نمونهاي از اين مكارم اخلاقي را در برخورد كريمانه آن حضرت با عبدالله بن اُبي، رئيس منافقان مدينه، ميبينيم؛ شخصي كه تمام عمرش مملو از عداوت و كينه نسبت به نبي اكرم و مسلمانان بود و از هيچ فرصتي براي ايجاد فتنه ميان مسلمين و تحريك دشمنان عليه آنان كوتاهي نميكرد، و در واقع روزي سپري نميشد كه از سوي وي آزاري متوجه رسول اكرم صليالله عليه وسلم و مسلمين نباشد. اين شخص روية موذيانهاش را تا آخر عمر ادامه داد و حتي جسارت را به حدي رساند كه با تهمت ناروا حيثيت خاندان مبارك پيامبر را نشانه رفت. اما با اين حال زماني كه پرونده سياه زندگي او بسته شد، آنحضرت نه تنها بر جنازهاش نماز خواند بلكه با رفتاري كه تنها از يك پيامبر بزرگ و اولوالعزم ممكن است بر سر قبر او حاضر شد و سر وي را بر زانوهاي مبارك خويش نهاد و پيراهنش را به او پوشاند و برايش طلب آمرزش كرد.
نمونة ديگر اين اخلاق كريمانه را در برخورد آنحضرت با ابوسفيان در روز فتح مكه ميبينيم. هر چند اساساً نحوة فتح مكه و ورود خاضعانه و كريمانه آن حضرت به اين شهر در روز فتحالمبين و اعلام اين روز به يومالرحمه به جاي يومالانتقام خود از معجزات خاتمالانبياء و از وقايع استثنايي در تاريخ جنگها و لشكركشيهاست؛ اما برخورد كريمانه آن حضرت با ابو سفيان و اعلام «لاتثريب عليكم اليوم» فرازي بلند از اخلاق كريمانه و الهي آنحضرت را به نمايش گذاشت.
مقدم داشتن نزديكان در خطرها و مؤخر ساختن آنها در برخورداري از امتيازات برگ زرين ديگري است كه توسط نبي اكرم صليالله عليه وسلم به افتخارات اخلاق اسلامي افزوده شد. يكي از مظاهر اين اخلاق كريمانه در جنگ بدر تحقق يافت، آنگاه كه سه نفر از پهلوانان قريش جلو آمدند و افرادي را به مبارزه طلبيدند و از طرفي مبارزه با انصار مدينه را نپذيرفتند، در اين هنگام آنحضرت براي مقابله با آنها سه تن از عزيزترين و نزديكترين افراد خاندان خود يعني علي، حمزه و عبيده را به ميدان فرستادند در حاليكه در ميان مهاجرين افراد زيادي داوطلب مبارزه بودند اما آنحضرت ترجيح دادند در اين رويارويي حساس از نزديكان خود شروع كنند. طبيعي است كه اين تصميم سادهاي نبود هر چند اين مبارزه با پيروزي قهرمانان مسلمان و كشته شدن هر سه حريف آنان تمام شد، اما آنحضرت با درك موقعيت و پذيرش نتيجه اين نبرد عزيزان خود را به قربانگاه فرستادند، و ميدانيم اگر چنانچه آنحضرت در اين حادثه عزيزانش را از دست ميداد چه ضربه روحياي به ايشان وارد ميشد، همان گونه كه در سال بعد به هنگام شهادت حمزه اين اتفاق افتاد و تألم روحي ناشي از شهادت حمزه چنان بود كه حتي پس از سپري شدن سالها از آن حادثه و اسلام آوردن قاتلانش، آنحضرت همچنان از نگاه كردن به چهرة قاتلش به دليل زنده شدن آن خاطرة غمانگيز اجتناب ميكردند.
اما ببينيم به هنگام امتيازات آنحضرت چگونه عمل ميكنند. حضرت علي بن ابيطالب ميفرمايد: فاطمه زهرا مطلع شدند كه تعدادي برده خدمت آنحضرت آوردهاند و چون ايشان از ناحيه كارهاي خانه مخصوصاً آسياب كردن آرد مورد نياز در رنج بودند، از آنحضرت درخواست خادمي براي كارهاي خانه كردند. آنحضرت فرمودند: عزيزم چگونه به شما خادمي بدهم در حاليكه دانشآموزان «صفه» شكمهايشان از فرط گرسنگي جمع شده است. لازم است اينها را بفروشيم و خرج آنها كنيم، در مقابل شما را به چيزي بهتر از داشتن خادم راهنمايي ميكنم. سپس به حضرت زهرا تسبيحاتي را آموختند تا ماية قوت قلب ايشان گردد؛ همان تسبيحات فاطمي كه مسلمانان صبح و شام آنها را ورد ميكنند و خاطرة ايثار و فداكاري اهلبيت پيامبر را زنده نگه ميدارند.