آنچه از ديده بسياري پنهان مانده اين است که زياده روي در مهريه و سخت گيري در ازدواج نوعي عداوت و دشمني نسبت به خانواده دختر را در وجود جواني که قصد ازدواج دارد، ايجاد مي کند و او اين کينه و دشمني را پس از ازدواج به همسرش منتقل مي کند.
در المسند احمد (285) با سند صحيح آمده است که عمر رضي الله عنه فرمود:"مردي که با مهريه بالاي همسرش موافقت مي کند دشمني نسبت به او را در وجودش مي کارد".
اگر به دست آوردن چيزي براي تو دشوار باشد سپس آن را به دست آوردي با او به گونه اي ديگر رفتار مي کني که اين رفتار يا کينه توزانه است يا احساس شديد مالکيت نسبت به او داري يا کاملا او را در هم مي شکني. زندگي زناشويي آنها به ميدان جنگي تبديل مي شود و شوهر به همسرش مي گويد: همان طوري که پدرت مرا اذيت کرد تو را آزار مي دهم. يا اينکه شوهر به حاکمي تبديل مي شود که دائماً امر و نهي مي کند و شوهر احساس مي کند که از روياهاي خود که داشتن همسر بوده بسيار دور است. ما اين حالات را به وفور در جامعه کنوني خود مشاهده مي کنيم.
بهترين ازدواج ها ساده ترين آنهاست
دخترم را به ازدواج تو در مي آورم، خواهرم را ازدواج تو در مي آورم.
اين عبارات بسيار زيبا چقدر از قاموس جامعه ما دور هستند.
دکتر محمد راتب النابلسي در يکي از سخنراني هاي خود مي گويد: پدري که هم فرزند دختر دارد و هم پسر. چرا فقط به ازدواج پسرش اهميت مي دهد؟
مشاهده مي شود که پدر تلاش مي کند براي فرزند پسرش کار و منزل فراهم سازد و همه ثروت خود را براي او خرج کند، اما دخترش منتظر مي ماند تا خواستگاري پيدا شود که لياقت او را داشته باشد، اما اين خواستگار کي مي آيد براي پدر مهم نيست!
اي پدر بزرگوار
چرا تلاش نمي کني که براي اين دختر که امانتي در دست توست و مخلص و وفادار است و به امور منزل تو مي پردازد مانند برادرش منزلي را فراهم سازي و همانطوري که براي برادرش عروس مناسبي را جست و جو مي کني جوان صالح و مؤمني را براي ازدواج با او انتخاب کني.
اين پسرت است و آن نيز دخترت مي باشد.
براي پسر منزل و کار فراهم کردي اگر براي دختر خانه اي ساختي و او را به بهترين خواستگارهايش دادي عدالت را رعايت کرده اي.
اي پدر بزرگوار تلاش کن کاري کني که براي آخرتش سودمند باشد. به مال دنيا اهميت نده؛ چون اگر او خود بخواهد مي تواند آن را فراهم سازد.
شخصي که دخترش را به ازدواج جوان دينداري درآورد شايستگي ورود به بهشت را پيدا ميکند.
هر انسان آگاهي که سرپرستي دختري را بر عهده دارد بايد از اين تابعي بزرگوار سرمش بگيرد. شوهر دختر يا او را وارد بهشت مي کند يا اينکه فريب دنيا را مي خورد و او را وارد جهنم مي کند.
به خدا سوگند! شخصي سرگذشت خود و دخترش را براي من تعريف کرد که از ناراحتي اشک در چشمانم حلقه زد.
ماجرا از اين قرار بود که دختري در مشاجره لفظي رو به پدرش کرد و گفت خداوند تو را از بهشت محروم کند کما اينکه تو مرا از نعمت داشتن فرزند محروم کردي.
من گفته و رفتار اين دختر را نمي پسندم، اما اين چيزي بوده که رخ داده است.
علت دلخوري دختر اين بود که پدر همه خواستگارهاي دخترش را به بهانه هاي مختلف رد مي کرد. از قيافه يکي ايراد مي گرفت، آن ديگري را به خاطر فقير بودن رد مي کرد، به اين صفات بد نسبت مي داد و بهانه هاي ديگر که باعث شده بود دخترش در منزلش بماند و ازدواج نکند و او نيز دلش به درد آمده بود و گفته بود: همان طوري که تو مرا از نعمت داشتن فرزند محروم کردي، خداوند نيز تو را از ورود به بهشت محروم سازد."
پدر گرامي!
اگر صاحب دختر هستي، او را خوب تربيت کن و در امور ديني او کوشا باش و او را به ازدواج جواني مؤمن درآور که اين کار باعث مي شود، خودت را از آتش جهنم نجات دهي؛ زيرا ممکن است پدر دخترش را خوب تربيت کند، اما شوهرش او را به جهتي سوق دهد که پدر از آن راضي نباشد. آن پدري که همسر خوبي براي دخترش انتخاب نمي کند در فتنه دخترش سهيم مي شود". دکتر راتب النابلسي با اين جملات به سخنان خود پايان داد.
اي جوان عزيز، رسول الله (ص) تو را به سوي همين دين رهنمود مي سازد.
اي جوان مسلمان هنگامي که مي خواهي شريک زندگي خود را انتخاب کني اين حديث رسول الله (ص) را مد نظر داشته باش که فرمود:"هر زني به خاطر چهار چيز براي ازدواج انتخاب مي شود، مال، اصل و نسب، زيبايي و دينش که اگر به خاطر دين انتخاب کردي بر تو مبارک باد".
نصيحت مادري به دخترش (هنگام فرستادن او به خانه‌ي بخت) 