loading...
تحدی | ویژه اهلسنت
محمد امین ریگی بازدید : 23 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

اگر ارشادات قرآني ، وهدايات ودساتير پيامبر بزرگ وار اسلام حضرتمحمد صلي الله عليه وسلم بطور دقيق ، همه جانبه ، بيطرفانه ومنصفانه مورد تحليلوارزيابي قرار گيرد ، بوضاحت تام در خواهيم يافت که دين اسلام دين صلح ودين رحمتبوده ، ودر هيچ زماني دين تروريست نبوده ونخواهد بود.

پيامبر محمد صلي اللهعليه وسلم براۍ گسترش صلح ، آرامش ورحمت مبعوث گرديده است . واقعآ هم دين که اساسآن رحمت باشد ، پيامبر آن نيز بايد پيام آور رحمت وصلح باشد .    (وما ارسلناک اِ لارحمة للعالمين ) ( انبيا ء : ١٠٧ ) (وما تورا جز مايه رحمت براي جهانياننفرستاديم).

همچنان پيامبر اسلام در اين مورد مي فرمايد ):  وأنا نبي الرحمة)(ترمذي ،٢٠٦)

و ( انما انا رحمة مهداة ) ( ابن کثير : ٣ / ٢٢١) .

در روايات اسلامي آمده است بعد از اينکه مسلمانان به فتح عظيم ( فتح مکه)نايل گرديدند ومسلمانان جوقه جوقه وارد شهر مکه ميگرديدند يکي از صحابه کرام ( سعدبن عباده ) که بيرق فتح را بدست داشت شعار ميداد ):  اليوم يوم الملحمة ... )(امروز روز كشت و كشتار است، ) ولى بمحض خبر رسيدن به پيامبر صلى الله عليه و سلم بهعلى ابن ابى طالب دستور دادند تا پرچم را از دستش بكَشَد و فرمودند: بلكه امروز روزرحمت است ...) پس در روز عزت مسلمين بعد از آنهمه شكنجه و عذاب باز هم پيامبر اسلاماز آنها انتقام نگرفت و آنروز فتح را بجاى كشت و كشتار و انتقام روز رحمت و سرفرازىاسلام دانست كه خود سبب اسلام اهل مكه شد بعد از اينكه درياى بيكران رحمت اسلام رابرايشان آشكار شد.

همچنان در تاريخ اسلام آمده است : که صحابه کرام بعد ازهمه تجاوزات واهانت هاي که مشرکان مکه عليه پيامبر صلي الله عليه وسلم واصحابش ،روا داشتند . به نزد پيامبر اسلام عرض داشتند : يا رسول الله ! در حق اين قوم نفرينبفرستيد تا از شر آنها نجات يابيم . ولي پيامبر اسلام در جواب صحابه کرام فرمود):  اِ ني لم أُبعث لعانآ واِ نما بعثت رحمة ) ( ابن کثير تفسير القرآن العظيم : ٣ / ٢١١)(براي نفرين کردن فرستاده نشده ام بلکه براي رحمت فرستاده شده ام ) . واقعآهم روش پيامبر اسلام ، روش عفو وگذشت روش رحمت ومرحمت بود .


عسقلاني درکتاب خويش فتح الباري روايتي دارد : ميگويند محمد صلي الله عليه وسلم به قاتل عموىخويش سيد الشهدا همزه که در جنگ احد توسط ( غلام حبشي ) به شهادت رسانيده شد ،وسينه مبارک اش توسط او وحشيانه پاره گرديد ، به او گفت :

 (
از پيش چشمانمدور شو که ترا نبينم).

پايه وستون شريعت اسلام را صلح ، رحمت وعدم خشونت ،تشکيل ميد هد . قرآن عظيم الشان وسنت پيامبر اسلام بر اصل صلح ورفتار مسالمت آميزتاکيد نموده وهمه هدايتش بر اين اصل نيز استوار ميباشد .

قرآن عظيم الشاناعراب جاهليت را که با جنگ وخون ريزي عادت کرده بودند ، در اولين پيام خويش آنان رابه صلح دعوت نموده وخطاب به آنان مي فرمايد :
(واِن جنحوا للسلم فا جنح لها وتوکل علۍ الله ) ( انفال : ٦١ ) ( چنان چه براي صلح آغوش گشودند ، تو نيز براي صلحآغوش بگشاي) .

دين اسلام حتي در ميدان جنگ ونبرد هم خواهان صلح وآشتي است):  ولا تقولوا لمن اَلقي اِليکم السلم لست مؤمنآ ) ( نسا ء : ٩٤ ) ( به آن که با شمااز در آشتي وتسليم در ايد مگوييد که بي ايمان هستى ) . مفسرين بر اين عقيده اند که : اگر کسيکه با مسلمانان در حال نبرد ، اقدامي صلح جويانه بکند ، بر مسلمانان واجباست تا در مقابل آن به جواب مثبت بپردازند واز جنگ دست بردارند . ( قرطبي ، الجامعلاحکام القرآن : ١٤٠٥ : ٥ / ٣٣٦ والشوکاني فتح القدير : ١/ ٥٠١١٤) .

