دین اسلام نظام منسجم و به هم پیوستهای است که قابل تجزیه و جدا کردن یک بخش بدون توجه به سایر مبانی دین نبوده و بر این مبنا استوار است که عقیده و عبادت و امور جاری زندگی و حیات بشری و حکومت در اسلام مجموعهای متکامل هم بوده و اسلام دین و دولت؛ دین و دنیاست. آنچه که به عنوان سلطهی دینی و دینداران معروف و رایج گشته است در اسلام جایگاهی نداشته و علمای دین و کارشناسان علوم شرعی جز فضل علم و علما هیچ برتری یا قدرت و رهبری بر دیگران ندارند. اسلام ارتباطی زنده میان بندگان و خداوند بوده و این همان معرفتی است که ما را به این امر رهنمون میسازد که اسلام بهترین دین برای هماهنگی با نظام حیات بوده و بلکه ما را به این امر دعوت مینماید که هدف اسلام تحقق زندگی انسانی و خوب برای بشر از طریق تحقق عدالت و عمل و رفتار نیکو است، آنچه که بیان شده "شرع من قبلنا"، شرع قبلنا" به این معنی است، هر آنچه که با عدالت اسلام منافات نداشته باشد برای مسلمانان شایسته و نیکو بوده و هر آنچه که با عقیدهی اسلامی تعارض نداشته باشد در راستای مصالح مسلمانان است.
چه بسیاری علمای قدیم عبارت "همُ رجالُ نحن رجالُ" را با هدف گسترش دایره و مجال تفسیر و بازخوانی و تفسیر مجدد نصوص را در راستای مصالح مسلمانان و ارائهی نگرش عصری به دین اسلام بر مبنای عقیدهی اسلامی مطرح کردهاند.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت