صفت عظيم در آية شريفة فوق ضمن دلالت به معني عام و وسيع اخلاق و عدم خلاصه آن در برخي رفتارهاي ظاهري دلالت مهم ديگري نيز دارد و آن اينكه اين اخلاق عظيم از مصدري عظيم صادر شده و نميتواند حاصل تربيت بشري و يا حاصل تمدن و فرهنگ شهر و محيط باشد. بدون ترديد رسول اكرم صليالله عليه وسلم از هيچ استادي تعليم نگرفته و از هيچ فرهنگ و تمدني متاثر نشدهاند، بلكه مكارم و فضايل اخلاقي ايشان حاصل عنايت و تربيت مستقيم الله عزّوجلّ بوده است.
راز يتيم بودن و به مكتب نرفتن آنحضرت نيز در همين است كه در شكلگيري شخصيت ايشان هيچ انساني حتي پدر و معلم نقش نداشته باشند و تمام واسطهها ميان او و خالقش از ميان برداشته شوند.
دليل ديگر اين ادعا حادثة شگفتانگيز شق الصدر و تطهير قلب مبارك ايشان است؛ براستي حقيقت و فلسفه اين حادثه حيرتانگيز چيست؟ آيا ميتوان آنرا حادثهاي معمولي پنداشت؟ و يا معجزهاي براي اثبات نبوت ايشان؟ بدون شك هيچ كدام، زيرا اولاً ممكن نيست چنان امر عظيمي بيهوده انجام شده باشد و از طرفي ايشان هنوز مبعوث نشده بودند كه بحث معجزه مطرح باشد. پس حادثه فوق نميتواند چيزي جز همان «صبغة الله» و تربيت اخلاقي و روحاني الهي باشد كه مقدمهاي براي پذيرش اخلاق عظيم و رسالت الهي است. آنحضرت صليالله عليه وسلم خود چه زيبا فرمودند: «أدّبني ربي فأحسن تأديبي»؛ پروردگارم مرا به بهترين نحو تربيت كرد. آثار اين تربيت عظيم و مظاهر اين خلق كريم از همان دوران طفوليت در رفتار و گفتار كريمانة ايشان متجلي بود، همان چيزي كه ايشان را محبوب قلوب مردم و صادق الامين شهر مكه كرد.
آري رسول اكرم صليالله عليه وسلم در ميان مردم مكه اينگونه مشهور بود؛ جواني كه به صلة رحم عنايت ويژه دارد، بار سنگين ضعيفان را به دوش ميكشد، مهمانان را گرامي ميدارد، در كارهاي عامالمنفعه مساعدت و مشاركت دارد، به روزي اندك قانع است و از دسترنج خويش ارتزاق ميكند. او به اعتراف آشنايانش با اخلاقترين، صادقترين، امانتدارترين و با حياترين جوان مكه بود. رضايت از اخلاق و رفتار او تا حدي بود كه در مسئلة مهم و حساس قرار دادن حجرالأسود در محل آن، كه ميرفت تا به يك نزاع بزرگ تبديل شود، همه به قضاوت او رضايت دادند و يكصدا گفتند: «هذا أمين رضينا هذا محمد!». و حتي پس از بعثت آنحضرت و پديد آمدن دشمنيها و گرم شدن بازار تهمتها و افتراها باز هيچكدام از دشمنانش او را به عدم صداقت، بداخلاقي و بيحيايي متهم نساختند بلكه با اذعان به صفات بلندش كه در ايشان مشهود بود تنها به گفتن اينكه او بيمار، مسحور و جنزده شده اكتفا كردند، در حاليكه به شدت حريص بودند تا در حيات مباركش نقطهضعفي بيابند و از آن عليه دعوت توحيدي ايشان استدلال كنند.
واقعاً اگر رفتارهاي كريمانه و مظاهر والاي اخلاقي نبي اكرم صليالله عليه وسلم از طرق موثق و ترديدناپذيري به ما نرسيده بود شايد براي عدهاي از مردم حتي باور آن مشكل مينمود، اما خوشبختانه اين گونه روايات از طريق موثق و صحيح روايت شده و از نظر تعداد راويان به حد شهرت و تواتر رسيده است.