داستان هابيل وقا بيل در قرآن عظيم الشان يکي از نمونه عالي صلح وآشتي در دين مقدس اسلامبشمار ميرود . زمانيکه قابيل برادر خويش را تهديد به مرگ کرد، هابيل در جواب اشپيام آشتي وصلح را در پيش گرفت ):  لئن بسطت إلي يد ك لتقتلني ما أ نا بباسط يد يإليك لأ قتلك إ ني أ خاف الله رب العالمين ) ( ما ئده : 28 ) ( اگر تو دست به کشتنمن بزني من دست به کشتن تو نمي زنم . من از پروردگار جهانيان مي ترسم) .

(سلام ) ( صلح ) يکي از نام هاي پروردگار ميباشد ):  هو الله الذي لا اله هو الملکالقدس السلام... ) ( الحشر : ٢٣ ) ( اوست خداوندي که خدايي جزو او نيست ، فرمانروايقدوس سلام ... )

قرآن عظيم الشان يکهزارو چهارصد سال قبل صلح جهاني را برايعالم بشريت مژ ده داده ومي فرمايد ):  يا ايها الذين امنو ا ادخلوا في السلم کا فهولا تتبعوا خطوات الشيطان ... ) ( بقره : ٢٨) ( اي کسانيکه ايمان اورديد همگي درصلح در آييد واز پيروي را ه شيطان بپرهيزيد ... )

قرآن عظيم الشان التزاممسلمانان را به صلح وامنيت با زيبايي خاص خويش چنين بيان ميدارد ):  فان اعتزلوکمفلم يقاتلوکم والقوا اليکم السلم فما جعل الله لکم عليهم سبيلا)
(وقتيکه ازشما دست بردارند وبا شما سر جنگ نداشته باشند وبخواهند از در آشتي باشما پيش آيند . خداوند راهي را براي شما عليه آنان قرار نداده است ) ( نسا ء : ٩٠)

بر ايناساس آياتي که دلالت بر صلح وآشتي را دارد . نسخ نشده است وجنگ ومبارزه زماني رواستکه صلح خواهي وجود نداشته باشد.

خواننده محترم !

اصطلاح ( سلام)(صلح ) ومشتقات آن در پيش از يک صد آيه از قرآن عظيم الشان بکار رفته در حاليکهاصطلاح ( جنگ يا حرب ) ومشتقات آن به جز در شش آيه از قرآن کريم تذکر نيافته است . (الترمذي ، الشما ئل المحمديه)

پيامبر اسلام محمد صلي الله عليه وسلم ازجمله اولين شخصيتي در عالم بشريت است که به ديپلوماسي واقعي صلح جويانه مبادرتنموده وسفيران خويش را براي برقراري روابط مسالمت آميز نزد دولت ها وامپراتوري زمانخويش گسيل داشته است، که از جمله ميتوان از ارسال نامه هاي صلح آميز به پادشاهانمصر ، پيزانس ، حبشه ، فارس وغيره ... نام برد.

(سلام ) مشتق از ( سلم)،(سلام ) است اصطلاح ( السلام عليکم ) و ( عليکم السلام ) کلمات است که روزانه بهميلون ها مسلمان از طي قلب آن را بزبان جاري مۍ سازد که در اين اصطلاحات عالترينمفاهيم صلح وروستي نهفته است .

همچنان توجه نموده باشيد زمانيکه نام پيامبراسلام ويا نام ساير پيامبران بزبان آورده ميشود عبارت ( عليه السلام ) حتمآ در جنبآن اضافه ميشود .

خواهران وبرادران !

مسلمانان نماز هاي پنج گانهخويش را به عالترين شعار صلح و دوستي به شعار ( السلام عليکم ورحمة الله وبرکاته)به پايان ميرسانند .

مؤرخين مينويسند که پيامبر اسلام در مکه هيچ گاه بهعمليات نظامي وامور حربي مشغول نشد . ولي زمانيکه به مدينه منوره هجرت نمود ،ومسلمانان مورد آزار وتجاوز قرار گرفتند ، وجهاد بر مسلمانان فرِ ض گرديد ، همانبود که مسلمانان بخاطر دفاع از خود وحکومت خويش پرداختند.

در احاديث متبرکهتذکر رفته است که : پيامبر اسلام حضرت محمد صلي الله عليه وسلم زمانيکه گروههاۍحربي ونظامي خويش را به سوي جبهات دفاعي اعزام ميداشت اکيدآ به ايشان هدايت ميفرمود):  ... ولا تقتلوا شيخآ فانيآ ولا طفلا صغيرآ ولا امرآة ولا تغلو ا واصلحواواحسنوا ان الله يحب المحسنين ) ( الشامي ١٣١٤ : ٧ / ٦)

(موسفيدان ،پيرمردان ، اطفال وزنان را بقتل نرسانيد ، خيانت نکنيد ، صلح را در پيش گيرد ، نيکيکنيد ، که پروردگار نيکو کاران را دوست دارد ) . اين است عظمت اسلام اين است زعامتعالم بشريت که همه فرموده هايش برمفاهيم صلح ،مرحمت ، وعطوفت استوار بوده و پيروانخويش را به امر مقدس صلح دعوت نموده است وتهمت هاي قتل ، ترور از جمله شعار هاي استکه دشمنان اسلام به منظور لکه دار شدن اسلام به آن دامن ميزنند .

همه مفسران، دانشمندان وفقهاي اسلام بر اين باور وعقيده اند که اصل در روابط مسلمانان باديگران بر صلح ومرحمت مبتني است ، وجنگ يک وضعيت عارضي است که بر دفع تجاوزوپيشتيباني ازدعوت اسلامي ضرورت مي يابد و در آن سيطره وغلبه بر ديگران جايي ندارد .

از ابن تيميه ( رحمة عليه ) نقل شده است که مۍ فرمايد :

(جنگ باآناني رواست که با ما بر سر عمل کردن به دين مۍ جنگند ) اسلام با آناني که خواهانصلح اند ، صلح مۍ کند ، دين اسلام سر جنگ را ندارد ولي با کسانيکه با مسلمان واردجنگ شوند ويا مانع دعوت مسلمانان گردد به آنان به مبارزه بر مۍ خيزد . جهاد با حجتوبيان با توسل به زور مقدم است .

محمد عبده مۍ گويد ):  خداوند جنگ را برايخون ريزي وگرفتن جان ديگران يا توسعه نفوذ بر ما واجب نگردانيده ، بلکه جنگ را براۍدفاع از حق وپيروان آن وحمايت از دعوت واجب کرده است .

مصطفي السباعي مۍگويد ):  اصل در روابط ما با همه مليت ها بر صلح ، ترک مخاصمه وجنگ واحترام عقايد ،آزادي ها ، اموال وارزش ها ديگر ملل قرار دارد . ) (القاسمي ، ظافر ، الجهادوالحقوق الدوليه في الاسلام چاپ بيروت ، ١٩٨٢ : ١٨٧ و٣٠٩)

عباس عقاد يکي ازمشهور ترين دانشمندان ونويسند گان مصري کتا بي در رد افترات عليه اسلام تحت عنوان(حقائق الاسلام وآبا طيل خصومه ) تدوين داشته است .

نويسنده در بخش از کتابخويش : در باره نسبت دادن شمشير با اسلام مينويسد :

(تاريخ دعوت اسلامي بهاثبات رسانيده است : که مسلمانان پيش از آن که قادر باشند آزار وشکنجه مشر کان رااز سر راه خويش دور نمايند ، خود قرباني خشونت ها وشکنجه مشر کان قرار گرفتند . ازخانه وکاشانه خويش بيرون رانده شدند وراه حبشه را در پيش گرفتند ودر نهايت به آن سرزمين پناه بردند . مسلمانان هيچ گاه به زور متوسل نشدند مگر در برابر زور که منطقنمي پذيرد . هر گاه به مسلمانان تعر ض نشود ، از آنان بدي سر نزده است ، بر خوردمسلمانان با دولت حبشه مبين چنين واقعيت است .

در جزيرة العرب جنگي ميانمسلمانان وقبايل عرب در نگرفت جز آن که ما هيت دفاعي داشت يا هدفي پيشگيرانه دربينبود . حق شمشير برابر با حق زندگي است . هر جا اسلام دست گرفتن شمشير را لازمدانسته است از باب اضطرار وبراي حق در زندگي بوده است . حق زندگي در اسلام يعني حقآزادي در دعوت وعقيده ...

اگر به نقشه فعلي جهان نظر بیاندازيم در خواهيميافت که شمشير جز در اندک مواردي موجب نفوذ اسلام در جهان نشده است . سر زمين هایيکه جنگ در آن کمتر روي داده است بيشترين مسلمانان را شامل ميباشند که نمونه بارزيآن کشور هاي چون اندونيزيا ، هند ، چين ... وغيره ميتوان نام برد . بر اين اساس ،طبق حقوق اساسي اسلام ، رابطه ميان ملتها بر روابط مسالمت آميز مبتني است وتوسل بهجنگ در اسلام به واقع دفاع در برابر جنگي است که آتش آن را ديگران روشن ساخته اند . اسلام در مفهوم کلي از دو کلمه ):  دين وصلح ) تر کيب يافته است . ( العقاد ، عباسمحمد ، حقايق الاسلام واباطيل خصومه ، ١٩٦٦ : ٣٠٠ ٣٠٩)

داکتر زحيلي مي‌گويد :

جنگ با ملل غير مسلمان که با مسلمانان دشمني ندارند وآنان را در عملبه دينشان آزاد مۍ گذارند روانيست ونبايد روابط مسالمت آميز با آنان را قطع کرد ،زيرا اصل بر صلح است . ( الزحيلي ، وهبة العلاقات الدوليه في الاسلام مقارنة بالقانون الدولي الحديث ١٩٩٧ : ١٠٢)

بنابر اين گفته کساني را که گويند : شريعت اسلامي در اغلب موارد ، شريعتي مبتني بر جنگ وشمشير است ، بر داشتي بي اساسبوده وبه هيچ صورت با مفهوم ومحتوي دين مقدس اسلامی مطابقت نداشته ، ندارد ونخواهدداشت .
مشهور ترين آيه قرآن عظيم الشان که از آن در باره جنگ ذکر بعمل آمده است):  آيه : ٢٦ سوره توبه است ):  وقاتلوا المشرکين کافة کما يقاتلوکم کافة واعلمواآن الله مع المتقين ) در تفسير اين آيه مبارکه مفسرين مينويسند :

١- هدف اينآيه مبارکه حفظ حق حيات انساني است . بر اين اساس چنانچه دشمنان اسلام همگي قصد سلبحيات مسلمانان را داشته باشند، ضروري ولازمي ومنطقي است که مسلمانان نيز به دفاع ازحق خويش که حق مشروع است در برابر آنان ايستاده شوند و را ه مقاومت را در پيش گيرندوطوريکه برای همه معلوم است که چنين دفاعي با فطرت انساني نيز ساز گار است .

٢- در آيه مبارکه آمده است : که چون آنان قصد جنگ با همه شما دارند ، شمانيز با آنان کار زار جنگ کنيد . بنابراين آنان هستند که به مسلمانان تعرض مۍ کنندومسلمانان نيز در جواب اقدام تجاوز کارانه دشمن با تمام توان با مقابله دعوت شدهاند.

در ادامه آيه مبارکه که از کمک وياري پروردگار با اهل تقوا يادي بعملآمده است ، خود مبين رعايت اصول انساني در جنگ است . ( تفسير طبا طبايي : ٢ /٦٥ -٦٨و٩/٢٧)

غزوات پيامبر صلي الله عليه وسلم :

اگر غزوات پيامبر صليالله عليه وسلم بطور دقيق مورد تحليل ومطالعه قرار گيرد در خواهيم يافت که همهغزوات پيا مبر صلي الله عليه وسلم ماهيت دفاعي داشته وبا اصل اصول صلح ومر حمت سازگار است .

غزوات اسلام به هدف اجبار مردم براي پذيرفتن دين جديد نبوده ،زيرا دين در ما هيت خود اجبار را نمي پذيرد . همه در گير هایي که در عصر رسالت صورتگرفته مقاومت بوده وهر کدام آن بر حسب شرايط واقتضاي خاص ، هر در گيري به هدف دفاعاز هويت اسلامي صورت گرفته است .

اين مشر کان بودند که محمد صلي الله عليهوسلم ويارانش را از ديار شان بيرون کردند اگر ياران پيامبر صلي الله عليه وسلم رااز خانه وکاشانه شان بيرون نمي راندند ، وباز در مدينه عليه شان جنگ وتجاوز را روانمي داشتند به هيچ صورت جنگي صورت نمي پذيرفت . ولي همين مشر کين مکه بودند که عليهمسلمانان در مدينه هجوم را براه انداختند وميخواستند پايتخت مسلمانان را در مدينهدر براه انداختن جنگ هاي احد واحزاب نابود کنند . ولي ساير غزوات پيا مبر صلي اللهعليه وسلم که نام جنگ به ايشان گذاشته شده است ، جنگ نبوده بلکه حالات دفاعي بخودداشت وتقريبآ ميتوان آنرا شبيه جنگ مسمي ساخت تا جنگ به مفهوم واقعي آن .

ماميتوانيم از روابط حسنه ومسالمت آميز مسلمانان ودولت اسلامي شان با دولت حبشه درصدر اسلام ياد آوري كنيم .

مسلمانان زماني متوسل به زور شدند که ديگران باتوسل زور مانع استقلال وآزادي آنان در عمل به دينشان شدند . ( العقاد عباس محمد ،حقايق اسلام وابا طيل خصومه ، ١٩٩٦ : ٣٠٠ ٣٠٥)

 



مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 263
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 55
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 76
  • بازدید ماه : 239
  • بازدید سال : 1,060
  • بازدید کلی : 10,449
  • تبلیغات

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت