loading...
تحدی | ویژه اهلسنت
محمد امین ریگی بازدید : 45 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

نگاه اسلام به هستی و زندگی بر پایه دو حقیقت بنیادین  زیر قرار گرفته است:

حقیقت اول: توحید آفریدگار.

حقیقت دوم: تعدد آفریده ها.

اسلام نگاه، باور و اندیشه اش را در ارتباط با هستی و زندگی بر پایه آن دو قاعده قرار داده است، خداوند واحد و یکتا و غیر او متعدد و متکثرند. تنها اوست که در ذات، صفات و افعالش یگانه است. آفریدگارتمامی آفریده ها و پدیدها، دهنده و گیرنده زندگانی و معبود بی همتا تنها اوست و هیچکس بجز او شأن و شایستگی عبادت و استعانت را ندارد.

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿فاتحه5﴾ »

«تنها تو را می پرستیم و فرمانبرداری می کنیم و تنها از تو یاری می طلبیم.»

« قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿3﴾وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿اخلاص4﴾»

«(ای پیامبر بگو) او یگانه خداونداست، اوست مقصد و هدف، از کسی زاده نشده و کسی از او زاده نمی شود. و هیچکس هم شأن او نیست»

به همین خاطر است که در اسلام «توحید»  عصاره و پایه ی تمامی بینش، منش و روش و روح و حقیقت اندیشه و فرهنگ و تمدن اسلامی به شمار می آید.

« قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران64﴾ 

«بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد! پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند،بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما.»

تمامی پیامبران مخاطبان خویش را پیش از هر چیز به توحید در (عبودیت و استعانت) و رهایی از تمامی مظاهر بردگی و بندگی غیر الهی فراخوانده اند:

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿النحل36﴾ 

 «و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده‏اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است ، بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‏كنندگان چگونه بوده است

به هر چیزی و کسی غیر از خداوند که عبادت و فرمانبرداری مطلق بشوند- انسان باشد یا غیر انسان- و جایگاهی فراتر از آنچه که دارد برایش قائل شوند، برای پیروان و اتباع طاغوت می شود.

اسلام بشریت را از عبادت و بردگی غیر خداوند – عبادت اشیاء، عبادت خود، عبادت اشخاص، عبادت آسمان، عبادت حیوان، عبادت انسان، و عبادت هواهای نفسانی آزاد می سازد، و در یک جمله بشریت را از عبودیت غیر خداوند رهایی می بخشد.

رسالت تمامی رسولان رهایی- که در آخرین دین و رسالت الهی متمرکز شده – دینی که حضرت محمد (ص) مأمویت ابلاغش را پیدا نمود، بر این اصل و پایه قرار گرفته اند که انسان ها در فضای آزادی زندگی کنند و از نسیم آزادی بهره مند شوند. زیرا که پیشتر عده ای عده ای دیگر را پرستش می کردند، و بعضی بعضی دیگر را خوار و درمانده گردانیده بودند. اینجا بود که اسلام به انسان ها فهمانید که جز در برابر خداوند سر فرود نیاورند و کمر خم نکنند و رکوع و سجده را تنها در برابر او روا شمارند.

رسول گرامی اسلام در ابتدای نامه هایی که خطاب به قیصر روم و دیگر رهبران مسیحی می نوشت، ایشان را به این آزادی و آزادی بخشی فرا می خواند و این آیه قرآن را در آغاز نامه هایش به آنان یادآور می شد که:

«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران64﴾   

«بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما]»

 

این حقیقت اول.  

محمد امین ریگی بازدید : 23 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

 اسلام به دو دلیل اساسی همه ی عرصه های زندگی را تحت پوشش هدایت و توجیه خویش قرار می دهد .

اول:اسلام در مرد مسائلی که محور و اساس مسایا سیاسی به حساب می آیند ،از دیدگاهی روشن و حکمی صریح برخوردار است .

اسلام صرفاً آیینی رهبانی و شعایری تعبدی نیست که کارش تنها ایجاد ارتباط میان خداوند و انسان باشد و کاری به سرو سامان ئائن امور زندگی و اداره ی اجتماع و حکومت نداشته باشد .به هیچ وجه،زیرا اسلام همه ی عرصه های :عقیده ،عبادت ،اخلاق،شریعت فراگیر و تکامل بخش را شامل می شود و به عبارت دیگر به خاطر قرار دادن قواعد و قوانین و تشریفات و ارائه ی راهنماییهای لازم در مورد زندگی فردی ،امور خانوادگی ،اوضاع اجتماعی ،و ارکان حکومتی و روابط بین المللی ،نظامی ،دینی کامل و فراگیر برای اداره ی زندگی بشری است .

کسی که قرآن کریم و سنت پاک رسول خدا و کتاب های فقه همه  مذاهب مختلف اسلامی را مطالعه کرده باشد به وضوح به این حقیقت پی می برد .

 

حتی بخش عباداتفقه با سیاست بی ارتباط نیست ،زیرا مسلمانان اتفاق نظر دارند که ترک نماز و خودداری از پرداخت زکات ،تظاهر به روزه خواری در ماه رمضان ،و اهمال فریضه ی حج ،سبب عقوبت و مجازات می شوند .و گاهی در صورت لزوم و ضرورت اگر گروهی با استفاده از زور و قدرت نظامی دست به آن کارها بزنند ،با آنها رویاروی خواهد شد .همچنان که حضرت ابو بکر با کسانی که از پرداخت زکات خود داری نمودند به جنگ پرداخت .

محمد امین ریگی بازدید : 24 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

مقدمه

سؤال از رابطه ناسیونالیسم و دین را می‌توان ساده تلقی کرد و پنداشت که دارای یک پاسخ ساده است یعنی از ابتدا چنین تصور کنیم که هیچ ارتباطی میان این دو مفهوم وجود ندارد. به نظر می‌رسد که ساده‌کردن‌هایی از این دست همواره مشکل‌آفرین بوده و مانع تغییر و گسترش دامنه اندیشه در این زمینه است. برای بحث پیرامون کارکردها، شباهت‌ها و نیز تفاوتهای موجود میان دو مفهوم یادشده‌، ابتدا می‌بایست مفهوم ناسیونالیسم را مورد بحث قرارداد تا بر پایه آن بتوان نوع رابطه آن را با دین در مجموع ارزیابی کرد.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 36 سه شنبه 26 آذر 1392 نظرات (0)

زنان و مردان مسلمان پرچم‌دار خیرخواهی و اصلاح‌طلبی‌اند و با همه مظاهر شرارت و مفاسد مقابله می‌نمایند و ناصحانی امانتدار و راهنمایانی به سوی سربلندی دنیا و سعادتمندی آخرت می‌باشند و پیشگامان و خیرخواهان هیچ‌گاه با خانواده و مردم خود دروغ نمی‌گویند. ستم و ناروا را بر آنان روا نمی‌شمارند و به مظاهر انحراف و ناهنجاری‌های گوناگون در میان مردم روی خوش نشان نمی‌دهند. و آنها را به یکتاپرستی و پرهیز از عبودیت و استعانت غیرخداوند فرا می‌خوانند و آنان را به عمل به قرآن و ایمان به پیامبران کتاب‌های آسمانی و دنیای پس از مرگ به ویژه به ایمان به حضرت محمدص ترغیب می‌کنند.

پس از آن‌که به درستی و آگاهانه بودن ایمان‌شان آگاهی یافتند: آنها را به عبادت و اطاعت خداوند تنهای بی‌همتا و اعتدال در دینداری و فضایل اخلاقی دعوت می‌کنند و هم‌چنین آنان را از اخلاق و رذایل برحذر می‌دارند.

هم‌چنین انسان مسلمان مسئول است همه تلاش خود را برای ایجاد وحدت و برخورداری از قوت ایمانی، عملی، علمی، دانش، تمدن، صنعت، فن‌آوری و رقابت با تمدن‌های پیشرفته در همه عرصه‌ها و حتی پیشی گرفتن از آنها، به کار گیرد؛ زیرا خداوند متعال فرموده‌اند: (الانبیاء / 92)

«امت یکپارچه شما این است (و وحدت و یکپارچگی اساس عزت شماست) و من پروردگار شما هستم و تنها از من اطاعت کنید».

هم‌چنین می‌فرماید (المنافقون/ 8)

«عزت و سربلندی از آن خداوند، پیامبر او و مؤمنین است، اما این چند چهره‌ها و منافقین هستند که نمی‌دانند».

و فرموده است: (آل عمران / 103)

«همگی به ریسمان (ناگسستنی دین) خداوند متوسل شوید و دسته‌دسته نگردید».

و فرموده است: (المائده / 2)

«براساس نیکی و پرهیزکاری با یکدیگر همکاری کنید و از همکاری در جهت گناه و دشمنی با یکدیگر پرهیز نمایید».

می‌بینیم که از نظر اسلام تعاون و همکاری میان افراد و خانواده و میان خانواده و همسایگان و تمامی افراد جامعه لازم و ضروری است.

هم‌چنین رسول خداص بر روی اصل تعاون و همکاری در چهارچوب مصالح عمومی امت اسلامی تأکید نموده و می‌فرماید:«مؤمنین در ارتباط با محبت، دوستی و احساس مسئولیت متقابل همانند جسم واحدی هستند که هرگاه عضوی از اعضای آن دچار دردی بشود، سایر اعضا به خاطر آن دچار تب و بی‌خوابی می‌شوند».

 

هم‌چنین فرموده‌اند:«مؤمن برای مؤمن دیگر هم‌چون ساختمانی است که هر قسمتی از آن قسمت دیگر را محکم نگاه می‌دارد».

محمد امین ریگی بازدید : 64 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

ان الحمد لله نحمده ونستعينه و نستغفره و نعوذ بالله من شرور انفسنا و من سيئات اعمالنا من يهده اللهفلا مضل له و من يضلل فلا هادي له و نشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريک له ونشهد ان محمدا عبده و رسوله صلي الله عليه و سلم، اما بعد:

دين مبين اسلاميک دين عالم گيري است که کسي که آنرا قبول کرده هميشه او را به طرف تمدن و ترقي وفلاح دعوت و رهنمايي مينمايد و اين دين دينيست که تمام ابعاد زندگي بشر را مورد بحثقرار داده و چيزي را نصيب بشر ميکند که بخش هاي مادي و معنوي بشر به آن ضرورتدارد.

در دين اسلام نژاد پرستي مذموم قرار داده شده و معيار فضيلت و برتريفقط و فقط تقوي قرار داده شده و بس.

الله تبارک و تعالي در کتاب آسماني خودچنين ارشاد ميفرمايد:

"
يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکمشعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقاکم ان الله عليم خبير"
ترجمه: اي مردم من شما را از يک زن و مرد آفريده ام و شما را به شعبات وقبيله ها تقسيم نموده ام صرفا بخاطر تعارف يکديگر، واقعا بهترين شما با تقوي ترينشماست و الله تعالي دانا و با خبر بر همه چيز است.

محمد امین ریگی بازدید : 27 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

سخن در مورد حقیقت کفر وانواع آن به درازا می کشد امّا من مختصراً در اثنای نکات زیر آن را توضیح خواهم داد :

اوّل : اهمیّت شناخت کفر، و شناخت انواع آن :

عبارات کتاب و سنّتبر این دلالت دارند که ایمان درست و مقبول نیست مگر به دو چیز ، و آن دو عبارتنداز: معنی شهادت ( لا اله الّا الله ) و این به معنی تسلیم شدن یکتا پرستانه برایخدا ، و برائت از کفر و شرک با انواع آن .

برای هیچ کس ممکن نیست که از چیزیبرائت کند امّا آن چیز را نشناسد و برایش روشن نشده باشد ، از اینجا معلوم می شودکه یاد گرفتن توحید برای عمل کردن به آن و شناخت کفر و شرک برای دوری کردن از آنضروری هستند .

دوّم : تعریف کفر

الکفر: در لغت به معنی مخفی کردن وپوشاندن چیزی است

محمد امین ریگی بازدید : 24 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

بحث از شریعت اسلامی و بحث از مقاصد شریعت را لازم می‌نماید مقاصد شریعت را علما آن ارزشهای عالی و اساسی می‌دانند که به خصوص بر آن مبتنی بوده و هدف از وضع شریعت می‌باشند. از جمله‌ی این مقاصد علاوه بر مقاصد پنج‌گانه‌ی معروف- همانگونه که شیخ ابو زهره بیان داشته- مقصد رعایت کرامت انسانی است: بر این اساس که شریعت اسلامی در راستای تکریم انسان نازل شده، آنگونه که خداوند بیان فرموده: (اسراء/70) با توجه به این آیه تمامی تعالیم اسلامی در محور کرامت انسانی بوده و اسلام بین انسانها از حیث کرامت تفاوتی قائل نیست. عدالت نیز یکی از مقاصد است، زیرا که عنوان شریعت اسلامی عدل است و زمانی که از پیامبر (ص) سؤال شد که کلمه‌ی جامعی در معانی اسلام بیان فرمایند، این آیه را تلاوت فرمودند که: (نحل/90). عدالت شامل عدالت قانونی، اجتماعی و بین‌الملل است.
همکاری میان انسان‌ها برای جلب خیر و دفع شر از جمله مقاصدی است که در سطح خانواده و همسایگان و امت و تحقق آن در تمام جامعه‌ی انسانی مورد توجه است. (حجرات/13) اسلام مقصد رحمت و مهربانی را اساس ارتباطات انسانی قرار می‌دهد، زیرا که نوع بشر را به‌هم پیوند داده و خداوند امر به آن فرموده و هر آن‌کس که موجب قطع مودت و مهربانی می‌شود را توبیخ نموده: (رعد/25)
مقاصد شریعت اسلامی فقط به خرد محدود نشده و بلکه خانواده، امت و تمام انسانیت را برای تحقق مودت و مهربانی و آرامش در بر می‌گیرد. مقاصد مورد توجه در اسلام شامل حفظ امنیت و آرامش، حفظ خانواده، اقامه‌ی عدالت و اخلاق، همکاری و گسترش دانش و حفظ عقل امت، آبادانی‌زمین و حفظ ثروت‌های طبیعی و بشری، آشنایی و همکاری برای تحقق خلافت عام انسان در زمین، تحقق صلح جهانی و حمایت بین‌‌المللی از حقوق انسان، حمایت از محیط زیست در برابر هرگونه نابودی و سوء استفاده از آن می‌باشد. محدود کردن مقاصد در پنج عنوان معروف، همانگونه که دکتر ریسمونی بیان می‌دارد و نیازمند تجدید نظر بوده و مانیز همگام با ایشان طرفدار توسعه‌ی مقاصد هستیم تا اینکه شمول آن نسبت به هر آنچه که موجب تحقق سعادت و رشد انسان در چار چوب ارزش‌های انسانی به بهترین و کاملترین وجه ممکن شود. 

محمد امین ریگی بازدید : 24 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

رعایت و محافظت از حقوق انسان در شریعت اسلامی فقط به ضروریات محدود نشده و بلکه شامل حاجیات و تحسینیات و تکمیلیات می‌شود. حاجیات اموری را در بر می‌گیرند که موجب رفع تنگناها و محدودیت‌ها و سختی‌های زندگی مردم شده و شامل آن دسته از نیازهای عمومی می‌شود که به درجه‌ی ضروریات نرسیده‌است. تحسینیات شامل مکارم اخلاقی و عادات پیشرو و آداب و رسوم نیکو و عرف‌های سالم بوده و نیز هر آنچه که موجب اذیت ذوق عمومی نشده و انسان عاقل و وارسته آن را بخواهد، می‌شود. استقراء مقاصد شریعت اسلامی و بیان آن در قالب ضروریات، حاجیات، تحسینیات و تکمیلیات این امر را برای ما روشن می‌کند که شریعت اسلامی به بهترین صورت ممکن ضامن حقوق انسانی بوده و ادعای منکران این مدعی صرفاً بر اساس جهل و عدم شناخت می‌باشد

محمد امین ریگی بازدید : 29 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

شریعت اسلامی با وضع مجازات "حدی" کسانی که حقوق دیگران را نقض کرده مجازات نموده و از حقوق "محبی الیکم" محافظت می‌نماید. وضع حدود و مجازات در اسلام بر اساس اصل تناسب بین جرم و مجازات و خسارات است. اسلام حد ارتداد را در صورتی که مرتد، ارتداد خود را اعلان و دعوت به آن نماید برای یرای حفظ نسب و خانواده حد زنا، برای حفظ نعمت عقل حد شرب خمر، برای حفاظت از مال و مصونیت حق مالکیت حد قطع دست سارق و حد قذف را برای حفظ عرض و دوری از افترا وضع کرده است. اجرای این حدود برای مجازات شخصی است که ارزش‌های انسانی را نقض کرده است و نه اینکه به دلیل تنکیل وی بوده باشد.
در این راستا ابن قیم جوزی بیان می‌دارد: "مبنا و اساس شریعت رعایت مصالح بندگان در زندگی و بعد از مرگ است، و وضع شریعت نیز عدالت و رحمت و مصالح و حکومت است، هر آن چیزی که از عدالت به سوی ظلم، از رحمت به طرف نقمت، از مصلحت به سوی مفسدت و از حکمت به طرف لهو خارج شود، از جانب شریعت اسلامی نیست" و همچنین آنچه که عزبن عبدالسلام بیان داشته که: "وضع شریعت کاملاً برای رعایت مصالح است چه این امر در راستای دفع مفاسد یا جلب مصالح بوده باشد" احکام شریعت اسلامی مبتنی بر سهل‌گیری و رفع تنگنا و سختی بوده و از جمله از مهمترین نشانه‌های آسانگیری در شریعت، تدریج در تشریع و آماده سازی برای آن است و هرگونه جهش از سنت تدرج مخالف با مبانی صحیح اسلام است، زیرا که این سنت بر اساس سنن زندگی و حیات است.

محمد امین ریگی بازدید : 29 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

نظام‌های بشری مرتکبین قیام علیه دولت را مجازات می‌نمایند و این مجازات فقط جنبه‌ی دنیایی دارد. در شریعت اسلامی مجازات هم جنبه‌ی دنیوی دارد و هم عواقب اخروی داشته و ترس از عقاب خداوند موجب می‌شود مسلمانان در نهان و آشکار با اختیار و رضایت دستورات شریعت را گردن نهند. شریعت اسلامی به اخلاق و عادات و رفتارهای انسان از کوچک و بزرگ توجه تام داشته و حتی در امور فطری هم مانند خوردن، نوشیدن، لباس‌پوشیدن، خواب و چگونگی آنها نظم و آدابی را قرار داده و در تمامی قضایا و مسائل مرتبط با جامعه چه در امور سیاست و اقتصاد و مدیریت، اصولی را مطرح نموده است: نحل/89.
احکام شریعت اسلامی مبتنی بر رعایت مصالح مردم در زندگی و بعد از مرگ می‌باشد، زیرا که تفکر جاودانگی در درون انسان مسلمان به صورت قوی پذیرفته شده است. شاطبی در این رابطه بیان می‌دارد: "وضع شرایع برای رعایت و توجه همگام به مصالح فعلی و آینده‌ی بندگان بوده و بر اساس استقراء و تحقیق در شریعت اسلامی به این نتیجه دست یافتیم که، شریعت برای رعایت مصالح بندگان وضع شده است " بر این اساس شریعت اسلامی از حقوق ضروری انسان تحت عنوان حفظ نفس، دین، عرض، عقل و سال حمایت می‌نماید. محافظت از حقوق انسان و جامعه‌ی انسانی از خانواده شروع شده و تمام انسانیت را شامل می‌شود. ارتباطات خانوادگی موجب حفظ بشر بوده و به وسیله‌ی تنظیم ارتباط بین تنظیم ارتباط بین دو جنس نسب حفاظت شده و موجب تحقق مودت و آرامش و مهربانی گردیده ونیز ارتباطات در زمینه‌ی همکاریهای علمی و عملی را در جنبه‌های انسانی، عاطفی، دینی و اقتصادی را در بر می‌گیرد. علاوه‌بر این در یک دایره‌ی وسیع‌تر شریعت بر حقوق است تأکید داشته و این را برای دولت واجبی دانسته است که عدالت را میان مردم اقامه کرده و برای حفظ امنیت و آرامش مردم و رعایت مکارم اخلاق و برقراری تکافل اجتماعی و گسترش دانش و مبارزه با جهل و محافظت از اموال و سرمایه‌های عمومی و خصوصی و همکاری با سایر امت‌ها در جهت تحقق آبادانی زمین و مبارزه با نابودی آن تعمیر و آبادی زمین و مبارزه با تخریب و نابودی آن بر اساس نصوص امر شده است.
این ادله بر اساس نصوص قرآن کریم و سنت نبوی و آنچه که در تاریخ تمدن اسلامی روی داده، اثبات شده است.

محمد امین ریگی بازدید : 33 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

زمانی که در نصوص و متون اسلامی تأمل می‌کنیم، متوجه خواهیم شد که در این نصوص شکل خاصی برای دولت معین نشده و بلکه در نصوص اسلامی بر ارزش‌ها و مبانی اساسی که دولت باید بر آن استوار باشد اشاره شده و شکل دولت و چگونگی اداره‌ی آن بر اساس متغیرات زمانی و مکانی قرار داده شده‌است. دولت یکی از ضرورت‌های اجتماعی سیاسی بوده و جود آن برای حفظ نظام جامعه و تنظیم واداره‌ی امور مردم لازم است ولی شکل و چگونگی کیفیت آن به مردم واگذار شده تا خود در آن تغییر ایجاد کرده و چیزی را از آن کم کرده یا به آن اضافه نموده و بر اساس مصالح خود و رعایت متغیرات زمانی و مکانی در آن تحول ایجاد نمایند.
دولت مدنی به عنوان اصطلاحی جدید برای تعبیر از مفهوم دولت جدید که همراه و پیوسته با متغیرات دوران حاضر است با شریعت اسلامی تعارض ندارد، زیرا که اسلام در سرزمین‌های اسلامی مرجع اصلی بوده و یا لازم است در جایی که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند مرجع اصلی باشد. مفهوم دولت در دوران حاضر با توجه به ابزارها و نظم و قوانین و سازمان‌های موجود در آن با ثوابت قطعی دین اسلام تعارض نداشت و هیچ مانعی در راستای گسترش و تحول آن وجود نداشته و استفاده از تجربه‌ی ملت‌های پیشرفته به عنوان تولیدی انسانی و عام در راستای تحول و پیشرفت دنیای مسلمانان لازم و واجب است.
از سوی دیگر، لازم است که ما اقرار کنیم که مفهوم دولت دینی به عنوان یک اصطلاح اسلامی در نصوص دینی وجود دارد! به این معنی که ارزش‌ها و مبنای سیستم تئوکراسی قرار نگرفته است. اسلام به عنوان دینی که بسیار از مسائل جزئی و کلی زندگی بشری را خطاب قرار داده و از ازدواج و طلاق تا صلح و جنگ برای آن قواعدی قرار داده است، در صورتی که مصالح مسلمانان اقتضا داشت در بیان می‌داشت.
آنچه که در این رابطه در نصوص دینی بیان شده است، التزام دولت به عنوان سازمانی اداری به مرجعیت اسلام و خودداری از تصویب و اجرای قوانین مخالف ثوابت قطعی دین اسلام – واجبی است که چاره‌ای جز پذیرش آن وجود ندارد.
دین اسلام بر تحول و پیشرفت تأکید داشته و به آن دعوت نموده است و در آنچه که مربوط به وسائل و ابزارهای تحول دولت و عصر سازی آن با توجه به مصالح مردم بوده باشد به عنوان یکی از ضرورت‌های جامعه انسانی تأکید داشته و بلکه علاوه بر این توجه به متغیرات زمانی و مکانی را به عنوان ابزاری عصری در اداره‌ی دولت و تحول آن را در نظر داشته است. در این موضوع صرف مصالح مهم نبوده و بلکه محتوا و مضمون این مصالح مورد توجه است. و بر این اساس اگر فرض بر این باشد که مفهوم دولت مدنی را دستاویزی برای محروم ساختن دین، از زندگی و نفی التزام به مرجعیت اسلام قرار دهد را، هیچ شخص مسلمانی قبول ندارد و در صورتی که هدف از تحول در دولت و عصری کردن آن برای حمایت و محافظت از مصالح عمومی و گسترش و توسعه‌ی آزادی‌های عمومی و رهبری قانون و برابری فرصت‌ها برای همه‌ی شهروندان و تعمیق مفهوم شهروندی باشد، همان موارد هستند که با توجه به برداشت ما از دولت جدید باید آن را پاس داشته و عنوان آن در اختیار مردم است که خود آن را به هر صورت که پسندیدند نام نهند.

محمد امین ریگی بازدید : 23 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

ضرورت وجود وحی ربانی و عدم توانایی انسان برای تشریع وحی در راستای نیل به سعادت برای انسان و اینکه وحی با اهداف اساسی و حقیقت وجودی انسان تطابق دارد با دلایل و براهین و تجارب انسانی اثبات شده است. فلاسفه و مورخین در این ارتباط مباحث فراوانی را تجزیه و تحلیل کرده و اسلام به عنوان دینی که هیچ نقص و کمبودی در آن وجود ندارد ما را به یقیین کامل به آن وا داشته است.
شریعت در اسلام از مقتضیات و لوازم عقیده‌ی خالص به خداوند بوده و با آن ارتباط و ملازمه داشته، زیرا که از جانب پروردگار دو عالم صادر شده و از رسالت خاتم که با نظام حیات تطابق دارد سرچشمه گرفته است، آنگونه که در آیات بسیاری بر آن اشاره شده است: (بقره/177)
زمانی که شخص مسلمان به شهادت "لااله‌الاالله و محمد رسول‌الله" اقرار می‌نماید، از جمله مقتضیات شهادت به پیامبری رسول خدا، تسلیم در برابر هر آن‌چیزی است که پیامبر (ص) بیان فرموده‌اند. و از طریق سنت صحیح به ما رسیده‌است... آنگونه که بیان شد، ارتباط میان عقیده و نظام اجتماعی جامعه لازم و ملزوم یکدیگر بوده و شریع اسلامی با نظام شامل حیات و زندگی تطابق و انسجام داشته و این از جمله معانی بیان خداوند است که "اعراف/54، احزاب/36، نساء/65"
ابن قیم در تفسیر آیه‌ی65 سوره‌ی نساء بیان داشته است "خداوند سبحان بر نفی ایمان بندگان سوگند یاد فرموده مگر اینکه آنان پیامبر را در آنچه که اتفاق افتاده در امور بزرگ و کوچک حکم و داور قرار دهند، در وجود ایمان آنان به صرف پذیرش ظاهری این حکم و داوری اکتفا نشده مگر اینکه آنان هرگونه حرج و تنگنایی را از قلب خود نسبت به داوری پیامبر خارج نموده و علاوه بر این کاملا تسلیم و منقاد قضاوت ایشان شوند".

محمد امین ریگی بازدید : 41 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

آنچه که واضح است، مفهوم دولت مدنی از جمله مفاهیم جدیدی بوده که در دوران معاصر انسجام یافته و بعد از پیرو سکولاریسم پس از ناخوشایندی که میان آن و کلیسا در دنیای غرب روی داد، به وجود آمده و استقرار یافته است. این امر موجب استقرار دولت و امور دولتی از کلیسا و سلطه‌ی آن شده و بعد از ممانعت کلیسا از تمامی نقاط ارتباط با دولت و جامعه نقش کلیسا در چارچوب امور روحی محدود شده است. پس از این دوران، مفهوم دولت مدنی به اصطلاحی برای بیان دولت جدید و تمرکز آن بر مسائل مختلف و جدید تحول پیدا کرده و علاوه بر این نماد دولت در غرب تغییرات بسیاری را دچار شده‌است، چه این تغییر در ابزارها و عوامل شکل دهنده و دستگاههای اداری دولت یا در شیوه و چگونگی اداره و سازمان آن بوده باشد.
سیاق تاریخی دولت مدنی در غرب، مولود فرهنگ غربی و شرایط پیرامونی ناشی از تأثیرات این فرهنگ بوده است و بر همین اساس برخی با توجه به این سابقه‌ی تاریخی و بستر فرهنگی دنیای غرب تأکید می‌نمایند که این امر مانع از تطبیق دولت مدنی در غیر دنیای غرب می‌باشد. اما این نظر دچار اشتباه بزرگ و غیر منطقی شده است، زیرا که لازم است مفهوم دولت مدنی را از سیاق تاریخی آن جدا کرده و بلکه بر ارزش‌های اساسی و مبنایی آن که این مفهوم بر آن استوار گشته است تأکید نماییم همانگونه که مفهوم دولت مدنی مدلولات‌‌ خود دچار تحول شده‌است. آنچه که به‌عنوان ارزش‌های عالی در مفاهیم و معانی حکمرانی خوب مانند عدالت و برابری و آزادی و احترام به حقوق انسان و رهبری قانون و... مورد توجه است، از جمله ارزشهایی است که اسلام با تأکید بسیار بر آن اصرار می‌ورزد.

محمد امین ریگی بازدید : 28 دوشنبه 25 آذر 1392 نظرات (0)

دین اسلام نظام منسجم و به هم پیوسته‌ای است که قابل تجزیه و جدا کردن یک بخش بدون توجه به سایر مبانی دین نبوده و بر این مبنا استوار است که عقیده و عبادت و امور جاری زندگی و حیات بشری و حکومت در اسلام مجموعه‌ای متکامل هم بوده و اسلام دین و دولت؛ دین و دنیاست. آنچه که به عنوان سلطه‌ی دینی و دینداران معروف و رایج گشته است در اسلام جایگاهی نداشته و علمای دین و کارشناسان علوم شرعی جز فضل علم و علما هیچ برتری یا قدرت و رهبری بر دیگران ندارند. اسلام ارتباطی زنده میان بندگان و خداوند بوده و این همان معرفتی است که ما را به این امر رهنمون می‌سازد که اسلام بهترین دین برای هماهنگی با نظام حیات بوده و بلکه ما را به این امر دعوت می‌نماید که هدف اسلام تحقق زندگی انسانی و خوب برای بشر از طریق تحقق عدالت و عمل و رفتار نیکو است، آنچه که بیان شده "شرع من قبلنا"، شرع قبلنا" به این معنی است، هر آنچه که با عدالت اسلام منافات نداشته باشد برای مسلمانان شایسته و نیکو بوده و هر آنچه که با عقیده‌ی اسلامی تعارض نداشته باشد در راستای مصالح مسلمانان است.
چه بسیاری علمای قدیم عبارت "همُ رجالُ نحن رجالُ" را با هدف گسترش دایره و مجال تفسیر و بازخوانی و تفسیر مجدد نصوص را در راستای مصالح مسلمانان و ارائه‌ی نگرش عصری به دین اسلام بر مبنای عقیده‌ی اسلامی مطرح کرده‌اند.

محمد امین ریگی بازدید : 56 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

اگر به فرهنگهای لغت مراجعهکنی، معنی کلمه اسلام عبارت است از: فرمانبرداری، فرو تنی، گردن نهادن، تسلیمشدن، اطاعت از امر فرمانده و نهی او بدون اعتراض، عبادت خالصانه برای او، تأییدکردن و باور داشتن به او. در نهایت اسلام به اسمی تبدیل شده برای دینی که محمّد ( صلی الله علیه و سلّم ) آن را آورده است.

چرا دین را اسلام نام گذاشته اند؟ حقیتاً تمام دیانات مختلفی که در زمین وجود دارند به اسم خودشان نام گذاری شدهاند، یا به یک نفر خاص و یا به یک امّت خاصی نسبت داده شده اند، نصرانی از اسمخودش نصاری و بودایی از اسم بنیان گذارش ( بودا) گرفته شده، و زردشتی به این اسممشهور است چون مؤسس و پرچمدار آن زردشت بود، وهمچنین یهودیت در بین ملتی که یهودانام داشت ظهور کرد، و دیگر ادیان نیز بدین منوال، به جز اسلام. اسلام نه به یکنفر و نه به یک ملت خاصی نسبت داده شده است، بلکه اسمش بر صفتهای ویژه ای دلالت میکند که خود کلمه اسلام بدان معنا می باشد، آنچه از این اسم هویدا است این است که : بر خلاف دیگر ادیان، یک نفر انسان آن را تأسیس نکرده، و مربوط به یک امت خاص نیست، بلکه هدف از آن آراسته شدن تمام ساکنان زمین به صفت اسلام است، هر کس از گذشتهگان و حاضرین که متصف بدین صفت باشد مسلمان است، و همچنین کسانی که در آینده بهاین صفت آراسته خواهند شد مسلمان هستند.

بر گرفته از کتاب الاسلام اصوله ومبادؤه تألیف دکتر محمّد بن عبد الله بن صالح السحیم

محمد امین ریگی بازدید : 29 یکشنبه 24 آذر 1392 نظرات (0)

1-هنگامیکه محمد (ص) برایاولین بار دعوتش را اعلان کرد، فرمود :
 
إنّی رسولُ اللهِ إلیکم خاصهً و إلی الناسِ کافهً
من رسول خدا به سوی شما هستم مخصوصاً و به سوی همة مردم عموماًو این، دلالت دارد بر اینکه اسلام، دینی است که از اولین لحظه برای تمام بشر آمده وهرگز پیامبر آن را به عنوان یک دین عربی عرضه نکرده است بلکه آن را دین جهانی وبرای تمام بشر توصیف نموده است و در حدیث دیگر بر این مسأله تأکید کرده و میفرماید : :
بخاری آن(و کان النبیُّ یُبعثُ الی قومه خاصهً و بُعثتُ الی الناسِ کافهً) را در جاهای متعددی روایت کرده برای نمونه کتاب تصمیم را نگاه کن
پیامبرانیبودند که فقط برای قوم خود مبعوث شدند اما : من برای تمام مردم فرستاده شدهام.
2-کسی که آیات قرآن را بررسی کند برایش آشکار و مسلم میشود که قرآن مردم را - تمام مردم را - به دین خدا فرا میخواند و این صفت جهان شمولی دین اسلام، در آیاتمتعددی که در مکه قبل از هجرت نازل شدهاند مانند؛ خورشید، عیان و آشکار است. آنجاکه میفرماید:
و ما ارسلناک إلّا رحمهً للعالمین (الانبیاء / 107)
ما تورا نفرستادیم مگر اینکه برای عالمیان رحمت باشی. یا همچون سورة فاتحه که سورهیآغازین قرآن است و خود سوره نیز آغاز میگردد به :
(الحمدلله رب العالمین)
سپاس و ستایش برای پروردگار عالمیان. این سوره در مکه، قبل از هجرت نبوی و قبلاز اینکه مسلمانان در مدینه حکومت تشکیل دهند، نازل شده است.
3-از آنچه گذشت،معلوم میگردد که هیچ تغییری در خط مشی پیامبر (ص) صورت نگرفته است. اما پیشرفت درتشریع، قدم به قدم و تدریجی بوده است و این امری کاملاً طبیعی و منطقی است چونمعقول، یا حتی ممکن نیست که تمام آنچه را که مردم به آن عادت کردهاند در ظرف یکشبانه روز، بیاساس و بیاعتبار اعلام کرد. عاداتی که در نفس انسان ریشه میدواند کندشبسیار سخت است.
اسلام در ابتدا بر محکم کردن عقیده در دلها و تثبیت آن در فکر واندیشه تأکید کرد؛ تا اساسی محکم درست شود که بتوان تشریعات را بر روی آن بنا نهادو تا قاعدة نهاده شود که براساس آن، تغییر آنچه که مردم به آن خو گرفتهاند، ممکنگردد. اسلام در بسیاری از تشریعات خود مانند؛ تحریم شراب و ربا و لغو بردگی و غیرهاز همین روش تدریجی استفاده کرده است. دورة مکی دورة تثبیت عقیده بود و به همینخاطر بناء دورة مدنی بر آن، به آسانی صورت گرفت.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 27 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)


واقعیتهای تاریخی که هیچمجالی برای شک و تردید باقی نمی‌گذارند،بیان می‌کنند که اسلام در مدت زمانیکوتاه، توانست با شکوه‌ ترین و طولانی‌ترین تمدن را در تاریخ بنیانگذاریکند. دانش فراوان در زمینه‌های مختلف علوم و فنون که مسلمین از خود بر جایگذاشته اند هنوز هم شواهدی هستند که حاضر پیش رو داریم و کتابخانه‌هایدنیا هزاران نسخة خطی عربی - اسلامی را در بر می‌گیرند که نشان می‌دهند تا چهاندازه تمدن مسلمین ریشه‌دار و اصیل بوده است. آثار اسلامی پراکنده در تمامدنیای اسلامی نیز به عظمت آنچه هنر اسلامی بدان دست یافته است شهادت می‌دهند.
تمدن مسلمین در اندس، و آثار بر جای مانده از آن تا به امروز نیز، در خود اروپاشاهد بر ادعای ما است. اروپا در قرن دوازده و سیزده فعالانه شروع به ترجمه علوممسلمین کرد و تمدن جدید خود را براساس آن، بنا نهاد.
 
قرآن کریم، علم وعلماء را بسیار گرامی می دارد و انسان را بر تدبر در هستی و تحقیق در آن وآبادانی زمین تشویق میکند و اولین آیات قرآن که نازل شدند، انسانها را بهاهمیت علم و خواندن و تدبر یادآوری می کنند. این آیات پیام مهمی داشتند که ازهمان ابتدا، مسلمانان متوجه آن شدند و همچنین یاری رسانی اسلام به رشد تمدن،از لحاظ مادی و معنوی، نیاز به دلیل ندارد.
 
اسلام تاوان عقب ماندگیمسلمین را در عصر حاضر، به عهده نمی‌گیرد. چون اسلام مخالف تمام انواع عقبماندگی است. آنگاه که مسلمانان از درک معنای واقعی اسلام عاجز شدند، از زندگیعقب افتادند.
مالک بن نبی - متفکر جزائری - در این مورد صادقانه اظهار نظر میکندو میگوید : عقب ماندگی‌ای که امروز مسلمانان از آن رنج میبرند، سبب آن اسلام نیستبلکه این، سزایی است شایسته از ناحیه اسلام بر مسلمین، به سبب اینکه اسلام را رهاکردهاند نه به سبب تمسک به آن همچنانکه برخی نادان میپندارند. پس عقبماندگی مسلمینهیچ ربطی به اسلام ندارد.
 
اسلام بر روی هر توسعه‌ی تمدنی که خیر و سعادتانسان را در بر گیرد باز بوده و همچنان باز خواهد ماند. هر گاه مسلمانان اسبابواقعی عقب ماندگی خود را بررسی کنند، اسلام را بین این اسباب نخواهند یافت. عوامل خارجی زیادی وجود دارند که اکثر آنها بر جای مانده از دوران استعماری هستندکه سرزمینهای اسلامی را از پیشرفت باز داشتند. و این به نوبه خود - به اضافه بعضیعوامل خارجی - باعث شدند که مسلمانان عناصر مثبت و ارزشهای محرک در اسلام را فراموشکنند.
 
جائز نیست، اسلام با واقع اسف بار امروز دنیای اسلام آمیخته شود. عقب ماندگی‌ای که امروز مسلمانان از آن رنج می برند،‌ مرحله‌ای ازتاریخ آنان به شمار می‌آید و هرگز به معنای این نیست که تا ابد اینطور باقیخواهند ماند. جائز نیست، اسلام متهم شود به اینکه عامل عقب‌ ماندگی مسلمین شدهاست، همچنانکه جائز نیست که در عقب ماندگی کشوهای امریکای لاتین مسیحیت متهمگردد.
امانت علمی ایجاب میکند که حکم بر موضعگیری اسلام نسبت به تمدن، براساسبررسی موضوعی اصول اسلام، و از روی انصاف صورت گیرد نه بر اساس شایعات، اتهامات وپیش داوریهای باشد که هیچ ربطی به حقیقت ندارند.

محمد امین ریگی بازدید : 26 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

شاید اسلام تنها دینی باشد که تا این اندازه به عقل انسان بها میدهد و شأن و منزلت آن را بالا میبرد. پس عقل،شرط تکلیف و مسئولیت است و به سبب آن،انسان آفریدگارش را میشناسد و به اسرار آفرینش و عظمت آفریننده پی میبرد و قرآن در خطابش به انسان، عقل او را مخاطب قرار میدهد و او را به نظر در هستی و بررسی و تدبر در آن، بخاطر سعادت بشر و آباد کردن زمین از لحاظ مادی و معنوی، تشویق میکند. هیچ چیزی در اسلام نیست که با عقل منافات داشته باشد یا با فکر سالم و حقائق علمی اصطکاک پیدا کند.
اسلام از انسان خواسته است که حتما از عقل خود بهره بگیرد و کسانی را که نیروهای ادراکی خود را تعطیل کرده اند و مخصوصاً عقل را از انجام وظیفهاش باز داشته اند، سرزنش میکند و آنان را از انسانهای به حساب میآورد که از انسانیت خود دور ماندهاند و میفرماید :
"لهم قلوبٌ لا یفقهونَ بها و لهم أعیُنٌ لا یبصرون بها و لهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالا نعامِ بل هم أضلُّ"الأعراف 179
آنان، دلهای دارند که بدانها نمیفهمند و چشمانی دارند که بدانها نمیبینند و گوشهای دارند که بدانها نمیشنوند. اینان همسان چهار پایانند و بلکه سرگشتهترند. 

محمد امین ریگی بازدید : 29 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

در اين اواخر در وسايل اطلاعات جمعي سؤا لات مطرح ميگردد ، بد ين عنوان که : در شرايط فعلي که شرايط صلح است ، هدف از جهاد چیست ؟

ميخواهم کوتاهومختصر به عر ض بر سانم که هدف جهاد تآ مين امنيت وتضمين حاکميت واستقلال ودفاع ازامت اسلامي است .

جهاد براي استقرار صلح وحمايت از اديان آسماني فرض گرديدهاست . قرآن عظيم الشان نيز به آن تاکيد ورزيده است ):  ولو لا دفع الله الناس بعضهمببعض لهدمت صوامع وبيع وصلوات ومساجد يذکر فيها اسم الله کثيرآ ولينصرن الله منينصره ان الله لقوي عزيز ) ( حج : ٤٠ ) ( واگر خداوند بعضي از مردم را به دست بعضيديگر دفع نمۍ کرد ، هم صو معه های راهبان وهم معابد ( مسيحسان ) وهم عبادتگا ه هاي(يهوديان ) وهم مساجد ( مسلمانان ) که نام خداوند در آنها بسيار ياد مۍ شود، ويرانمي گرديد ، وخداوند تواناي پيروزمند است . )

جهاد هيچ گاه مفهوم جنگي دينيبراۍ وادار کردن ديگران براي پذيرش دين اسلام نداشته وندارد .وچنين برداشتي بهماهيت، روح وجوهر دين مقدس اسلام وروح هدايات قرآن عظيم الشان ( لا اکراه في الدين)که براي آزادي عقيده اعلان شده است نا ساز گار ودر تضاد ميباشد . ( القاسمي ١٩٨٢ : ١٨٨)

محمد امین ریگی بازدید : 23 شنبه 23 آذر 1392 نظرات (0)

اگر ارشادات قرآني ، وهدايات ودساتير پيامبر بزرگ وار اسلام حضرتمحمد صلي الله عليه وسلم بطور دقيق ، همه جانبه ، بيطرفانه ومنصفانه مورد تحليلوارزيابي قرار گيرد ، بوضاحت تام در خواهيم يافت که دين اسلام دين صلح ودين رحمتبوده ، ودر هيچ زماني دين تروريست نبوده ونخواهد بود.

پيامبر محمد صلي اللهعليه وسلم براۍ گسترش صلح ، آرامش ورحمت مبعوث گرديده است . واقعآ هم دين که اساسآن رحمت باشد ، پيامبر آن نيز بايد پيام آور رحمت وصلح باشد .    (وما ارسلناک اِ لارحمة للعالمين ) ( انبيا ء : ١٠٧ ) (وما تورا جز مايه رحمت براي جهانياننفرستاديم).

همچنان پيامبر اسلام در اين مورد مي فرمايد ):  وأنا نبي الرحمة)(ترمذي ،٢٠٦)

و ( انما انا رحمة مهداة ) ( ابن کثير : ٣ / ٢٢١) .

در روايات اسلامي آمده است بعد از اينکه مسلمانان به فتح عظيم ( فتح مکه)نايل گرديدند ومسلمانان جوقه جوقه وارد شهر مکه ميگرديدند يکي از صحابه کرام ( سعدبن عباده ) که بيرق فتح را بدست داشت شعار ميداد ):  اليوم يوم الملحمة ... )(امروز روز كشت و كشتار است، ) ولى بمحض خبر رسيدن به پيامبر صلى الله عليه و سلم بهعلى ابن ابى طالب دستور دادند تا پرچم را از دستش بكَشَد و فرمودند: بلكه امروز روزرحمت است ...) پس در روز عزت مسلمين بعد از آنهمه شكنجه و عذاب باز هم پيامبر اسلاماز آنها انتقام نگرفت و آنروز فتح را بجاى كشت و كشتار و انتقام روز رحمت و سرفرازىاسلام دانست كه خود سبب اسلام اهل مكه شد بعد از اينكه درياى بيكران رحمت اسلام رابرايشان آشكار شد.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 263
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 57
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 66
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 67
  • بازدید ماه : 75
  • بازدید سال : 896
  • بازدید کلی : 10,285
  • تبلیغات

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت