهِ مِنْالْفِتَن).
يعني : نزدیک است که زمانی بیاید بهترین مال مسلمان گوسفندانی باشدآنها را به چرا گاه ها، دردرّه ها، و قلّه کوهها ببرد و بدین صورت برای حفاظت دینشاز فتنه و آشوب فرار کند .

و مسلم در حدیث شماره (1888 ) شبیه آن را روایتمی کند : عن أبي سعيد الخدري أيضاً رضي الله عنه الله عنه أَنَّ رَجُلا أَتَىالنَّبِيَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَقَالَ : أَيُّ النَّاسِ أَفْضَلُ ؟فَقَالَ : رَجُلٌ يُجَاهِدُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِمَالِهِ وَنَفْسِهِ. قَالَ : ثُمَّ مَنْ ؟ قَالَ : مُؤْمِنٌ فِي شِعْبٍ مِنْ الشِّعَابِ يَعْبُدُ اللَّهَرَبَّهُ وَيَدَعُ النَّاسَ مِنْ شَرِّهِ).
يعني : از ابو سعید خدری رضی اللهعنه روایت می کند که مردی نزد پیغمبر ( صلی الله علیه و سلّم ) آمد و پرسید : چهکسی از مردم با فضیلت تر است ؟ فرمود : مردی که در راه خدا با مال و نفسش تلاش میکند . سپس گفت : چه کسی ؟ فرمود : مؤمنی که در درّه ای از درّه ها خدا را عبادت کندو شر خود را از مردم نگه ميدارد .

محمد امین ریگی بازدید : 28 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)


واقعیتهای تاریخی که هیچمجالی برای شک و تردید باقی نمی‌گذارند،بیان می‌کنند که اسلام در مدت زمانیکوتاه، توانست با شکوه‌ ترین و طولانی‌ترین تمدن را در تاریخ بنیانگذاریکند. دانش فراوان در زمینه‌های مختلف علوم و فنون که مسلمین از خود بر جایگذاشته اند هنوز هم شواهدی هستند که حاضر پیش رو داریم و کتابخانه‌هایدنیا هزاران نسخة خطی عربی - اسلامی را در بر می‌گیرند که نشان می‌دهند تا چهاندازه تمدن مسلمین ریشه‌دار و اصیل بوده است. آثار اسلامی پراکنده در تمامدنیای اسلامی نیز به عظمت آنچه هنر اسلامی بدان دست یافته است شهادت می‌دهند.
تمدن مسلمین در اندس، و آثار بر جای مانده از آن تا به امروز نیز، در خود اروپاشاهد بر ادعای ما است. اروپا در قرن دوازده و سیزده فعالانه شروع به ترجمه علوممسلمین کرد و تمدن جدید خود را براساس آن، بنا نهاد.
 
قرآن کریم، علم وعلماء را بسیار گرامی می دارد و انسان را بر تدبر در هستی و تحقیق در آن وآبادانی زمین تشویق میکند و اولین آیات قرآن که نازل شدند، انسانها را بهاهمیت علم و خواندن و تدبر یادآوری می کنند. این آیات پیام مهمی داشتند که ازهمان ابتدا، مسلمانان متوجه آن شدند و همچنین یاری رسانی اسلام به رشد تمدن،از لحاظ مادی و معنوی، نیاز به دلیل ندارد.
 
اسلام تاوان عقب ماندگیمسلمین را در عصر حاضر، به عهده نمی‌گیرد. چون اسلام مخالف تمام انواع عقبماندگی است. آنگاه که مسلمانان از درک معنای واقعی اسلام عاجز شدند، از زندگیعقب افتادند.
مالک بن نبی - متفکر جزائری - در این مورد صادقانه اظهار نظر میکندو میگوید : عقب ماندگی‌ای که امروز مسلمانان از آن رنج میبرند، سبب آن اسلام نیستبلکه این، سزایی است شایسته از ناحیه اسلام بر مسلمین، به سبب اینکه اسلام را رهاکردهاند نه به سبب تمسک به آن همچنانکه برخی نادان میپندارند. پس عقبماندگی مسلمینهیچ ربطی به اسلام ندارد.
 
اسلام بر روی هر توسعه‌ی تمدنی که خیر و سعادتانسان را در بر گیرد باز بوده و همچنان باز خواهد ماند. هر گاه مسلمانان اسبابواقعی عقب ماندگی خود را بررسی کنند، اسلام را بین این اسباب نخواهند یافت. عوامل خارجی زیادی وجود دارند که اکثر آنها بر جای مانده از دوران استعماری هستندکه سرزمینهای اسلامی را از پیشرفت باز داشتند. و این به نوبه خود - به اضافه بعضیعوامل خارجی - باعث شدند که مسلمانان عناصر مثبت و ارزشهای محرک در اسلام را فراموشکنند.
 
جائز نیست، اسلام با واقع اسف بار امروز دنیای اسلام آمیخته شود. عقب ماندگی‌ای که امروز مسلمانان از آن رنج می برند،‌ مرحله‌ای ازتاریخ آنان به شمار می‌آید و هرگز به معنای این نیست که تا ابد اینطور باقیخواهند ماند. جائز نیست، اسلام متهم شود به اینکه عامل عقب‌ ماندگی مسلمین شدهاست، همچنانکه جائز نیست که در عقب ماندگی کشوهای امریکای لاتین مسیحیت متهمگردد.
امانت علمی ایجاب میکند که حکم بر موضعگیری اسلام نسبت به تمدن، براساسبررسی موضوعی اصول اسلام، و از روی انصاف صورت گیرد نه بر اساس شایعات، اتهامات وپیش داوریهای باشد که هیچ ربطی به حقیقت ندارند.

محمد امین ریگی بازدید : 27 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

شاید اسلام تنها دینی باشد که تا این اندازه به عقل انسان بها میدهد و شأن و منزلت آن را بالا میبرد. پس عقل،شرط تکلیف و مسئولیت است و به سبب آن،انسان آفریدگارش را میشناسد و به اسرار آفرینش و عظمت آفریننده پی میبرد و قرآن در خطابش به انسان، عقل او را مخاطب قرار میدهد و او را به نظر در هستی و بررسی و تدبر در آن، بخاطر سعادت بشر و آباد کردن زمین از لحاظ مادی و معنوی، تشویق میکند. هیچ چیزی در اسلام نیست که با عقل منافات داشته باشد یا با فکر سالم و حقائق علمی اصطکاک پیدا کند.
اسلام از انسان خواسته است که حتما از عقل خود بهره بگیرد و کسانی را که نیروهای ادراکی خود را تعطیل کرده اند و مخصوصاً عقل را از انجام وظیفهاش باز داشته اند، سرزنش میکند و آنان را از انسانهای به حساب میآورد که از انسانیت خود دور ماندهاند و میفرماید :
"لهم قلوبٌ لا یفقهونَ بها و لهم أعیُنٌ لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالا نعامِ بل هم أضلُّ"الأعراف 179
آنان، دلهای دارند که بدانها نمیفهمند و چشمانی دارند که بدانها نمیبینند و گوشهای دارند که بدانها نمیشنوند. اینان همسان چهار پایانند و بلکه سرگشتهترند. 

محمد امین ریگی بازدید : 30 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

در اين اواخر در وسايل اطلاعات جمعي سؤا لات مطرح ميگردد ، بد ين عنوان که : در شرايط فعلي که شرايط صلح است ، هدف از جهاد چیست ؟

ميخواهم کوتاهومختصر به عر ض بر سانم که هدف جهاد تآ مين امنيت وتضمين حاکميت واستقلال ودفاع ازامت اسلامي است .

جهاد براي استقرار صلح وحمايت از اديان آسماني فرض گرديدهاست . قرآن عظيم الشان نيز به آن تاکيد ورزيده است ):  ولو لا دفع الله الناس بعضهمببعض لهدمت صوامع وبيع وصلوات ومساجد يذکر فيها اسم الله کثيرآ ولينصرن الله منينصره ان الله لقوي عزيز ) ( حج : ٤٠ ) ( واگر خداوند بعضي از مردم را به دست بعضيديگر دفع نمۍ کرد ، هم صو معه های راهبان وهم معابد ( مسيحسان ) وهم عبادتگا ه هاي(يهوديان ) وهم مساجد ( مسلمانان ) که نام خداوند در آنها بسيار ياد مۍ شود، ويرانمي گرديد ، وخداوند تواناي پيروزمند است . )

جهاد هيچ گاه مفهوم جنگي دينيبراۍ وادار کردن ديگران براي پذيرش دين اسلام نداشته وندارد .وچنين برداشتي بهماهيت، روح وجوهر دين مقدس اسلام وروح هدايات قرآن عظيم الشان ( لا اکراه في الدين)که براي آزادي عقيده اعلان شده است نا ساز گار ودر تضاد ميباشد . ( القاسمي ١٩٨٢ : ١٨٨)

محمد امین ریگی بازدید : 24 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

اگر ارشادات قرآني ، وهدايات ودساتير پيامبر بزرگ وار اسلام حضرتمحمد صلي الله عليه وسلم بطور دقيق ، همه جانبه ، بيطرفانه ومنصفانه مورد تحليلوارزيابي قرار گيرد ، بوضاحت تام در خواهيم يافت که دين اسلام دين صلح ودين رحمتبوده ، ودر هيچ زماني دين تروريست نبوده ونخواهد بود.

پيامبر محمد صلي اللهعليه وسلم براۍ گسترش صلح ، آرامش ورحمت مبعوث گرديده است . واقعآ هم دين که اساسآن رحمت باشد ، پيامبر آن نيز بايد پيام آور رحمت وصلح باشد .    (وما ارسلناک اِ لارحمة للعالمين ) ( انبيا ء : ١٠٧ ) (وما تورا جز مايه رحمت براي جهانياننفرستاديم).

همچنان پيامبر اسلام در اين مورد مي فرمايد ):  وأنا نبي الرحمة)(ترمذي ،٢٠٦)

و ( انما انا رحمة مهداة ) ( ابن کثير : ٣ / ٢٢١) .

در روايات اسلامي آمده است بعد از اينکه مسلمانان به فتح عظيم ( فتح مکه)نايل گرديدند ومسلمانان جوقه جوقه وارد شهر مکه ميگرديدند يکي از صحابه کرام ( سعدبن عباده ) که بيرق فتح را بدست داشت شعار ميداد ):  اليوم يوم الملحمة ... )(امروز روز كشت و كشتار است، ) ولى بمحض خبر رسيدن به پيامبر صلى الله عليه و سلم بهعلى ابن ابى طالب دستور دادند تا پرچم را از دستش بكَشَد و فرمودند: بلكه امروز روزرحمت است ...) پس در روز عزت مسلمين بعد از آنهمه شكنجه و عذاب باز هم پيامبر اسلاماز آنها انتقام نگرفت و آنروز فتح را بجاى كشت و كشتار و انتقام روز رحمت و سرفرازىاسلام دانست كه خود سبب اسلام اهل مكه شد بعد از اينكه درياى بيكران رحمت اسلام رابرايشان آشكار شد.

محمد امین ریگی بازدید : 26 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِيحَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَإِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِـي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِـي وَأُمِيتُقَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِبِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَالظَّالِمِينَ [البقرة : 258]
آيا باخبری از کسی که با ابراهيم در باره(الوهيتويگانگی)پروردگارش راه مجادله وستيز در پيش گرفت، بدان علت که خداوند بدو حکومتوشاهی داده بود،هنگامی که ابراهيم گفت:پروردگار من کسی است که زنده ميگرداندوميميراند. او گفت: من(با عفو وکشتن)زنده ميگردانم وميميرانم . ابراهيم عليه السلامگفت: خداوند خورشيد را از خاور بيرون می آورد تو اگر قدرت داری از باخترش در آر. پسآن مرد کافر واماند ومبهوت شد. وخداوند مردم ستمکار را هدايت نميکند.
نمرود همهچيز داشت،جز خدايی خواست اين را نيز داشته باشد. خود را خدا خواند وچابلوسانش ادعایاو را پذيرفتند وخدا ناميدندش. سطوت نمرود در برابر چشم های ابراهيم بی ارزش بودواو را مثل بت های ديگر زشت وقبيح می پنداشت چرا که اين چرخ وفلک را آفرينندهوپرورديگاری است بزرگ وتوانا. ابراهيم پدر خود ومردم را به ترک بت پرستی دعوت کردوبت ها را شکست نمرود به خشم آمد وابراهيم با نمرود ستيزه نمود. ابراهيم به نمرودگفت: خدای من خورشيد را از خاور بيرون می آورد تو اگر قدرت داری از باخترش در آر. نمرود ابراهيم را به زندان افگند،سپس دستور داد او را در آتش افگند. صدای ضجه وغريومردم بلند شد.
در آن حال ابراهيم ميان آتش،بهشت را با پرندگان آبی وطلايی وجویهای لاجوردی وسبز آن تماشاکرد.  

محمد امین ریگی بازدید : 32 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

در آيت بيست و ششم، بخش چهاردهم انجيل يوحنا آمده است:
يعني: (ولي وقتي خداي پدر، “تسلي بخش” را به جاي من فرستاد، منظورم همان روح مقدس است، اوهمه چيز را به شما تعليم خواهد داد؛ و در ضمن هرچه من به شما گفته ام، به ياد تانخواهد آورد).در اينجا شايد خواننده مسيحي استدلال نمايد كه هدف از Holy Spiritوياروح القدس همان فرشته معروف مي باشد ولي اگر به آيت چهارم بخش اول انجيل يوحنامراجعه نمائيم در مي يابيم كه Spiritو يا روح در انجيل به معني پيغمبر هم استعمالشده است.و مسئله ديگر اينكه روح القدس قبل از ولادت عيساي مسيح آمده است.آيتهاييازدهم، پانزدهم و شصت و هفتم بخش اول انجيل لوقا بيانگر ادعاي ما است.
در آيتهفتم بخش شانزدهم انجيل يوحنا آمده است:
يعني: ولي در حقيقت رفتن من به نفعشماست، چون اگر نروم، آن تسلي بخش كه روح پاك خدا است، نزد شما نخواهد آمد.ولي اگربروم من او را نزد شما خواهم فرستاد.
نكته اي را كه در اينجا قابل تذكر مي دانماينست كه انجيل هاي انگليسي لفظ يوناني (باراكليتوس)
را (COUNSELOR) و (COMFORTER) ترجمه نموده اند.حال بياييد
ببينيم كه (باراكليتوس) چه معنايي راافاده مي كند.كلمه يوناني (باراكليتوس) در اصل خود (بيركليتوس) بود كه بمرور زمان ودر اثر اشتباهاتي كه هنگام نسخ نمودن آثار خطي صورت مي گيرد آنرا به (باركليتوس) تبديل نمودند.لفظ نخستين، اصلي و درست اين متن (بيركليتوس) مي باشد و (بيركليتوس) در زبان يوناني بمعني (محمد) آمده است.

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 263
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 177
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 198
  • بازدید ماه : 361
  • بازدید سال : 1,182
  • بازدید کلی : 10,571
  • تبلیغات

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت