آنچه که واضح است، مفهوم دولت مدنی از جمله مفاهیم جدیدی بوده که در دوران معاصر انسجام یافته و بعد از پیرو سکولاریسم پس از ناخوشایندی که میان آن و کلیسا در دنیای غرب روی داد، به وجود آمده و استقرار یافته است. این امر موجب استقرار دولت و امور دولتی از کلیسا و سلطهی آن شده و بعد از ممانعت کلیسا از تمامی نقاط ارتباط با دولت و جامعه نقش کلیسا در چارچوب امور روحی محدود شده است. پس از این دوران، مفهوم دولت مدنی به اصطلاحی برای بیان دولت جدید و تمرکز آن بر مسائل مختلف و جدید تحول پیدا کرده و علاوه بر این نماد دولت در غرب تغییرات بسیاری را دچار شدهاست، چه این تغییر در ابزارها و عوامل شکل دهنده و دستگاههای اداری دولت یا در شیوه و چگونگی اداره و سازمان آن بوده باشد.
سیاق تاریخی دولت مدنی در غرب، مولود فرهنگ غربی و شرایط پیرامونی ناشی از تأثیرات این فرهنگ بوده است و بر همین اساس برخی با توجه به این سابقهی تاریخی و بستر فرهنگی دنیای غرب تأکید مینمایند که این امر مانع از تطبیق دولت مدنی در غیر دنیای غرب میباشد. اما این نظر دچار اشتباه بزرگ و غیر منطقی شده است، زیرا که لازم است مفهوم دولت مدنی را از سیاق تاریخی آن جدا کرده و بلکه بر ارزشهای اساسی و مبنایی آن که این مفهوم بر آن استوار گشته است تأکید نماییم همانگونه که مفهوم دولت مدنی مدلولات خود دچار تحول شدهاست. آنچه که بهعنوان ارزشهای عالی در مفاهیم و معانی حکمرانی خوب مانند عدالت و برابری و آزادی و احترام به حقوق انسان و رهبری قانون و... مورد توجه است، از جمله ارزشهایی است که اسلام با تأکید بسیار بر آن اصرار میورزد.
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب
اطلاعات کاربری
لینک دوستان
آرشیو
آمار سایت