loading...
تحدی | ویژه اهلسنت
محمد امین ریگی بازدید : 21 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
خواننده عزيز ! آيا تا به حال با خود انديشيده اي كه روزي فرارسد كه بتواني روي نردبان فضايي به سمت بالا صعود كني و به آساني در خارج از زمين از آن خارج شوي ؟! قرآن كريم اشارات متعددي در مورد مسائل مربوط به جهان هستي دارد كه در زمان نزول اين كتاب مقدس احدي تصور آن را نمي كرد و از جمله اين اشارات ظريف مي توان به صعود به آسمان اشاره كرد . خداوند سبحان در قرآن كريم ودر اين مورد مي فرمايد : " و اگرما دربي از آسمان بر آنان مي گشوديم تا پيوسته در آسمان بالا روند ، باز مي گفتند : همانا چشمان ما بسته شده است ؛ بلكه ما گروهي جادو شده ايم ." ( سوره حجر آيات15 - 14) در حقيقت اين آيه كريمه برامكان صعود بشر به سوي آسمان تاكيد دارد واين حالت صعود تا جايي ادامه دارد كه در آن منطقه چشمها قادر به ديدن چيزي نيست و خواب و رؤيا از بين نمي رود والبته درعصر فضا اين حالت به طور عملي به وقوع پيوست و انسان به خارج از اتمسفر راه يافت و تاريكي محض را مشاهده كرد ؛ يعني همان ظلماتي كه زمين را احاطه كرده است و به اين ترتيب مشخص شد كه روز فقط لايه بسيار كوچكي را در برگرفته است . ولي آيه ديگري نيز داريم كه به تكنولوژي صعود به آسمان و امكان اين كار از طريق نردبان فضايي اشاره مي كند : " و چنانچه دوري كردن آنها ( از اسلام و قرآن ) بر تو سخت است ، پس اگر مي تواني گذرگاهي در زير زمين يا نردباني در آسمان بنا كن تا نشانه اي براي آنها بياوري و اگر خداوند مي خواست همه را برطريق هدايت جمع مي كرد ؛ پس از جاهلان مباش ."( سوره انعام يه 35 ) در اين آيه (سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ) به معني نردباني در آسمان اشاره اي است به امكان صعود به آسمان از طريق نردبان ! نكته عجيبي كه نظرم را به خود جلب كرد مقاله اي بود كه با عنوان ( نردباني به سوي آسمان ) stairway to heaven" " به چاپ رسيده بود و دراين مقاله پژوهشگران تاكيد كرده اند كه صعود به سمت آسمان از طريق نردبان كاري علمي و امكان پذير است و رويداد غير ممكن و عجيبي نيست! دانشمندان چندين سال است كه برپيشرفته كردن آسانسورها و پله هايي كه در ساختمانهاي عادي يه كار گرفته مي شوند تحقيق مي كنند كه البته اين آسانسورها مخصوص انتقال مسافران از زمين به سمت ابستگاهها و سفينه هاي فضايي خواهد بود . آنها تاكيد دارند كه اين كشف مهم باب جديدي را در تاريخ جهان خواهد گشود كه با عملي شدن اين پروژه مي توان به صرف شام يا حضور در سينما در ايستگاههاي فضايي اقدام نمود . دانشمندان خاطر نشان كرده اند كه پيشرفته كردن اين سيستم كه تا چندي پيش به عنوان يك تخيل علمي مطرح بود تا چند سال آينده امكان پذير خواهد شد . سيستم مذكور براي بشر اين امكان را فراهم مي آورد كه در سريعترين زمان ، كمترين هزينه و با بيشترين امنيت حتي از وسائل نقليه كنوني مثل موشكها بتواند به فضا راه يابد . " ديويد سميثرمن" كه مهندس مركز پژوهشي "جورج مارشال" متعلق به آژانس فضانوردي آمريكا ( nasa) مي باشد در اين مورد مي گويد : در حقيققت بحث در مورد اين سيستم بسيار علمي است و اگر در اجراي اين پروژه موانعي هم وجود داشته باشد لازم است كه آنها را برطرف كنيم . البته در اين مورد فرضيه هاي ساده اي نيز وجود دارد : اول اينكه ماهواره ها يا ايستگاههاي فضايي قابليت ثابت شدن در فضا و در نقطه معيني را دارند و در نتيجه اين امكان وجود دارد كه راههايي از آنها به سوي سطح زمين كشيده شود كه ثابت كردن اين راهها در مكانشان با به كارگيري قانون" inertia " ( قانون بي حركتي يا اينرسي ) در فيزيك امكان پذير است. دانشمند آمريكايي" ديويد سميثرمن " مي گويد : تحقيقات در مورد ساخت پله يا نردبان فضايي بسيار مهم است زيرا كه از اين طريق يك پل فضايي ساخته مي شود كه مي تواند جانشين موشكهايي شود كه امروزه وسايل و بارهاي مورد نظر ما را به فضا منتقل مي كنند و البته موانعي كه هنوز در راه پيشبرد اين سيستم وجود دارد بزرگ است كه بارزترين آنها عدم وجود ماده اي قوي و شناخته شده است كه بتوان از آن در ساخت راههاي ارتباطي بين زمين و فضا استفاده كرد . ماده اي كه بتواند انتقال وزنهاي سنگين را از زمين به فضا تحمل كند كه گاهي طول اين راههاي ارتباطي به 22000 كيلومتر مي رسد !! دانشمندان در اين راستا نياز دارند تا به ماده اي بسيار سبك دست پيدا كنند كه 25 بار از مواد شناخته شده اي كه در حال حاضر در زمين موجودند قويتر باشد . البته در اين راه مشكلهايي وجود دارد كه چاره اي جز حل آنها نيست . به طور مثال حفاظت ازاين نردبان فضايي از زباله هاي فضايي مثل قطعات ماهواره ها وسفينه هاي فضايي كه در مداري به دور زمين مي چرخند ازجمله اين معضلات است كه هزينه اي تا 20 ميليارد دلار دربردارد و زمان انجام آن تا 10 سال به طول مي كشد . در اينجاجادارد اشاره كنيم كه آژانس فضانوردي آمريكا ( ناسا ) مبلغ 2 ميليون دلار به كسي كه يك طرح قابل اجراء و عملي براي اين پروژه فضايي ارائه كند اختصاص داده است و اين خود نشان مي دهد كه اين پروژه مورد توجه مي باشد و دانشمندان به طورجدي اين پروژه را بررسي مي كنند .... يعني همان چيزي كه قرآن كريم 14 قرن قبل مطرح كرده است . دانشمندان در اين پروژه تكنولوژي " نانو" با عنوان "nanotubes" را به كار خواهند گرفت . يعني لوله هايي ظريف كه از كربن ساخته مي شوند و اين لوله ها 100 برابر قويتر ازفولاد هستند به طوريكه اگر 50000 ( پنجاه هزار ) عدد ازاين لوله هاي كربني كنارهم قرار گيرند به ضخامت يك تار موخواهند بود !! روشي كه در اين پروژه استفاده خواهد شد عبارت است از كشيدن ريسمانهايي از اين لوله ها از ماهواره هاي ثابت شده در فضا به سمت زمين كه بالا رفتن از آن به شكل مكانيزه همانند بالا رفتن ازآسانسورو پله براي انسان امكان پذير خواهد بود با اين تفاوت كه طول اين نردبان به 35000 كيلومتر مي رسد ! انتقال يك كيلوگرم جرم از زمين به سمت فضاي خارجي به روش سنتي يعني به وسيله موشكها حدود 80 هزار دلار هزينه دارد در حاليكه انتقال اين مقدار محموله به فضا با روش نردبان فضايي فقط 200 دلار هزينه در پي دارد . از مزاياي بزرگ نردبان فضايي تامين انرژي برق براي زمين مي باشد كه اين تامين انرژي از طريق به كار گيري اشعه خورشيد درفضا و تغييرش به نيروي برق مي باشد . از فوائد ديگراين روش انتقال زباله هاي اتمي به فضا به منظور جلوگيري از آلودگي محيط زيست زمين مي باشد . عرض نردبان فضايي حدود يك متر و ضخامت آن حدود 5 ميليمتر مي باشد و درهربارصعود حدود 20 تن وزن را حمل خواهد كرد وبه سمت فضا بالا خواهد برد . كشور ژاپن 5 ميليارد دلار براي اين پروژه اختصاص داده است . پروفسور" yoshio aokio " مديرگروه نردبان فضايي در ژاپن مي گويد : " اين پروژه در صورتي براي ما قابل تحقق خواهد بود كه ماده اوليه آن كه ماده اي محكم و انعطاف پذير است براي ما فراهم شود تا از آن در ساخت نردبان فضايي استفاده گردد . برادر و خواهر ديني ام ! شايد برخي از كسانيكه در قرآن عظيم شك دارند بگويند كه فكر صعود به آسمان از طريق نردبان فضايي قبل از نزول قرآن مطرح شده است و بر حسب عادتشان بگويند كه محمد صلي الله عليه و آله و سلم اين ايده و فكر را از پيش خود بافته است ! در اين راستا وبراي اينكه مجالي به القائات شيطان ندهيم ، اين نكته را مورد اشاره قرار مي دهيم كه دانشمندان تاكيد مي كنند اولين كسي كه ايده صعود به آسمان را از طريق نردبان فضايي مطرح كرد نويسنده علمي- تخيلي Arthure C Clarke" " در سال 1979 ميلادي بود كه در كتابش" Fountains of Paradise " آن را براي نخستين بار عنوان كرده بود . ( اين مقاله هم اكنون در سايت مجله telegraph موجود است ) پس بنابراين مي بينيم كه قرآن كريم در 14 قرن قبل در" ايده صعود به آسمان از طريق نردبان فضايي" از اين دانشمند سبقت گرفته است ؛ آنجا كه مي فرمايد : " پس اگر مي تواني گذرگاهي در زير زمين يا نردباني در آسمان بنا كن تا نشانه اي براي آنان بياوري ." اين آيه كريمه قرآن كريم غير از ايده نردبان فضايي ، ايده ديگري را نيز مطرح نموده است و آن حفر تونلي بسيار عميق در زير زمين مي باشد ( فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقًا فِي الْأَرْضِ ) كه از طريق آن مي توان به اعماق بسيار طولاتي زمين سفر كرده و مسافتهاي بين قاره ها را به آساني پيمود ! و در پايان : لازم است همگي بدانيم كه آنچه قرآن كريم مطرح مي كند حق است ودر قرآن تخيلات علمي يا افسانه و اوهام آنطور كه برخي مشككين قرآن عنوان مي كنند وجود ندارد . به طور مثال قرآن گفتگوي مورچه ها را يادآوري مي كند و امروزه در عمل دانشمندان ثابت كرده اند كه مورچه ها فركانس هايي صوتي از خود صادر مي كنند كه از طريق آن با هم نوعان خود صحبت مي كنند ؛ يا اينكه قرآن كريم از احتمال دروغگويي در پرندگان صحبت مي كند و امروزه اين قضيه از منظر علمي به اثبات رسيده است كه برخي پرندگان دروغ مي گويند ؛ يا در جايي ديگرقرآن مجيد در مورد موجهاي عميقي دراعماق دريا سخن به ميان آورده است و امروزه مي دانيم كه اين امواج بدون هيچگونه شكي وجود دارند ؛ يا اينكه از وجود دود درجهان هستي و كهكشانها صحبت به ميان آمده است و مي بينيم كه دانشمندان اخترشناس با تلسكوپهايي پيشرفته وجود اين دود و گازهاي بين ستاره اي را كشف كرده اند .... و اينچنين است كه قرآن كريم در مورد مطلبي سخن نمي گويد مگر اينكه دير يا زود صحت و درستي آن از طريق علم به اثبات مي رسد . بنابراين وقتي قرآن ازآن حالت سختي و تنگي كه انسان را موقع صعود به آسمان آزار مي دهد صحبت مي كند ، از تصور محمد صلي الله عليه و آله و سلم سخني به ميان نمي آورد و اين يك مثال خيالي نيست ؛ بلكه آن مثالي واقعي است كه تحقق آن امكان پذير مي باشد .... خداوند سبحان در اين مورد مي فرمايد : " پس كسي را كه خداوند بخواهد هدايت كند سينه اش را براي (پذيرش) اسلام مي گشايد و كسي را كه بخواهد گمراه كند سينه اش را به شدت تنگ مي كند و در سختي قرار مي دهد ؛ گوئي اينكه مي خواهد به آسمان بالا رود ؛ اينچنين خداوند پليدي را بر كساني كه ايمان نمي آورند قرار مي دهد . ( سوره انعام يه 125 ) اين روش ما را به سوي راهي جديد راهنمايي مي كند ؛ يعني تمام مثالهايي كه قرآن كريم مي زند مثالهايي حقيقي هستند كه قابل انطباق با واقعيت مي باشند . بنابراين قرآن دربهاي جديدي رابراي تحقيق و پژوهش به سوي ما مي گشايد و تمام انچه كه در قرآن آمده است واقعي و قابل تحقق است ؛ به طور مثال خداوند سبحان مي فرمايد : " پس واي بر آنها كه به خاطر قساوت قلبهايشان از ياد خدا (غافل هستند) ؛ آنها در گمراهي آشكاري هستند . (سوره زمر آيه22) حال سؤال اين است : آيا سنگدلي و سرسختي قلب حقيقي است يا مجازي ؟ در جواب به طور قطع مي گوييم كه آن سرسختي حقيقي است ؛ چراكه اگر مقايسه هاي دقيقي بر قلبهاي افراد باايمان و قلبهاي ملحدين به عمل آيد خواهيم ديد كه تفاوت آشكاري دارند ؛ زيراكه قلب مؤمن نرم و منعطف مي باشد ؛ همانطوريكه خداوند تبارك و تعالي در آيه 23 سوره زمر مي فرمايد : " پس( كساني كه از خداوند مي ترسند) اندام و قلبهايشان به سوي ذكر خدا نرم مي شود . و به اين صورت صدها مثال ديگر .... و در پايان : به طور قطع ايده نردبان فضايي هنگامي كه تحقق يابد (ان شاء الله) اين نويد را مي دهد كه قرآن اولين كتابي است كه در مورد اين پديده علمي سخن به ميان آورده است و جادارد اشاره كنيم كه شكل اين نردبان بايد پيچ در پيچ و غير مستقيم باشد . زيرا كه خداوند متعال مي فرمايد ( يعرجون ) يعني در خط منحني و پيچ در پيچ صعود مي كنند.( الله اعلم ) شكي نيست كه اين معجزه قرآني به حقانيت اين كتاب عظيم گواهي مي دهد و از خداوند مي خواهيم كه علم سودمند را روزي ما قرار دهد وبا اين قرآن بينا نمايد كه همانا او بر هر كاري تواناست . --------------------- عبد الدائم الكحيل منبع: 1. Stairway to heaven: building a real elevator to space using paper-thin, carbon nanotubes, http://www.allbusiness.com/north-america/canada/289947-1.html 2. http://arabic.cnn.com/2009/scitech/11/6/elevator.space/index.html 3. Lift could take passengers straight into space, http://www.telegraph.co.uk/science/science-news/3352257/Lift-could-take-passengers-straight-into-space.html 4. Stairway to heaven, http://www.telegraph.co.uk/news/worldnews/northamerica/usa/1499190/Stairway-to-heaven.html
محمد امین ریگی بازدید : 16 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
بحث خود را با یک سوال آغاز می کنیم؛ صحابه پیامبر و تابعین آنها چه برداشتی از آیه" وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ "(ذاریات/7) داشته اند؟ و مفسران پیشین چگونه دیدگاه گذشتگان صالح را برای ما نقل کرده اند؟ امام قرطبی در تفسیر واژه (حبک)می نویسد: "ابن عباس و قتاده و مجاهد گفته اند: حبک یعنی آفرینش درست و منظم"و عکرمه هم همین را گفته و اضافه کرده است که: آیا بافندگان لباس را ندیده ای هنگامی که لباس را به خوبی می بافند گفته می شود: حبک الثوب یعنی لباس را به خوبی بافت. ابن الأعرابی(از علمای بزرگ علم لغت) می گوید: هر چیزی را که به خوبی و با استحکام کافی انجام دادی در زبان عربی گفته می شود :أحکبتَه.[2] ابن كثير در تفسیر این آیه می نویسد: "حسن بن حسن بصری گفته است که: السماء ذات الحبک یعنی آسمان به واسطه ستاره ها بافته شده است.[3]و زمخشری در تفسیرش گفته است که: الحبک یعنی راه ها و شیارها؛ مانند راه ها و شیارهایی که بر اثر وزش باد در رمل ایجاد می شود؛ و همچنین است حبک موها که به معنای آثار چین و شکن مو می باشد. و هنگامی که یک بافنده چیزی را به خوبی می بافد گفته می شود: ما أحسن حبکه یعنی چقدر خوب آن را بافت"[4] بر طبق این تفاسیر, آیه شریفه اشاره به نوعی بافت و محکم کردن آن دارد که بر طبق قول حسن, رشته های این بافت ستاره ها هستند. و اما دیدگاه علمای علم لغت نسبت به واژه (حُبُک) چیست و چه درکی از آن دارند؟ ابن منظور صاحب معجم لسان العرب می نویسد: "ابو اسحاق می گوید: اهل لغت می گویند که السماء ذات الحبک یعنی آسمان دارای راه های زیبا[5]. اما در معجم قاموس المحیط چنین آمده است که: الحَبک به معنای محکم کردن و نیکو کردن اثر بافت در لباس است[6]. در معجم الوسیط که انجمن لغت زبان عربی به تازگی آن را تالیف کرده است آمده است که: حَبَک الشیء حبکا احکمه یعنی چیزی را محکم بافت و گفته می شود که حبک الثوب: به نیکویی آن را بافت و حبک الحبل یعنی آن را به محکمی در هم تابید؛ و حبک العقدة یعنی گره آن را محکمتر کرد."[7] این بدین معناست که دانشمندان علم لغت معنای کلمه "حبک" را با بافتن لباس و به خوبی و محکم بافتن آن مرتبط می دانند و موارد استعمال این واژه را در جایی می دانند که رشته هایی محکم به هم بافته شود و با گره هایی مستحکم با یکدیگر اتصال یابد. سوالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که, آیا در اکتشافات اخیر دانشمندان درباره وجود نوعی بافت کیهانی می توان چیزی یافت؟ اکنون مناسب است که درباره تازه ترین کشف نجومی که درباره ساختمان کیهانی و شکل آن است و مطابقت خیره کننده آن با آیات قرآن بپردازیم. دانشمندان یافته اند که کهکشانهای زیادی در جهان خلقت وجود دارد که تعداد آنها را صدها میلیارد تخمین زده اند که در هر کهکشان هم میلیاردها ستاره وجود دارد. آنها به دنبال یافتن این پرسش بودند که, زمانی که از خارج به آن نگاه شود شکل جهان خلقت چگونه است؟ و کهکشانها و گازها و غبارهای کیهانی چگونه در فواصل بین ستارگان توزیع شده اند؟ و آیا توزیع آنها در کیهان چینش و نظم خاصی دارد؟ برای یافتن این پرسشها باید به تصویری که سوپر کامپوتر (ابر کامپیوتر ویژه) از جهان خلقت ارائه داد متوسل شد. دانشنمدان به این منظور معلومات لازم نجومی را به ابر کامپیوتر ویژه دادند تا در نهایت ببینند که دقیقا کهکشانها چگونه در کیهان منتشر شده اند. سوپر کامپیوتر چیست؟ به منظور اینکه پی ببریم که کشف شکل جهان تا چه حد پیچیده و دشوار بوده است مناسب است قدری با سوپر کامپیوتر و بعضی ویژگیهای منحصر به فرد آن شویم. در سال 2000 شرکتهای رایانه ای, به منظور عملیات همانندسازی اقدام به پیشرفته تر کردن ابر رایانه کردند تا جایی که سرعت این نوع رایانه به بیش از 12تریلیون عملیات محاسبه در یک ثانیه رسید. وزن این نوع رایانه بیش از 100هزار کیلو گرم است و1.2مگا ولت برق مصرف می کند. حجم آن برابر با یک ورزشگاه تنیس است؛ حافظه این ابر رایانه6 ملیون بایت است. این قسمتی از یک ابر رایانه است.مدیر شرکتibmکه این رایانه را ساخته می گوید: عملیاتی که این ابر رایانه در یک ثانیه انجام می دهد اگر انسان بخواهد طبق وسایل عادی محاسبه آن را محاسبه کند10ملیون سال طول می کشد. به راستی که اگر این رایانه نبود دانشمندان موفق به کشیدن تصویر جهان خلقت نمی شدند. بزرگترین عملیات رایانه ای در طول تاریخ تعدادی از دانشمندان کشورهای انگلیس و آلمان و کانادا و آمریکا به تازگی بزرگترین عملیات رایانه ای را به منظور دستیابی به تصویری کوچک از جهان خلقت انجام دادند که بدین منظور هزاران ملیون اطلاعات درباره 20ملیون کهکشان به سوپر کامپیوتر داده شد و با وجود سرعت فراوان سوپر کامپوتر 28 روز طول کشید تا سوپر کامپوتر موفق به ارائه تصویری کوچک از جهان خلقت شد. معلومات داده شده پیرامون: انبساط کیهان, مسیر ستارگان, ترکیبهای کهکشانی, ماده تاریک و گازها و غبارهای کیهانی به منظور شبیه سازی کیهان در روند انبساط خود و مشخص کردن مسیر کهکشانها و ستارگان بود.پروفسور CarlosFrenk از دانشگاه درهام انگلیس و مدیر طرح در این رابطه می گوید [17]: این بزرگترین کاری بوده است که تا کنون انجم داده ایم و شاید هم بزرگترین محاسبه فیزیکی انجام شده باشد. ما برای اولین بار موفق شده ایم که یک نسخه شبیه سازی شده از جهان هستی را داشته باشیم. آن هم نسخه ای برابر با اصل که کاملا شبیه جهان هستی است و به همین خاطر می توانیم تجارب اولیه خود را در هستی داشته باشیم. این تصریح یک دانشمند و کاشف بزرگ است به اینکه دانشمندان برای اولین بار در طول تاریخ توانسته اند به شکل واقعی جهان خلقت و نحوه ی توزیع کهکشانها دست یابند. تصویری که سوپر کامپیوتر از جهان خلقت ارائه داده بود مانند بافته های یک عنکبوت یا همان خانه عنکبوت است و به همین علت هم دانشمندان نام این پدیده را "بافت کیهانی" نهاده اند [10]. هر یک از رشته های این بافت از هزاران کهکشان آن هم به صورت کاملا محکم تشکیل شده است. بنابراین می توان گفت که کیهان به صورت کاملا محکم از کهکشانها بافته شده است. اگر به آسمان نگاه می کنیم تعداد زیادی از کهکشانها را می بینیم, این کهکشانها به طور نامنظم و تصادفی کنار یکدیگر قرار نگرفته اند بلکه بین آنها نیرویی شدید برقرار است که آنها را به صورت محکم به یکدیگر ارتباط می دهد. اصطلاح "بافت کیهانی" اصطلاحی جدید است که دانشمندان برای تعبیر از نوع ساختار کیهان آن را به کار می برند زیرا که آنها به این نتیجه رسیده اند که کهکشانها در امتداد رشته هایی باریک قرار گرفته است. هنگامی به رشته های کیهانی ساخته شده از کهکشانها می نگریم آن ها را نسبت به اندازه کل جهان خلقت رشته هایی بسیار باریک می یابیم. زمانی که پیمودن یک ستاره در فضا هشت ثانیه نوری طول می کشد طبیعتا پیمودن مسافت یک رشته از بافت کیهانی چندیدن میلیارد سال نوری طول خواهد کشید. در این تصویر بافت کیهانی را مشاهده می کنید؛ هر رشته از این بافت شامل هزاران کهکشان است و پیمودن آن ملیاردها سال نوری طول می کشد. پاک و منزه است خدایی که این بافت را آفریده و به آن سوگند یاد کرده است. اگر یک رشته ی کیهانی را به حدی کوچک کنیم که قطر آن یک میلیمتر باشد آنگاه طول این خط کیهانی چندین صد متر خواهد شد!! ملاحظه می کنید که رشته های کیهانی چقدر باریک و طولانی اند ولی در عین حال بسیار محکم اند و به واسطه نیروهای عظیم کیهانی به یکدیگر متصل شده اند. آیا این حقیقت, گویای عظمت و اتقان صنع این پدیده نیست؟ اینجا است که می فهمیم چرا خداوند به این بافت کیهانی سوگند یاد کرده است. منبع: آزمایشگاه ماکس پلانگ در آلمان دانشمندان غربی از تعابیر قرآنی استفاده می کنند امروزه دانشمندان درباره وجود چنین بافتی در کیهان تردید ندارند و تحقیقات خود را درباره نحوه ی بافتن رشته های طویل کیهانی آغاز کرده اند. خیلی عجیب است که دانشمندان نجوم دقیقا همان تعابیر قرآنی را در کشفیات خود به کار می برند. اخیرا تعدادی از برجسته ترین دانشمندان نجوم بحثی را مطرح کرده اند پیرامون چگونگی تشکیل بافت کیهانی از رشته های تشکیل شده از کهکشانها. آنها در تبیین یافته های خود از واژه weave استفاده می کنند که به معنای "حبک" است[18] به راستی دانشمندان نجوم بعد از تحقیقات علمی فراوان در بیان یافته های علمی خود واژه هایی را به کار می برند که قرآن در همان مورد دقیقا همان واژه ها را به کار برده است. به راستی این حقیقت چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این بدین معناست که آنها هر قدر هم که اهل اکتشاف و تحقیق پیرامون پدیده های جهان خلقت باشند سرانجام باید به کتاب الهی رجوع کنند زیرا همان خدایی که جهان خلقت را آفریده است نازل کننده قرآن هم هست و در آن درباره مخلوقات خود سخن گفته است. در تصویر سمت راست بافت کیهانی را مشاهده می کنید و در تصویر سمت چپ بافت عصبی. ملاحظه میکنید که شکل جهان خلقت چقدر شبیه یک بافت است. وجود رشته های بافت کیهانی از منظر دانشمندان قطعی است برخی افراد اعجازهای علمی قرآن را را انکار میکنند به بهانه اینکه دستاورد علوم تجربی بیش از پاره ای فرضیات نیست که با تغییر در معرفت بشری تغییر می کند اما قرآن همواره ثابت است و تغییر پذیر نیست, به همین جهت این افراد با تفسیر قرآن به واسطه فرضیات متغیری که گاه اشتباه هستند مخالف می کنند. سوالی که مناسب است اینجا مطرح شود این است که آیا این احتمال وجود دارد که دانشمندان در آینده کشفیاتی معارض با کشفیات امروز خود داشته باشند؟ جواب این است که حقایق علمی دو گونه است گونه اول مانند وجود کهکشانها و خورشید و ماه و کروی بودن زمین و ... که انسانها تردیدی درباره آنها ندارند چرا که آنها را می بینند و لمس می کنند و گونه دوم مانند کیفیت آغاز و پایان جهان و عمر جهان و ... که دانشمندان هنوز نتوانسته اند نظریات قطعی درباره آنها ابراز کنند. از مسائل غیر قابل تردید این است که کهکشانها در جهان خلقت بر طبق یک نظام محکم و ساختاری بافتگونه قرار گرفته اند و همه دانشمندان به این حقیقت اذعان دارند و در میان آنها کسی که مخالف این سخن باشد, یافت نمی شود. چه بسا کشفیات آینده خبر از جزئیات بیشتری از بافت کیهانی دهد ولی به هیچ وجه نمی توان گفت که جهان خلقت بدون وجود یک نظام منظم و به طور تصادفی تشکیل شده است چرا که اگر اینگونه بود جهان خلقت دوامی نداشت و نابود می شد. با توجه به اینکه این حقیقت علمی کاملا با نص قرآن مطابق است امکان اینکه در آینده, حقیقتی معارض با آن کشف شود وجود ندارد بلکه می توان گفت که علم جزئیات بیشتر و دقیقتری درباره بافت جهان به ما ارائه خواهد داد. بنابراین همانطور که می بینیم زمین کروی است دانشمندان هم رشته های تشکیل شده از کهکشانها را که مانند یک بافت و به صورت محکم به یکدیگر متصل شده اند را مشاهده می کنند و امکان ندارند که این حقایق علمی یک سری وهمیات باشد. دانشمندان مسیرها و پل ها و راه های ارتباطی کیهانی را که رشته های کهکشانی را به صورت محکم به یکدیگر اتصال می دهند می بینند. از جمله این دانشمندان دکتر" بول میلر" اذعان دارد که ستار هایی وجود دارند که در مسیرهای خود سیر می کنند و به یکدیگر می رسند و تجمع می یابند و یک کهکشان را تشکیل می دهند همچنین او از رشته های filaments و گره های nodes و بافت web سخن می گوید؛ آیا واژه (الحُبُک) که در قرآن به کار رفته شده شامل تمام این معانی نیست؟ بول میلرکه از بزرگترین دانشمندان علم نجوم است و بر وجود "بافت کیهانی" صحه می گذارد[15]می گوید: "ما تقریبا و برای اولین بار رشته های کیهانی کوچک را در هستی مشاهده می کنیم". اگر دقت کنید متوجه می شوید که این دانشمند سخن از "مشاهده" رشته های بافت کیهان می کند و اذعان دارد که این برای اولین بار است که بشر رشته های بافت کیهانی را دیده است. نتیجه گیری و وجوه اعجاز از زیبایی ها و عظمت اعجاز این آیه شریفه این است که با گذشت قرنها هیچ تناقضی در فهم آن وجود ندارد آنچه عربهای آن زمان در ابتدای نزول آیه می فهمیدند این است که آسمانی که خداوند در این آیه به آن سوگند یاد کرده, دارای یک بافت محکم است و با اینکه آن را نمی دیدند اما به آن ایمان داشتند. بنابراین هیچ مشکلی در فهم آیه برای اجداد ما وجود نداشته است. آنها همان چیزی را از آیه می فهمیدند که ما امروزه طبق معلومات جدید خود, از آیه می فهمیم و چه بسا کشفیات جدیدتری درباره این بافت انجام شود که قدرت فهم ما از آیه را بیشتر کند. در نتیجه می توان گفت که این یکی دیگر از ابعاد اعجاز علمی قرآن است که ما آن را اعجاز فهم نص قرآن در طی عصرها و نسلها می نامیم. یک بافت عادی تشکیل شده از رشته ها و تارهایی است که محکم به همدیگر بسته شده است و هم چنین نیروهایی بین این رشته ها وجود دارد که آنها را به همدیگر متصل میکند همچنین بافت کیهانی از رشته های باریکی تشکیل شده است که دانشمندان نام آن را Filaments نهاده اند که ماده تشکیل دهنده رشته های آن کهکشانها هستند که توسط نیروی جاذبه قوی کیهانی بین رشته های کهکشانی ارتباط برقرار شده است. جالب توجه اینکه دانشمندان از وجود گره های knots سخن می گویند که در آن رشته های کهکشانیِ بافت کیهانی با یکدیگر تلاقی می کنند, گره هایی که محل تجمع تعداد زیادی از کهکشانها است. این گره ها در تصویر مانند نقاط پر نور دیده می شوند. به راستی همه این حقایق چه معنایی می تواند داشته باشد؟ این بدین معناست که قرآن در استعمال واژه ها بسیار دقیق است. واژه (الحُبُک) بهترین واژه ای است که می تواند از لحاظ علمی برای تعبیر از بافت کیهانی به کار رود. دانشمندان برای تبیین بافت کیهانی از مجموعه کلمات متفاوتی مانند: بافت, رشته ها, گره, ساختمان محکم و نیروهای عظیم استفاده می کنند ولی قرآن تمام معنای این واژه ها را تنها در یک واژه گنجانده است و آن (الحبک) است, آیا علاوه بر اعجاز علمی آیه نمی توان اعجاز دیگری به عنوان اعجاز ادبی و بیانی برای آیه برشمرد؟ امروزه دانشمندان نجوم سخن از عظمت و اتقان این بافت می گویند و آن را از بزرگترین اکتشافات در علم نجوم می دانند و شاید بدین جهت باشد که خداوند به این بافت سوگند یاد می کند زیرا که خداوند جز به امور عظیم سوگند نمی خورد. نظر به اینکه دانشمندان اعتراف دارند که این برای اولین بار است که انسانها موفق شده اند ساختار بافتگونه جهان را مشاهده می کنند روشن می شود که پیشینیان ما جز از طریق قرآن چیزی درباره بافت کیهانی نمی دانسته اند بنابراین می توان گفت اولین کسی که از بافت کیهانی سخن گفته است کسی جز نازل کننده ی آن یعنی الله نیست؛ همان کسی که فرموده است: (قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي يَعْلَمُ السِّرَّ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِنَّهُ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا) [الفرقان: 6] ترجمه آیه: بگو: «كسى آن را نازل كرده كه اسرار آسمانها و زمين را مى‏داند او (هميشه) آمرزنده و مهربان بوده است!» ما در ضمن مقاله خود جواب کسانی که اعجازهای علمی قرآن را دروغ میدانند دادیم, آنها به ما اعتراض می کنند که برداشتهای شما فراتر از مدلول لغوی آیات است و بر طبق معنای ظاهری کلمات قرآن و سخنان مفسران نیست, حال آنکه ما برای اثبات مدعای خود از معجمهای عربی استفاده کردیم که آنها(حَبَک)را به معنای به نیکویی بافتن میدانند؛ همچنین اقوال مفسران را نقل کردیم که آنها هم در تفسیر آیه از یک بافت محکم سخن میگفتند. دیدیم که دانشمندان قرن بیست و یکم تصاویری را ارائه می دهند که بیانگر وجود یک بافت محکم کیهانی است و از رشته های این بافت و طریقه بافتن این رشته ها سخن می گویند. آیا همه اینها گویای مطابقت کامل قرآن با کشفیات قطعی بشری نیست؟ خاتمه آری معجزه وسیله ای برای ثبات یقین و ارتقای ایمان. خصوصا در عصر حاضر نیاز شدیدی به معجزات خیره کننده ای که ما را در راه حق پایدار کند و دلبستگی ما را به قرآن بیفزاید احساس می شود. اگر از آن دسته از دانشمندانی که بافت کیهانی را کشف کرده اند و به خاطر یافتن تصویری از جهان میلیاردها دلار صرف کرده اند بپرسیم که: نظرتان چیست که آنچه شما در قرن بیست و یکم کشف کرده اید, در کتابی که متعلق به قرن هفتم میلادی است و الآن هم موجود است, عینا ذکر شده است. بی تردید آنها خواهند گفت: "چنین چیزی ناممکن است زیرا پیشگویی از وجود بافت کیهانی نیازمند تلسکوپها و رصدخانه هایی در اقصی نقاط زمین است. علاوه بر این هزاران پژوهشگر باید مشغول به کار شوند تا هزاران نقشه کهکشانها را به همراه مکان و طیف نوری آنها رسم کنند, ولی چنین چیزی تنها در اواخر قرن بیستم قابل دسترسی است و چگونه یک انسان می تواند خبر از این حقایق علمی دهد؟" ما در پاسخ این دانشمندان می گوییم آنچه که می گویید در صورتی صحیح است که قرآن ساخته و پرداخته یک بشر باشد اما آورنده قرآن, پروردگار بشر است نه بشر. با این حال آیا قلبهای شما در برابر این دلیل علمی و حقانیت اسلام خاشع می شود؟ در انتها امیدورایم که خداوند در این بحث خیر و بهره قرار دهد و آن را وسیله ای برای برانگیختن همتها برای بررسی بیشتر عجایب پایان ناپذیر قرآن کریم قرار دهد. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل منبع: [1] قرآن کریم [2] تفسير الإمام القرطبي، ، دار ابن خلدون، 1996. [3] تفسير القرآن العظيم للإمام ابن كثير، دار المعرفة، بيروت 2004. [4] تفسير الكشاف للزمخشري، دار الكتب العلمية، ط3 ، 2003. [5] معجم لسان العرب لابن منظور الأفريقي المصري، دار صادر، بيروت الطبعة الأولى الجزء الرابع صفحة 19 حرف الحاء. [6] معجم القاموس المحيط للفيروز آبادي، ص 259، دارالمعرفة 2005. [7] المعجم الوسيط، مجمع اللغة العربية، ص 153 دار الدعوة، استنبول 1989. [8] Gemini, Subaru & Keck, Discover large-scale funneling of matter onto a massive distant galaxy cluster, www.gemini.edu, 30 June 2004. [9] The Age of the Universe, Dark Matter, and Structure Formation, Colloquium on the Age of the Universe St, National Academies Press, 1998. [10] N Katherine Hayles, Cosmic Web, Cornell University Press, 1984. [11] Robert A. Simcoe, The Cosmic Web, Americanscientist, Volume: 92 Number: 1 Page: 30, 1.30. 2004. [12] Maggie McKee, Washington DC, Mini-galaxies may reveal dark matter stream, New Scientist, 12 January 2006. [13] Our own Galaxy - the Milky Way, University of Cambridge, www.cam.ac.uk. [14] BBC News Onlin, Supercomputer to simulate bomb tests, news.bbc.co.uk, 30 June, 2000. [15] Palle Møller, Johan Fynbo, Bjarne Thomsen, A Glimpse of the Very Early Universal Web, European Southern Observatory, 18 May 2001. [16] Tim Radford, A duplicate universe, trapped in a computer, www.guardian.co.uk, June 2, 2005
محمد امین ریگی بازدید : 15 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
ویژگی منحصر به فرد دوران ما این است که به عصر فضا نامگذاری شده است زیرا انسان توانسته است بسیاری از حقایق خیره کننده جهان خلقت را کشف کند و نوع نگاه ما را به جهان پیرامون خود تغییر دهد. عجیب آنکه که می بینیم این حقایق به طور واضح در کتابی که قبل از 1400سال پیش نازل شده است, بیان شده است. آن هم در دورانی که علم نجوم چیزی جز طالع بینی,فریب, خرافه و افسانه نبود. خداوند بزرگ این حقایق علمی را در کتابش نهاده است تا راهنمای کسانی باشد که در حقانیت آن تردید دارند تا به واسطه آن نور حق و عظمت رسالت اسلام را دریابند... از مهمترین این حقایق علمی عبارتند از: 1- چگونگی آغاز جهان خلقت از مهمترین اکتشافات دانشنمدان در قرن بیستم بی اعتبار ساختن اندیشه ازلی و ابدی بودن جهان است؛ آنان با دلایل متقن علمی ثابت کرده اند که آفرینش جهان با یک انفجار مهیب آغاز شده است که از آن به "انفجار بزرگ" یاد می کنند. تحقیقات همچنان درباره جزئیات این انفجار ادامه دارد. آنان می گویند: جهان هستی در ابتدا یک توده واحد بوده که منفجر شده و طی میلیون ها سال به شکل کنونی خود درآمده است. برخی دانشمندان ترجیح می دهند که در بیان این پدیده به جای کلمه" انفجار هستی" از اصطلاحات دقیق تری چون "انفصال" استفاده کنند. در هر حال آنچه که مهم است این است که آنها با جعل این اصطلاحات در صدد بیان این واقعیت اند که جهان هستی در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده (کانتا رتقا) سپس اجزای آن از یکدیگر انفصال یافته است(انفتقت) و بعد از آن ستارگان و کهکشانها و زمین و ... به وجود آمده است. قرآن در بیان پدیده آغاز آفرینش با شیوه ای کاملا دقیق از دانشنمدان غربی پیشی گرفته است. قرآن 1400 سال پیش در بیان این حقیقت دانشنمدان غرب پیشی گرفته است و دقیقا همان چیزی را می گوید که دانشمندان به آن دست یافته اند. به این آیه توجه کنید: (أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا) [الأنبياء: 30]. ترجمه: آيا كافران نداستند كه آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند، و ما آنها را از يكديگر جدا كرديم. اینجاست که این سوال متوجه کسانی می شود که حقانیت قرآن را منکرند: در زمان نزول قرآن چه کسی می دانست که جهان در ابتدا یک توده واحد به هم پیوسته بوده(رتقا) سپس از یکدیگر جدا شده (انتفتقت) و آنگاه جهانی کنونی به وجود آمده است. آیا او کسی جز خدای بلندمرتبه است؟ 2- انبساط جهان شاید بتوان"نظریه انبساط جهان" را مهمترین کشف نجومی قرن بیستم دانست, بر طبق این نظریه کهکشانها با سرعت فوق العاده ای در حال حرکت و فاصله گرفتن از یکدیگرند که در نتیجه آن, جهان هستی به طور مداوم در حال گسترش و انبساط است. جهان هستی با سرعت زیادی در حال انبساط است اما ما آن را احساس نمی کنیم. دانشنمدان با استفاده از ابزار آلات پیشرفته توانسته اند سرعت آن را اندازه بگیرند. این حقیقتی است که در زمان نزول قرآن هیچ کسی اطلاعی از آن نداشت. این دستاورد علمی دانشنمدان بعد از تحقیقات بسیار و صرف هزینه های زیاد و در مدت زمان طولانی به دست آمده است. عجیب آن که قرآن قبل از 1400سال پیش در آیه زیر خبر از گسترش جهان داده است. ( وَالسَّمَاءَ بَنَيْنَاهَا بِأَيْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ)[الذاريات: 47] ترجمه: ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و گستراننده آن هستیم. 3- چگونگی پایان جهان نظریات متفاوتی درباره پایان جهان ارائه شده است اما نقطه اشتراک همه آن ها این است که جهان روزی به پایان خواهد رسید, بنابراین ممکن نیست انبساط جهان هستی تا ابد ادامه داشته باشد زیرا طبق قانون بقای انرژی, میزان ماده و انرژی همیشه ثابت است در نتیجه, گسترش جهان هستی متوقف خواهد شد و همان گونه که گسترش یافته بود شروع به بازگشت و جمع شدن خواهد کرد. نظر کنونی دانشمندان این است که شکل جهان تقریبا به صورت یک ورقه مسطح است که اندکی انحنا دارد. عجیب آنکه قرآن در آیه زیر به چگونگی پایان جهان و شکل جهان هستی که مانند یک ورقه منحنی است, اشاره کرده. (يَوْمَ نَطْوِي السَّمَاءَ كَطَيِّ السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ كَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِيدُهُ وَعْدًا عَلَيْنَا إِنَّا كُنَّا فَاعِلِينَ) [الأنبياء: 104] ترجمه: روزى كه آسمان را همچون طومار نوشته‏ها درهم مى‏پيچيم و همان گونه كه آفرينش را آغاز كرديم، آن را باز مى‏گردانيم، اين وعده‏اى است بر عهده‏ى ما و ما حتماً انجام دهنده ى وعده‏هاى خود هستيم (اگر دقت شود می یابیم که ورقه های طوماری که غالبا در گذشته ها استفاده می شده ورقه ای مسطح است که به علت تا شدن اندکی انحنا پیدا می کند.) 4- سیاهچاله های فضایی سیاهچاله های فضایی پدیده های عظیمی اند که تحقیق درباره وجود آنها تا بیش از نیم قرن ذهن دانشنمدان را به خود مشغول داشت تا اینکه سرانجام به وجود آنها اذعان کردند. دانشمندان می گویند: هنگامی که ستارگان بزرگتر می شوند ( سوخت هسته ای خود را به طور کامل تمام می کنند و در نیتجه نیروی گرانش موجود در آن بر ستاره غلبه کرده و باعث فرو ریزش آن به داخل و) تشکیل سیاه چاله می شود. هيچ چیزی نمي تواند از ميدان جاذبه چنين ناحيه اي خارج شود ، حتي يك دسته پرتو نور و به همین علت است که سیاهچاله ها قابل رؤیت نیستند. دانشمندان سیاهچاله ها را دارای سه ویژگی اساسی می دانند:1- غیر قابل رؤیت اند 2- حرکت می کنند 3- جذب کننده ی سایر اجرام آسمانی اند. عجیب آنکه قرآن همین اوصاف را در این آیه ذکر می کند. (فَلَا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ * الْجَوَارِ الْكُنَّسِ) [التكوير: 14-15]. ترجمه: سوگند به (ستارگان) پنهان که در حال حرکت و جذب کننده اند. الخنّس یعنی آنچه که پنهان میشود و دیده نمیشود, الجوار یعنی آنچه که با سرعت زیادی در حال حرکت است و الکنّس یعنی چیزی که جذب میکند (و صفحه آسمان را جاروب میکند). و این همان چیزی است که دانشنمدان درباره سیاهچاله ها به آن معترفند. (مترجم: کُنّس جمع کانس است و کانس در زبان عربی چیزی است که جاروب می کند. وقتی در زبان عربی گویند: کنس البیت یعنی خانه را جاروب کرد در واقع سیاهچاله ها به علت قدرت جاذبه فوق العاده ای که دارند بسیاری از اجرام آسمانی را به سمت خود جذب می کنند و گویا فضای اطراف را جاروب می کنند!) قرآن زمانی از سیاهچاله ها سخن به میان آورده است که احدی روی کره زمین هیچ تصوری از آن نداشته است. 5- تپ اخترها (ستاره های تپنده) تپ اخترها از جنجالی ترین اکتشافات قرن بیستم محسوب میشوند, تپ اخترها به ستاره هایی اطلاق می شود که از آنها صدایی شبیه صدای چکش صادر می شود. به همین خاطر دانشمندان آن ها را چکشهای غول پیکر نامیده اند. آن ها بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده اند که این ستاره ها از خود امواج بسیار قوی و نفوذ کننده ای صادر می کنند که توانایی نفوذ از همه چیز را داراست؛ در یک نتیجه کلی می توان گفت که آنها "کوبنده" و "نافذ اند". تپ اخترها یکی از حیرت آورترین پدیده های نجومی برای دانشنمدان اند. قرآن با عباراتی رسا این حقیقت را بیان کرده است. آنجا که به این نوع ستاره ها سوگند یاد کرده و فرموده: (وَالسَّمَاءِ وَالطَّارِقِ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ * النَّجْمُ الثَّاقِبُ) [الطارق: 1-3]. ترجمه: سوگند به آسمان و(ستاره)كوبنده (ا) و تو چه مى‏دانى ستاره كوبنده چيست (2)همان ستاره نافذ(3). به راستی که این آیات گواه صدق خدای سبحان در قرآن است. 6- ساختار بافتگونه کیهان (بافت کیهانی) در قرن بیست و یکم دانشمندان سه کشور آمریکا, آلمان و انگلیس بزرگترین محاسبات کامپیوتری را به واسطه ابررایانه ها به منظور دستیبابی به شکل جهان هستی انجام دادند تا اینکه سوپرکامپیوتر, نمایی کوچک از ساختار جهان هستی ارائه داد. جالب اینکه شکل ارائه شده مانند یک بافت بود, بر طبق این شکل دانشنمدان به این نتیجه رسیدند که کهکشانها مانند رشته های محکم یک بافت قرار گرفته اند؛ رشته هایی که مسافت هر یک از آنها به میلیونها سال نوری می رسد. نتیجه کلی دانشمندان این است که کیهان با کهکشانها بافته شده است. این جهان خلقتی است که در آن زندگی می کنیم... در این تصویر رشته هایی را مشاهده می کنید که یک بافت محکم کیهانی را تشکیل می دهند. مسافت هریک از این رشته ها به میلیون ها سال نوری می رسد. عجیب اینکه قرآن در آیه زیر به طرز حیرت آوری از این بافت کیهانی سخن گفته است. (وَالسَّمَاءِ ذَاتِ الْحُبُكِ) [الذاريات: 7] ترجمه: سوگند به آسمان دارای رشته بافتهای محکم. به راستی که اگر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرستاده خدا نیست چگونه به این حقیقت علمی دست یافته است؟ 7- وجود حیات در فضا بعد از کشف آثار ابتدایی ترین انواع حیات بر روی یکی از شهاب سنگهایی که از فضا به زمین فرود آمده بود سفرهای فضایی دانشنمدان به منظور کشف موجودات فضایی شروع شد. آنها بعد از مدتی کشف کردند که بر روی مریخ و سیارات دیگر مقادیری از آب وجود دارد و سرانجام نتیجه کلی آنها این بود که حیات در همه جا وجود دارد. تقریبا می توان گفت که دانشمندان نجوم اتفاق نظر دارند که حیات در سیارات دیگر هم وجود دارد. این حقیقت در قرن بیست و یکم کشف شد ولی قرآن در قرن هفتم میلادی در آیه زیر از آن خبر داده است. (وَمِنْ آَيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَثَّ فِيهِمَا مِنْ دَابَّةٍ وَهُوَ عَلَى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشَاءُ قَدِيرٌ)[الشورى: 29] ترجمه: و از آيات اوست آفرينش آسمانها و زمين و آنچه از جنبندگان در آنها منتشر نموده و او هر گاه بخواهد بر جمع آنها تواناست‏. 8- ساختمان کیهانی تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که حجم زیادی از کیهان را فضاهای خالی پر کرده است اما به تازگی کشف کرده اند که کیهان یک بنا و ساختمان محکم است و از آن با عنوان"ساختمان کیهانی" یاد می کنند. در سایه اکتشافات جدید دیگر کلمه "فضا: مکان خالی" معنایی ندارد چرا که کهکشانها, به منزله بلوکهای ساختمان کیهان به شمار می روند که بین آنها را ماده و انرژی تاریک پر کرده است. کهکشانها مانند بلوکهای ساختمان کیهانی اند و ماده تاریک فضای هستی را پر کرده است. عجیب اینکه در قرآن به هیچ وجه کلمه "فضا" به کار برده نشده است بلکه از آسمان با کلمه"بناء: ساختمان" یاد شده است. به عنوان مثال به این آیه توجه کنید: (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِرَاشًا وَالسَّمَاءَ بِنَاءً) [البقرة: 22] ترجمه: آن (خداوندى) كه زمين را براى شما فرشى (گسترده) و آسمان را بنايى (افراشته) قرار داد. در آیه دیگر هم دقیقا به همین حقیقت اشاره شده است. (وَالسَّمَاءِ وَمَا بَنَاهَا) [الشمس: 5] ترجمه: و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده‏. همه این آیات نشان می دهد که قرآن از جهت علمی بسیار دقیق است و همین دلیلی است بر حقانیت این کتاب. 9- دودهای کیهانی تا مدتها دانشنمدان گمان می کردند که در کیهان, غبارهای فضایی وجود دارد ولی به تازگی کشف کرده اند آنچه که گمان می کردند غبار است "دودهای کیهانی"اند که شبیه همان دودی است که می شناسیم. در فضای کیهان مقادیر بسیار زیادی از این دودها که ناشی شده از انفجارات ابتدای خلقت است وجود دارد. آزمایشات نشان می دهد که ذرات این دودها شباهتی به ذرات غبار ندارد. تشکیل این دودها به میلیاردها سال قبل در آغاز آفرینش جهان بر می گردد. در این تصویر نمونه ای از دودهای کیهانی را مشاهده می کنید که تا سالها دانشنمدان گمان می کردند غبار کیهانی است. جالب اینکه قرآن درباره ابتدای آفرینش کیهان چنین می گوید: (ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاءِ وَهِيَ دُخَانٌ) [فصلت/11] ترجمه: سپس به آفرینش آسمان پرداخت در حالی که به شکل دود بود. اینجاست که از کسانی که در حقانیت قرآن تردید دارند می پرسیم: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) از کجا این علوم را قبل از هزار و چهارصد سال پیش آورده است؟ 10- ماده تاریک در حال حاضر نوعی رقابت میان دانشمندان علم نجوم درباره ماهیت ماده تاریک وجود دارد. یافته های علمی بیانگر این است که ماده تاریک ماده ای است که درصد بسیار زیادی از فضای هستی را پر کرده است و کهکشانها و ستارگان لابه لای این ماده تاریک قرار گرفته اند. ماده تاریک بسیار قوی است و بر روی چگونگی توزیع ماده مرئی در جهان هستی تاثیر مستقیم دارد. ماده تاریک بسیار قوی است و به همراه انرژی تاریک بیش از 96% هستی را تشکیل می دهد. ماده تاریک در قرآن به طرز دقیقی وصف شده است, قرآن نام این ماده را "السماء: آسمان"نامیده است. خداوند می فرماید: (وَزَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَحِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ) [فصلت: 12] ترجمه: آسمان پایین را با چراغ ستارگان زینت دادیم و آن را حافظ قرار دادیم. این تقدیر خدای دانا و شکست ناپذیر است. در نتیجه ستارگان آسمان را زینت می دهند ولی ما آسمان را به طور مستقیم نمی بینیم بلکه تنها ستارگانی که آسمان را زینت می دهند می بینیم. این آسمان بسیار قوی و سخت است. خداوند متعال می فرماید: وَبَنَيْنَا فَوْقَكُمْ سَبْعًا شِدَادًا[النبأ: 12] ترجمه: و بر فراز شما هفت (آسمان) محكم بنا كرديم‏. این آسمان ها همان آسمان های هفت گانه است.... . (مترجم: مؤلف محترم در مقالات دیگر, درباره بافت و ساختمان کیهانی و ارتباط آن با ماده تاریک و چگونگی تطابق این پدیده با آیات قرآن به طور مفصل تر پرداخته اند که خوانندگان محترم می توانند به آنها رجوع کنند). به خدا سوگند اگر قرآن تنها شامل همین ده حقیقت علمی بود برای صدق حقانیت و اعجاز آن کافی بود در حالی که قرآن دارای صدها حقائق علمی درباره کوه ها و دریاها و پزشکی و روانشناسی و... است که همه آن ها گواه صدق این کلام پروردگار است که می فرماید: (سَنُرِيهِمْ آَيَاتِنَا فِي الْآَفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) [فصلت: 53] ترجمه: نشانه‏هاى خود را در كرانه‏هاى عالم و در نفس خودشان به آنان خواهيم نماياند تا براى آنان روشن شود كه او حقّ است. آيا كافى نيست كه پروردگارت بر همه چيز آگاه است؟ --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل منبع: تمام اطلاعات علمی ذکر شده از سایت اینترینتی سازمان فضایی ناسا گرفته شده است
محمد امین ریگی بازدید : 10 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
6- آسمان صحبت مي كند چندي پيش سايت فضايي spaceمقاله اي را باعنوان " آسمان صحبت مي كند " انتشارداد كه درآن پروفسور " مارك ويتل " ازدانشگاه ويرجينياي آمريكا دريافته است كه كيهان درآغازآفرينش خود فركانسهايي صوتي ازخود صادركرده است كه به دنبال گسترده شدن وانبساط ناگهاني گازموجود بوده است ؛ واين اكتشاف ، حقيقتي است كه قرآن كريم ازقول خداوند تبارك وتعالي درمورد آغاز خلقت آسمان ازآن براي ما سخن گفته است ومي فرمايد : " سپس به آسمان توجه كرد درحاليكه دود بود ؛ آنگاه به آسمان وزمين فرمود : به شوق يا به كراهت ( به وجود ) بياييد ؛ ( آسمان وزمين ) گفتند : ما با شوق مي آييم ." (فصلت/11) اين آيه تاكيد مي كند كه آسمان صحبت كرده است وفركانسهاي صوتي آرامي ازخود صادرنموده كه ازاطاعتش دربرابر خالق توانا حكايت دارد ! 7- ماه نورافشان دانشمندان تاكيد دارند كه قمرزمين بيشترين روشنايي رادربين تمام اقمارمنظومه شمسي دارد ودليل آن هم به خاطرحجم زياد ، نزديكي اش به زمين وخورشيد ووجود شيشه درخاك آن مي باشد ؛ درست برعكس اقمار مشتري كه ازسياره ي خود دورهستند وبه همين دليل به صفت "روشنايي" معروف نيستند. با اين اوصاف شايد درك كنيم كه چراقرآن كريم خصوصيت " روشنايي " را براي ماه به كاربرده است ومي فرمايد : " بزرگواراست آن خدايي كه درآسمان برجهايي قرارداد ودرآن چراغي روشن وماه تابان را قرارداد . " (فرقان/61) بنابراين ماه زمين تنها قمري است كه با اين كلمه تناسب دارد واين معجزه اي قرآني است . به راستي چه كسي غيرازخالق ماه وپروردگارعالم مي توانسته پيامبراعظم (ص) را ازاين موضوع باخبرسازد ؟! 8- شكاف آسمان خداوند بلند مرتبه دراوصاف روزقيامت مي فرمايد : " آنگاه كه آسمان شكافته شود وهمچون گل سرخي رنگ آميزي شده ي روغني گردد . " (الرحمن/37) اين آيه ازآيات الهي ازشكافتن آسمان سخن مي گويد كه همانند گل سرخي رنگ گرفته وروغني مي باشد ؛ اين درحالي است كه ملاحظه مي كنيم دانشمندان به تازگي برخي ستارگاني را يافته اند كه وقتي منفجرمي شوند صحنه اي تماشايي شبيه به يك تابلوي روغني با رنگهاي زيبا ودرخشان ازخود رسم مي كنند واين تابلوهاي زيبا راستارگان درحين فروپاشي ونابودي خودرسم مي كنند . طبيعتا اين تابلوروزقيامت را نشان نمي دهد ؛ بلكه عكسي كوچك ازروزقيامت است . اين عكسي ازانفجاريك ستاره درآسمان است ؛ درشكل گل سرخ دقت كنيد ! پاك ومنزه است خداوند . --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 22 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
3- سقوط آسمان دانشمندان علوم فضايي ازامكان سقوط آتمسفر (جو) بر روي زمين به دليل وزن بسيار زيادش تاكيد دارند ولي قوانين بسياردقيقي وجود دارد كه اين پوشش فضايي را محافظت مي كند وچنانچه هرگونه اختلالي دراين قوانين بوجودآيد سبب خواهد شد كه اين لايه ومحتويات آن كه شامل هواوابرهاي سنگين مي باشد ووزن آن به ميلياردها تن مي رسد به سمت زمين جذب شده ودرنهايت حيات در روي زمين پايان پذيرد واين نعمتي است كه خداوند متعال درقرآن كريم براي ما يادآور شده ومي فرمايد : " آسمان را ازاينكه برزمين افتد نگه مي دارد ؛ مگراينكه به فرمان او باشد ؛ به درستيكه خداوند نسبت به مردم رؤوف ومهربان است . " (حج/65) 4- وخورشيد را به تسخيردرآورد ( مغلوب كرد) اخترشناسان براين اعتقادند كه اگربشربتواند ازتمام انرژي اي كه خورشيد فقط درمدت يك ثانيه ازخود توليد ومنتشر مي كند استفاده كند ، اين مقدارانرژي مي تواند تمام انرژي زمين را دركاملترين شكل خود به مدت صدهزارسال تامين كند !! حال با هم تامل كنيم كه اين خورشيد تاچه مقدارانرژي توليد ومنتشرمي كند وتا چه حد خدمات رايگان كه خداوند متعال به خاطرما آن رادر تسخيردرآورده پيشكش موجودات زمين مي كند !! پس راست گفت خداوند حكيم هنگاميكه فرمود : " وخورشيد را به تسخيردرآورد .( مغلوب كرد ) " (رعد/2) معني "سخر" در زبان عربي " هزينه كردن بدون مزد براي كاري " مي باشد واين همان كاري است كه خورشيد براي ما انجام مي دهد ! پس آيا نبايد متذكراين نعمت عظيم الهي شويم ؟! 5- البروج (ساختمانها يا برجها) خداوند سبحان درقرآن كريم مي فرمايد : " بزرگواراست آن خدايي كه درآسمان برجهايي قرارداد . (فرقان/61) دركلمه "بروجا" درقرآن كريم معجزه اي حقيقي نهفته است كه ازحقيقتي علمي سخن مي گويد ؛ حقيقتي كه امروزدنياي غرب برآن مي بالد وخود را اولين كاشف آن مي داند ؛ يعني " ساختاركيهاني يا ساختمان هستي ." شگفت انگيزاين است كه اخترشناسان غربي امروزه اصطلاحات جديدي را براي اين كشف به كارمي برند ؛ مثل جزايركيهاني ، ساختمان كيهاني وبافت كيهاني ؛ زيرا آنان كشف كرده اند كه ميلياردها كهكشاني كه هستي راپركرده اند به صورت بي نقشه وبي هدف درعالم پخش نشده اند ، بلكه آنها ساختمانهاي محكم وبزرگي هستند كه طول آنها به صدها ميليون سال نوري مي رسد . بنابراين كلمه "بروجا" ا شاره اي به اين ساختمان عظيم ، محكم وحجيم دارد واين همان چيزي است كه ما امروزه با تلسكوپهاي پيشرفته درساختمان كيهان مي بينيم وهركدام ازاين ساختمانها ازميليونها كهكشان وهركهكشان ازميلياردها ستاره تشكيل شده است !! پس جا دارد كه درعظمت خالق پاك وبلندمرتبه تامل كنيم ، او رابستاييم وفرمانبردار اوامرش باشيم . --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 12 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
1- كرانه هاي كيهان خداوند تبارك وتعالي درحالي كه انسانها وجنيان رابه مبارزه دعوت مي كند مي فرمايد : " اي گروه جن وانس ! اگرمي توانيد ازكرانه هاي آسمانها وزمين خارج شويد ؛ پس بيرون رويد ؛ خارج نمي شويد مگربا سلطان ( نيروي برتر) . (الرحمن/33) اين يك اصل ثابت علمي است كه خروج انسان به خارج ازكيهان براي اوغيرممكن است ؛ زيرا مسافت هايي كه ما را ازدورترين كهكشان قابل رؤيت جدامي كند بيشتراز20 ميليارد سال نوري باما فاصله دارد واگرانسان بتواند باسرعت نوركه بالاترين سرعت درجهان هستي است حركت كند ، درآن صورت به 20 ميليارد سال زمان نياز دارد! حال باخود تامل كنيد كه آيا انسان مي تواند چنين كاري كند ؟! اين حقيقتي علمي است كه قرآن كريم در14 قرن پيش بيان فرموده است ! 2- شكاف ماه دانشمندان آژانس فضايي آمريكا (ناسا) به تازگي وجود شكافي را برسطح ماه كشف كرده اند كه طول اين چاك به هزاران كيلومترمي رسد وبه دنبال آن مجموعه اي بزرگ ازشكافهاي ماه راكشف كردند ولي تاكنون دليل اين پديده رانمي دانند ؛ درحاليكه قرآن كريم ازقول خداوند سبحان به اين حقيقت اشاره كرده ومي فرمايد : " ساعت نزديك شد وماه شكافته شد ." (قمر/1) امكان دارد كه آشكارشدن اين شكاف وتصويرآن ازسوي دانشمندان غربي دليلي برنزديكي ساعت قيامت باشد . الله اعلم --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 8 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
بنیاد نوبل در سال 2011 به دانشمندانی که نظریه گسترش زمین را کشف کردند، جایزه را عطا کرد. این نظریه بیانگر گسترش سریع و مدام زمین است. خداوند قبل از 14 قرن به این مسأله اشاره نموده است. و آسمان را به قدرت خود برافراشتیم و ما گسترش دهنده آن هستیم. سوره ذاریات – آیه 47 --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 16 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
هنگامي كه ستاره بزرگ مي‌شود منفجر شده و اندازة آن كوچك مي‌شود به طوري كه درجه حرارت حاصل از اين انفجار به 400هزار درجه سانتيگراد مي‌رسد. دانشمندان تأكيد دارند كه خورشيد نيز به همين حالت دچار خواهد شد و مي‌سوزد و اين سوختن باعث كوچك شدن خورشيد شده و به صورت ستاره‌اي كوچك درمي‌آيد. آيا اين جالب نيست كه قرآن در مورد پايان يافتن خورشيد با ما سخن گفته و حق تعالي فرموده: "آن گاه كه خورشيد در هم پيچيده شود." سوره تكوير- آيه 1 و اين حقيقت هستي را هنگام نازل شدن قرآن دريافتيم و گرنه مردم بر اين اعتقاد بودند كه هستي ابدي است. به همين علت اين آيات نشانگر پايان يافتن خورشيد است و اين چيزي است كه دانشمندان نيز به تازگي آن را دريافتند. و اين خود اعجازي از قرآن است. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 12 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
اگر از چرخش خورشيد به دور خود تصويربرداري كرده و اين تصاوير را با سرعت بالا پخش كنيم، پشت سر هم بودن تاريكي و روشنايي را به وضوح ملاحظه مي‌كنيم و انگار كه تاريكي روشنايي را دنبال مي كند ولي هرگز از آن پيشي نمي‌گيرد! ولي كشف حركت زمين و درهم بودن شب در روز و روز در شب، خود نياز به نيرو و انرژي و ماهواره‌هاي فضايي داشته و همچنين دانشمندان زيادي را به دور خود جمع كرد. ولي از عظمت و بزرگي قرآن در يك آيه تصوير شب و روز را به ما نشان داده كه چطور شب روز را به طور مستمر دنبال مي‌كند. "روز را به پرده شب درپوشاندكه با شتاب در پي آن پويد." سوره اعراف – آيه 54 در واقع چرخش زمين خيلي سريع مي‌باشد ولي آن را احساس نمي‌كنيم و اين لطف خداوند نسبت به ما بندگانش است. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 13 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
دانشمندان دریافتند که حرکت کهکشان ها در فضا بسیار شبیه حرکت آب در رودخانه هاست. برای فهم بهتر مسأله، نقشه ای از فضا تهیه کردند و متوجه شدند که فضا شبکه ای از راههاست که کهکشان ها به طرز شگفت انگیزی در آنها جریان دارند. این جریان حدود میلیون ها سال نوری طول می کشد. خورشید کهکشان ما فقط یکی از ستارگان است که همانند دیگر سیاره ها دارای حرکت هستند. این ها نشان دهنده عظمت خالق توانا است. خداوند در قرآن می فرماید: خورشید و ماه را مسخّر (شما) کرده، هر یک تا سرآمد معیّنی به حرکت خود ادامه می‌دهدز سوره فاطر – آیه 13 --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 14 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
دانشمندان در جدیدترین فناوری ها به دنبال طراحی آسانسوری هستند که زمین را به فضا متصل می سازد. از این آسانسور در جابه جایی مسافران و حمل بار استفاده خواهد شد. خداوند به این فناوری در قرآن اشاره نموده است: و اگر اعراض آنها بر تو سنگین است، چنانچه بتوانی تونلی در زمین بزنی، یا نردبانی به آسمان بگذاری (و اعماق زمین و آسمانها را جستجو کنی، چنین کن) تا آیه (و نشانه دیگری) برای آنها بیاوری! سوره انعام – آیه 35 --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 14 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
به گفته کیهان شناسان، پیش از این مردم قدیم باور داشتند که جهان کوچک و محدود است. اما اخیراً مشخص شده است که جهان بسیار عظیم تر و بزرگتر از آن چیزی است که باور داشتند. هر وقت که محققان فکر می کنند به انتهای دنیا رسیده اند، ستاره های جدیدی را کشف می کنند که آنها را بر این باور می رساند که جهان خیلی خیلی بزرگ¬تر است و به سمت بی نهایت می¬رود. شکوه و عظمت مختص خداست!! قرآن کریم این واقعیت کیهانی را نشان می¬دهد، خداوند می فرمایند: قطعاً آفرینش آسمان‏ها و زمین از آفرینش مردم بزرگ‏تر است ولى بیشتر مردم نمى‏دانند. (سوره غافر آیه 57). --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 18 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
در مواقع اضطراری، مورچه ها پلی از جنس مورچه های زنده می سازند. این مورچه ها با تحمل درد شدید در حد مرگ، جهت اطمینان از بقای سایر مورچه ها (به صورت کلنی) همکاری و فداکاری می کنند... اما، ما انسان ها چطور؟؟؟ آیا ما نباید چنین موجوداتی را الگو قرار دهیم و به کسانی که واقعاً نیازمند هستند کمک کنیم؟؟ خداوند متعال در سوره حشر آیه 9 می فرمایند: و كسانى كه در دارالهجره (مدینه) و لیمان، قبل از مهاجران جاى گرفتند و كسانى را كه (از مكّه) به سویشان هجرت نمودند دوست مى‏دارند و در دل، نیازى به آنچه (از فیئ) به مهاجران داده شده احساس نمى‏كنند و اگرچه خود شدیداً در فقر هستند ولى مهاجران را بر خود مقدّم مى‏دارند و كسانى كه از بخل نفس محافظت شوند، آنان همان رستگارانند. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 20 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
ستاره شناسان کشف کرده اند که کیهان در میلیاردها سال پیش و در مراحل اولیه، فرکانسهای صوتی را انتقال داده است. ایشان متوجه شده اند که این فرکانس ها در واقع، صدای آرامی است که دلالت دارد بر این که کیهان مطیع خالق می باشد نه سرکش و طغیانگر در برابر دستورات او. قرآن نیز به طور معجزه آسایی، ما را درباره سرعت زمین و آسمان در مراحل بسیار اولیه ایجاد کیهان، یعنی مرحله دود اگاه می کند. خداوند متعال می فرمایند: سپس به (آسمان) در حالی که دود بود توجه کرد، پس به آن و زمین فرمود: با رغبت یا کراهت بیایید (و شکل بگیرید). گفتند: فرمانبردار آمده ایم (وشکل گرفتیم) (سوره فصلت، آیه 11). این آیه بر سرعت آسمان در اولین مرحله ایجاد آن اشاره دارد، حقیقتی که ستاره شناسان کشف کرده اند. همه شکوه و عظمت مربوط به خداست! --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 15 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
دانشمندان می گویند که هم اکنون خورشید در نیمهء عمر خود و در بالاترین سطح درخشندگی خویش است و پس از چند ترلیون سال خاموش خواهد شد. عجیب آنکه قرآن با تشبیه خورشید به چراغی سوزنده - یعنی در نیمهء عمر خود - به این مطلب اشاره کرده است. خداوند تعالی می فرماید: (وجعلنا سراجاً وهَّاجاً) [النبأ: 13] (چراغی بسیار درخشنده پدید آوردیم. ) کلمهء وهّاجا اشاره به این دارد که خورشید ستاره ای سوزنده است، در حالی که در کیهان ستاره هایی را خاموش و مرده می یابیم اما خورشید چنین نیست بلکه در حال سوختن است. این معجزه ای قرآنی است؛ چرا که در زمان نزول قرآن کریم، هیچ کس ازاین حقیقت علمی خبر نداشت. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 15 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
ستاره شناسان دریافته اند نیروی "گرانش"، که تا قرن 20 کشف نشده بود، حرکت جهان را سازماندهی و بقای آن را تضمین می¬کند و مانع از فرو پاشی آن می شود. قرآن کریم این راز را چهارده قرن پیش فاش نموده است و خداوند متعال می فرمایند: و از نشانه‏هاى الهى آن است كه آسمان و زمین به فرمان او بر پاست؛ پس هرگاه شما را از زمین فرا خواند، ناگهان (از قبر) بیرون مى‏آیید (و در صحنه‏ى قیامت حاضر شوید) (سوره روم آیه 25).... در واقع اعجاز قرآنی در این آیه آشکار می شود. این آیه نشان می دهد که نیروهای گرانش در زمره سایر مخلوقات خدا هستند که از دستورات او پیروی می کنند. آسمان، زمین و تمام محتویات این جهان هرگز نمی ایستند و به حیات ادامه می¬دهند و منسجم هستند به جز از طریق نیروهای گرانش واین نیروها تحت فرمان خداوند بزرگ هستند. --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 14 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
دانشمندان مي گويند كه هستي به شكل شگفت آوري گسترده مي شود و به درجه اي ازگستردگي خواهد رسيد كه سوراخ ها و شكاف هاي بزرگي در آن ايجاد مي شود كه توازن و تعادل كيهاني را بر هم مي زند و در نتيجه چيزي شبيه انهدام كيهاني رخ ميدهد. قرآن از اين حقيقت سخن گفته و خبر داده است كه آسمان شكافته خواهد شد يعني شكاف بر مي دارد. خداوند تعالي مي فرمايد: (إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ) [الانفطار: 1] (هنگامي كه آسمان بشكافد). قرآن اظهار مي كند كه كيهان تا ابد نخواهد پاييد، بلكه تكه تكه خواهد شد و از بين خواهد رفت و دانشمندان درستي اين حقيقت كيهاني را تاييد مي كنند. سوال اين است: چه كسي نبي اكرم (ص) را از اين حقيقت آگاه كرده است؟ --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 16 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
به تازگی دانشمندان دریافته اند که بوی خوش مانند بوی گل، مراکز حافظه در مغز را فعال می کند و برای داشتن حافظه ای قوی تر به انسان کمک می کند. بوییدن رایحهء خوش اندکی قبل از خواب، به تثبیت آنچه انسان در طی روز انجام داده است، کمک می کند. همچنانکه پژوهش های دیگری ثابت کرده است که رایحه های خوش به ثبات روحی انسان کمک می کند... سبحان الله. نبی اکرم به اهمیت بوی خوش اشاره کرده و فرموده اند: (از دنیای شما، زنان و عطرها را دوست دارم و نور چشمان من نماز است.) {رواه الطبرانی} --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 15 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
دانشمندان معتقدند صاعقه هایی که به زمین می خورد برای ایمنی پوشش جوی ضروری است و اگر صاعقه نبود، جو زمین مملو از بار الکتریکی می شد و حیات از بین می رفت و بارانی وجود نداشت... دانشمندان می گویند که در هر ثانیه زمین در معرض بیش از صد آذرخش قرار می گیرد که میانگین آن هشت ملیون آذرخش در هر روز است. و این از رحمت الهی است که این صاعقه ها به مناطق غیر مسکونی اصابت می کند. سبحان الله. خداوندی که می فرماید: (هُوَ الَّذِي يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا) [الرعد: 12]. (اوست که صاعقه را که مایهء ترس و امید است، به شما نشان می دهد.) --------------------- به قلم: عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 17 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
آياتي كه از ذات الله تعالى وعلم وعظمت او ياد كرده بس فراوان ، وكلماتي كه قدرت آفريدگار ويكتايي و نامهاي نيكش راتوصيف مي كنند چه زيباست. دراين نوشتاربه آياتي كه از "الله" سخن گفته مي پردازيم. آياتي كه حروف اسم (الله)سبحانه وتعالى بانظمي شگفت آوردرآن متجلي است ومي پرسيم : آيا بشر مي تواند به اين شكل حيرت آوركلمات رابه نظم كشد؟ دراين سفرپربارقرآني همراه با واژه كوتاه وزيباي " الله"خواهيم ديد كه چگونه خداوند تبارك وتعالي حروف اسمش را در كتابش با نظمي عجيب وفريد مرتب كرده است . نظمي كه دلالت برنزول قرآن ازسوي خدا دارد و مبين آن است كه هرحرفي در اين كتاب عظيم ناطق به حق است وهررقمي ازأرقام قرآن گواه آن است كه قرآن كتاب خداوند جلَّ وعلاست. حروفي كه خداوند تعالي به حكمتش آنها را ازميان جميع حروف برگزيد تا خويش را " الله" بنامد , عبارتند از: الف ولام وهاء, كه با نظمي معجز درآيات كتاب الهي مرتب ومنظم شده است, تا براي همه بشريت ثابت شود كه قرآن كتاب خداست , و هر حرف قرآن نازله ازنزد اوست , اين نظم معجزنظم عددي / رقمي حروف لفظ جلالة (الله)سبحانه وتعالى است , معجزه اي كه در عصر اطلاعات (المعلومات الرقمية) تجلي يافته تا گواه صدق كتاب خدا عزَّ وجلَّ باشد. لازم است كه به عزيزان خواننده يادآوري كنم كه حروف را آنگونه كه نوشته مي شود ونه آنگونه كه تلفظ مي شود محاسبه كرده - و اين شيوه اي ثابت دربحثهاي اعجاز عددي است - و واو عطف را نيزكلمه مستقلي – به دليل آنكه منفصل از پس وپيش خود نوشته مي شود- درنظرگرفته ايم و مرجع اين بحث رسم الخط عثماني براي قرآن است. مَن أصْدقُ مِنَ الله؟! يقول عزّ من قائل: ( وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِيلاً) [النساء: 4/122]، در اين كلمات زيبا ربُّ العزَّة از صِدقِ كلام وصدق قول خود سخن مي گويد. درتناسب عدد 7 با حروف اسم (الله)تعالى تأمل مي كنيم ، اين تناسب ونظم توقيع خداوند تعالى است براينكه اوگوينده اين كلام است و پيامبر صلى الله عليه وآله وسلم آنطور كه ملحدان ادعا مي كنند گوينده آن نيست. 1- اگرحروف حروف اسم (الله)را دراين آيه كه ازخدا سخن مي گويد بشماريم 7 حرف مي يابيم . 2- اگرارقام را به صف شوند هم عددي كه به دست مي آيد مضرب 7 مي باشد. 3-واگرازهركلمه اي حروف اسم (الله) راخارج كنيم بازهم عددي كه به دست مي آيد برابرست با: 7در7در7در7در7در100 4- واگركلمات پيش وپس اسم (الله)، ونيز عدد حروف آنها و نيز عدد حروف اسم (الله)را بشماريم دائما اعدادي ازمضربهاي 7 را خواهيم يافت ! و تفصيل اين معجزه حقيقي خداي عزَّ وجلَّ خطاب به همه انسانها مي فرمايدً: (وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً)[النساء: 4/122]، اين پرسش را قرآن براي مردم طرح مي كند ، آيامعقول است كه در آفريده ها كسي راستگوتر از آفريدگارآسمانهاوزمين باشد؟ اكنون إعجاز حقيقي دراين بخش : (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً)،ونظام حيرت آوراين كلمات مُحْكَمة را ببينيد، وإيمان ويقين مان به اينكه خداوند گوينده اين كلمات است بيشترشود.كلمات اين بخش وتعداد حروف آنها به قرارزيراست: وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 1 2 4 2 4 4 اين عدد رابه همان ترتيب كه نوشته شده درنظرگيريد : 442421 كه بر7 بخش پذيراست : 442421 = 7 × 63203 وشگفت آنكه اين بخشپذيري برعدد 63203 نيز صادق است : 63203= 7 × 9029 اين معجزه ادامه دارد چراكه اگرحروف اسم (الله)رادرهركلمه بخش قرآني مذكوربشماريم هم تناسبي با عدد7 خواهيم يافت : وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 0 0 1 0 4 2 عدد 240100 از مضارب 7 مي باشد : 240100 = 7 × 34300 وشگفت آنكه 34300 هم مضرب 7 مي باشد : 34300 = 7 × 4900 وشگفت آورتر آنكه 4900 هم چنين است : 4900 = 7 × 700 و عدد700 هم كه اظهرمن الشمس است : 700 = 7 × 100 أرقام مُحْكَمة پس نظم عددي حروفوَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً ، كه 442421 مي باشد دو باربر7 بخشپذيراست و عددي كه مربوط به اسم جلاله (الله)است يعني 240100 هم چهارباربر7 بخشپذيراست. اگراين دونتيجه رابنويسيم داريم : 442421 = 7 × 7 × 9029 240100 = 7 × 7 × 7 × 7 × 100 حيرت آوراست كه اگراعداد بخش ناپذيرنهايي رابه ترتيبي كه ملاحظه كرديد بنويسيم عدد جديديعني 1009029 هم مضرب 7 مي باشد : 1009029 = 7 × 144147 وسبحان الله كه مجموع ارقام اين عدد هم ازمضربهاي هفت است : 9 + 2 + 9 + 1 = 21 = 7 × 3 براي كامل شدن نظم معجزه آساي مذكورملاحظه كنيد كه مجموع ارقام عدد بخش ناپذيرمعادله مزبور هم ازمضربهاي7مي باشد: 7 + 4 + 1 + 4 + 4 + 1 = 21 = 7 × 3 ومعجزه ادامه دارد بازاگردرسخن خدا (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً) [النساء: 4/122]، نظركنيم و حروف لفظ جلاله (الله)درآن بشماريم خواهيم داشت: حرف الف حرف لام حرف هاء 3 3 1 عدد جديد نيز مضرب 7 مي باشد : 133 = 7 × 19 ومجموع ارقام آن نيز برابر7 مي باشد : 3 + 3 + 1 = 7 وسبحان الله! نصّي كه از (الله) سخن مي گويد، عدد حروف اسم (الله)درآن 7 تاست ، وتكرار حروف اسم(الله)درآن از مضارب 7 مي باشد ، وتوزيع حروف اسم (الله)درآن نيز ازمضارب 7 است آن هم 4 بار به تعداد حروف چهارگانه اسم (الله)!! ونتيجه نهايي نيز 100 مي باشد يعني كه اين نظم نشاندهنده آن است كه قرآن صددرصد كلام الله است! اگرهمراه لفظ جلاله و شگفتيهاي عددي آن باشيد شگفيتهاي ديگري در قوله تعالى: (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً)، خواهيم يافت. ومي پرسيم : اگر خداوند سبحان حروف اسم (الله)را در اين نص كريم براساس نظم عددي مرتبط با عدد7 قرارداده است ، آيا موقعيت خود اين اسم كريم هم دراين نظم اينكونه است ؟ موقعيت ممتاز اسم (الله) اسم (الله)سبحانه وتعالى دراين نص موقعيتي ممتاز ومتناسب با عدد هفت دارد. يعني عدد كلمات وحروف وحروف لفظ الجلالة قبل وبعد اين اسم متناسب هفت است : وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 4 1 عدد كلمات قبل ازاسم (الله) 4 وبعدازآن 1 كلمة است واحدة، كه عدد 14 رامي نماياند : 14 = 7 × 2 واگرحروف قبل قبل وبعد لفظ جلاله را بشماريم داريم : وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 9 4 عدد حروف قبل وبعد اسم (الله)يعني 49 نيز مضرب 7 مي باشد : 49 = 7 × 7 واگراين قاعدة را درحروف لفظ جلالة (الف -لام وهاء) قبل وبعد از اسم (الله)بكاربنديم داريم وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 1 2 عدد حاصل ازحروف اسم (الله)قبل وبعد ازاسم (الله) 21 ومضرب 7 است: 21 = 7 × 3 شمارش انباشتي (تراكمي ) اگرحروف كلمات را به شكل انباشتي بنويسيم داريم : و مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 1 3 7 9 13 17 عدد حاصل 17139731 از مضارب هفت است : 17139731 = 7 × 2448533 واگر اين روش را براساس شمارش حروف اسم (الله)در هركلمه بنويسيم وآن رابصورت انباشتي پيوسته (يعني محاسبه حروف كلمه با قبل ازآن بنويسيم ) داريم : وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِيلاً 0 0 1 1 5 7 اين عدد نيزكه انباشت حروف الف ولام وهاء رادركلمات نص نشان مي دهد مضرب 7 مي باشد: 751100 = 7 × 107300 پس تعدد طرق شمارش وآماروماندگاري نظم يكپارچه عددي گواه يكتايي فروفرستنده قرآن سبحانه وتعالى است.هركس باآگاهي ازاين حقائق يقيني ناگزير بايد بپرسد: آيا ممكن است انساني ازپيش خود جمله اي چنين جامع وبليغ وكوتاه بگويد وعدد حروف اسم خدا درآن را 7، وتكرار اين حروف را ازمضارب 7، وتوزيعش را 7×7×7×7 قراردهد وسپس تكرار كلمات قبل وبعد اسم راازمضارب 7، وتكرار حروف قبل وبعد اسم را 7×7 و تكرار حروف اسم قبل وبعد اين اسم را نيز ازمضارب 7 بگرداند؟ تازه اين درمورد جمله اي مركب ازچند كلمه است ،پس چگونه خواهد بود اگرازكسي خواهان كتابي حاوي بيش از هفتاد هزار كلمه چون قرآن شويم ؟ وراست گفت خدا درمورد عظمت كتابش كه :(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْأِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً)[الإسراء: 17/88]. نخستين آيه وآخرين آيه اي كه درآن اسم (الله) ذكرشده است اگردنبال نخستين آيه اي كه اسم (الله) جلّ وعلا درآن ذكرشده باشيم مي بيابيم كه درنخستين آية قرآن است يعني : (بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ)[الفاتحة: 1/1]، أما آخرين آيه اي كه اين اسم كريم درآن ذكرشده قوله تعالى: (اللَّهُ الصَّمَدُ)[الإخلاص: 112/2] است . اگرعدد سوره هايي بين فاتحهالكتاب يعني نخستين سوره اي كه كلمه (الله)براي نخستين باردرآن آمده راتا سوره اخلاص كه براي آخرين باردرآن كلمة (الله)آمده است حساب كنيم 112 سوره مي شود كه مضرب 7 مي باشد: 112 = 7 × 16 شمارش حروف اين دوآيه جمعا 28 حرف است كه مضرب 7 است : بسم الله الرحمن الرحيم الله الصمد حروفش 19 حروفش 9 ومجموع مضرب 7 : 19 + 9 = 28 = 7 × 4 واگرحروف اسم (الله)در دوآيه يعني الف ولام وهاء رابشماريم 14 حرف مي شود كه مضرب 7 است : بسم الله الرحمن الرحيم الله الصمد ا ل هـ = 8 ا ل هـ = 6 ومجموع مضرب 7 : 8 + 6 = 14 = 7 × 2 توجه فرماييد كه عدد حروف دوآيه (28) دوبرابرعدد حروف اسم (الله)يعني 14 است واين را مقايسه كنيد با نتيجه قبلي كه عدد حروف لغت قرآن 28 حرف، وعدد حروف مميزة درقرآن نصف يعني 14حرف است. عدد حروف اسم (الرحمن)يعني الف ولام وراء وحاء وميم ونون درهردوآيه هم ازمضارب هفت است: بسم الله الرحمن الرحيم الله الصمد حروف الرحمن = 15 حروف الرحمن = 6 ومجموع مضرب 7 : 15 + 6 = 21 = 7 × 3 و اين قاعده درمورد حروف كلمه (الرَّحِيمِ)سبحانه وتعالى صادق است ، ومجموع عدد حروف اسم (الرَّحِيمِ) در هردوآيه 21 مي باشد . ودراينجاست كه پرسش ازاين نتايج راتكرار مي كنيم آيا اينكه عدد سوره هايي كه نخستين وآخرين باردرآنها اسم (الله)آمده ازمضارب هفت است امري تصادفي است ؟ ياتعداد حروف دوآيه كه مضرب هفت است عدد حروف اسم (الله) دراين دوآيه ياعدد حروف اسم (الرحمن)ونيز عدد حروف (الرحيم) كه همگي مضرب 7 هستند امري تصادفي است؟ وپرسش : آيا ممكن است كه اين نظم محكم براي اسم (الله)درنخستين وآخرين آيه اي كه ازالله سخن گفته اند برخاسته ازتصادف باشد؟ يا خداوند تعالى به علم وحكمتش اين كتاب عظيم را چنين متناسب درهرچيزقرارداده است ؟ دراين معادله نظمي پيچيده درتداخل بينحروف آيات مي بينيم. درآية نخست قرآن سه اسم خداوند: (الله الرحمن الرحيم)كه مركب از هشت حرف الفبايي است : ل هـ ر حـ م ن ي وآخرين آيه ( الله الصمد)شامل 6 حرف الفباست : ا ل هـ ص م د الله الرحمن الرحيم الله الصمد 8 6 مجموع حروف ازمضارب هفت است: 8 + 6 = 14 = 7 × 2 اين نتيجه را با نتيجه قبلي كه عدد حروف اسم (الله)درهردو آيه 14 حرف بود مقايسه فرماييد. هـو الله يكي ازآيات عميق قرآن دراواخرسوره حشراست كه درآن خداوند سبحان خويش رامي شناساند : (هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ) [الحشر: 59/23]، اين شناساندن خدا وصفات وقدرت او با كلمات است ، اما اعداد راسخن وبلاغت خاص خود است .آيات را درجدولي با تعداد حروف الف ولام وهاء بدينگونه مي نوبسيم : هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ 1 4 2 2 3 3 1 3 2 السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ 3 2 3 2 3 2 سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ 0 4 1 0 عددي كه به دست مي آيد بر7 بخشپذير است : 140232323231332241 = 7 × 20033189033047463 نتيجه شمارش حروف لفظ جلالة (الف ولام وهاء) درآيه مذكور درجدول زير آمده است : حرف الألف حرف اللام حرف الهاء 17 18 6 اين عدد هم بر7 بخشپذيراست : 61817 = 7 × 8831 اين نظم بارها دركتاب خدا تكرار مي شود ورسم الخط آن خود نكاتي دارد مثلا كلمه (السلام) بدون ألف نوشته شده : (السَّلَم)درحالي كه ازكلمه (الجَبَّار)الف حذف نشده است چراكه حذف آن موج خلل درنظم مي شد اين موضوع براي كلمه (سبحان) كه دربدون ألف (سُبْحَنَ)،نيز صادق است آيااين رسم الخط تصادفي است ؟ خداوند تعالى درآيه بعد درمورد خويش مي فرمايد: (هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)[الحشر: 59/24]. اسم (الخالق) بدون الف (الخلق)،مانند (السماوات) كه (السموت)نوشته شده ولي اسم (البارئ)با الف،واين براي حفظ نطم عددي به قرارزيراست : هُوَ اللَّهُ الْخَلِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ 1 4 3 3 2 2 4 2 0 لَهُ مَا فِي السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 2 1 0 2 0 3 0 1 2 2 عدد حاصل بر7 بخشپذيراست : 2210302012024223341 = 7 × 15757430289174763 وحدانيت خدا خداوند عزَّ وجلَّ درموردوحدانيت خويش مي فرمايد : (إِنَّنِي أَنَا اللهُ لا إِلَهَ إلاّ أنَا)[طه: 20/14]، اين هفت كلمه مي گويد كه انه لا إله إلا الله، وازعجائب اين كلمات آن است كه خداي الله تعالى حروف اسمش درآن را با نظم مرتبط با 7 احكام بخشيده است .جدول زيرارتباط آيه باحروف لفظ جلاله رانشان مي دهد: إِنَّنِي أَنَا اللهُ لا إِلَهَ إلاّ أنَا 1 2 4 2 3 3 2 عدد حاصل ازتوزيع حروف لفظ جلاله (الله)دركلمات 7 گانه ازمضربهاي 7 مي باشد : 2332421 = 7 × 333203 حتى حروف كلمات اين بخش نظمي مرتبط با عدد 7 دارد: إِنَّنِي أَنَا اللهُ لا إِلَه إلاّ أنَا 4 3 4 2 3 3 3 عدد حاصل ازنص 7 حرفي خود ازمضربهاي 7 مي باشد: 3332434 = 7 × 476062 ااگراين نص را دوبخش كنيم مي يابيم كه : 1 ـ بخش نخست از خداي تعالى سخن مي گويد: (إِنَّنِي أَنَا اللهُ). 2 ـ بخش دوم از وحدانيت خداي تعالى سخن مي گويد: (لا إِلَهَ إلاّ أنَا). وعجيب آنكه تناسب 7 تايي برقراراست : إِنَّنِي أَنَا اللهُ 4 3 4 عدد حروف بخش نخست ازمضربهاي هفت است : 434 = 7 × 62 ودرمورد بخش دوم نيز چنين است : لا إِلَهَ إلاّ أنَا 2 3 3 3 عدد 3332 مضربي از هفت است : 3332 = 7 × 7 × 68 خواننده گرامي توجه فرماييد كه بخش نخست از خداي تعالى سخن مي گويد (إِنَّنِي أَنَا اللهُ) وعدد نمايانگرحروفش تنها يك بارمضرب 7 مي باشد امابخش دوم كه سخن ازوحدانيت خداي تعالى (لا إِلَهَ إلاّ أنَا) دارد دوباربر7 تاكيد دارد . چراكه برخي خدا راقبول دارند و مشكل آنها درتوحيد (يكي دانستن) خداست. حال مي پرسيم: آيابزرگترين نويسندگان جهان مي تواند چنين كتابي بنويسد كه نظمي عدي وچنين دقيق داشته باشد؟ آيا اگرتمام دانشمندان جهان با وسايل ورايانه هاي شان گرد هم آيند مي توانند كتابي چنين بيافرينند؟ تعدد نظم عددي دريك آيـه خداي سبحان در وصف قدرت ودقّت صنع وتصويرگري خويش مي فرمايد: (هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)[آل عمران: 3/6]. اين آيه ازآيات خالق عزّ وجل و مجموعه اي ازكلمات وحروف، كه هريك به مقداروميزان وحساب دقيق بكاررفته است. يادآورمي شويم كه اين آيه در سوره آل عمران است كه با (الـم)،آغاز مي شود وخواهيم ديد كه بين اين حروف مقطعه علاوه برحروف اسم (الله)ارتباطي شگفت آوروجوددارد. توزيع حروف (الـم) كلمات آية راباتوجه به تعداد حروف (الـم) درهركلمه مي نويسيم: هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ 0 2 1 0 5 0 1 لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 2 2 3 0 2 3 عدد حاصل از مضربهاي 7 مي باشد : 3203221050120 = 7 × 457603007160 وحتي اگرعدد را برعكس هم بنويسيم اين حالت مشاهد مي شود : 0210501223023 = 7 × 30071603289 نكته ديگر آنكه شمارحروف الف ولام وميم دراين آيه ازمضربهاي هفت است : 2 + 1 + 5 + 1 + 2 + 2 + 3 + 2 + 3 = 21 = 7 × 3 اين نتايج شگفت آوردرمرود حروف لفظ جلاله (الله) هم ديده مي شود. توزيع حروف اسم (الله) كلمات آيه را با تعداد حروف لفظ جلاله (الله) درآنها مي نويسيم : هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ 1 2 0 0 4 0 1 لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ 2 3 3 1 2 2 عدد حاصل بر7 بخشپذيراست : 2213321040021 = 7 × 316188720003 وعجيب آنكه اگرعدد رابرعكس هم بنويسيم چنين است : 1200401233122 = 7 × 171485890446 ونكته ديگرآنكه شمارحروف الف ولام وهاء دراين آيه هم 21 حرف يعني 7 × 3 مي باشد، كما ابنكه عدد حروف آية 49 است : 49 = 7 × 7 وپاك ومنزه است آنكه اين ارقام را احصاء فرمود . آيه از قدرت آفريدگارهفت آسمان سخن مي گويد و شمار حروفش هفت درهفت (49) است و شمارحروف (الـم) ازمضربهاي هفت وتوزيع اين حروف نيز ازمضربهاي هفت است چه آن راازراست به چپ بنويسيم وچه برعكس .سپس شمارحروف اسم (الله) نيز ازمضربهاي هفت وتوزيع اين حروف نيز ازمضربهاي هفت است چه آن را ازراست به چپ بنويسيم وچه برعكس ‎، آيا اين تناسب تصادفي است؟ --------------------- عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 56 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
پيشگفتار تعدادحروف بسمله (يعني19 حرف) درسالهاي اخيرموجب بازكاوي اين امرشده است .درمقاله حاضرازابعاد اعجاز وعرفاني واشراقي وكاربردهاي اهل دل وسايرعجائب بسمله تنهابه بعد ظاهري وآشكارعددي اكتفامي كنيم وبه رابطه حروف بسمله وعدد كامل ومشهورورازآميز 7 پرداخته مي شود. اين مقاله مبين اين امراست كه حتي يك حرف ازقرآن را نمي توان زائد دانست وكاهش هيچ حرفي دررسم الخط توقيفي قرآن بي حكمت نيست كه فرمود: واحصي كل شيء عددا (الجن/28). بسمله اقرب آيات به اسم اعظم بل اسم الله الاكبر وافضل سبع المثاني وامان الهي واكرم واعظم آيات قرآن است.آغازهركتاب آسماني به آن بوده است ازتمام سوره حمد كه مختص پيامبر صلي الله علْه وسلم است تنهااين آيه به سليمان رضي الله عنه داده شدوآن رابرترازملك خويش ديد كه: بسم الله الرحمن الرحيم هست كليد درگنج حكيم ثقل بسمله درميزان عمل برهرعملي فائق است اما ازاهل قرآن به سرقت رفته است .هم باگفتنش بنايي دربهشت ساخته مي شو وهم جوازورودبه بهشت باآن آغازمي شود وبرلواء حمد سه كلمه نوشته ونخستين آنها بسمله است واولين نوشته خدا بابسمله آغاز شده است. اگرچهاركلمه بسمله را به ترتيب بنويسيم خواهيم داشت: بسم الله الرحمن الرحيم 3 4 6 6 عددحاصل به ترتيبي كه به دست آمده از مضارب 7 مي باشد: 6643 = 7 × 949 بسامد حروف اسم (الله)درنخستين آيه كتاب الله دراينجا نيز نظم عددي 7 تايي به چشم مي خورد.اگربسامدهركلمه بسمله را نسبت به حروف غيرتكراري اسم جلاله يعني " الف ولام وهاء " درنظرگيريم نتيجه شمارش چنين است: جدول كلي بسامد حروف " الف ولام وهاء " دربسمله بسم الله الرحمن الرحيم 0 4 2 2 عدد حاصل مضرب 7 مي باشد: 2240 = 7 × 320 أسْمَاء الله جلَّ وعلا آنچه درمورد اسم جلاله "الله " آمد درمورد دواسم ديگرجاري است؟ توزيع رياضي دراينجا نيزفريد وشگفت آوراست.قبلا بايد بگويم كه شدت عكس رحمت است ودرآيه صفت تنْزيه وشدت وعَظَمت در كلمة (الرَّحْمنِ)،وصفت رحمت ومغفرت ورأفت در كلمة (الرَّحِيمِ) جمع شده است. در كتاب الله كلمة (الرَّحْمنِ)غالباً درمواضع شدت ومواضع تنْزيه خداوندتعالى مي آيد، مثل: (وَمَا يَنبَغِي لِلرَّحْمَنِ أَن يَتَّخِذَ وَلَداً)[مريم: 19/92]. وقوله تعالى: (وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمنِ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُّكْرَمُونَ) [الأنبياء: 21/26]. وقوله تعالى: (يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَالْمَلَائِكَةُ صَفّاً لَّا يَتَكَلَّمُونَ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنِ وَقَالَ صَوَاباً)[النبأ: 78/38]. و كلمة (الرَّحِيمِ) غالباً درمواضع رحمت ومغفرت، مثلا: (قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُالرَّحِيمِ)[الزمر: 39/53]. وقوله تعالى: (أَلَمْ يَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمِ)[التوبة: 9/104]. حال اگراين دوصفت متعاكس ازحيث دلالت لغوي وبلاغي راازنظرعددي بررسي كنيم چه مي شود؟ اين حالت تعاكس درنظم عددي هم هست ! توزيع حروف اسم (الرَّحْمنِ) اسم مبارك "الرحمن" وبسامد حروف آن را درتناسب با حروف بسمله مي نويسيم: جدول كلي بسامد حروف " الرحمن " دربسمله بسم الله الرحمن الرحيم 1 3 6 5 عدد حاصل رااگربه ترتيب معكوس بنويسيم مضرب 7 مي باشد: 1365 = 7 × 195 توزيع حروف اسم (الرَّحِيمِ) اين كاررابراي اسم مبارك "الرحيم "‌انجام مي دهيم: جدول كلي بسامد حروف " الرحيم " دربسمله بسم الله الرحمن الرحيم 1 3 5 6 عدد حاصل باهمان ترتيبي كه دارد ازمضارب 7 مي باشد: 6531 = 7 × 933 چقدرزيباست كه نظام عددي ونظام معنوي ونظام لغوي منعكس كننده يك حقيقت هستند. الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ آيايكي ازمعاني "مثاني" اين امر است؟ يقول تعالى: (اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَاباً مُّتَشَابِهاًمَّثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَن يُضْلِلْ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ)[الزمر: 39/23], والله تعالى أعلم. بارديگرتامل فرماييد تا ازنظم شگفت آورقرآني مبتهج شويد وجبهه خشوع برآستان حق بگذاريد: توزيع حـروف (الله) 0 4 2 2 توزيع حروف(الرَّحْمنِ) 1 3 6 5 توزيع حروف(الرَّحِيمِ) 1 3 5 6 آيااين معجزه نيست وآيه اي درآفاق كه: (سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ) [فصلت: 41/53]. حروف أولين كلمة وآخرين كلمة نظم محكم عددي شامل أول وآخر بسملة نيزهست، اولين كلمـة (بسم) 3حرف وآخـرين (الرَّحِيمِ) 6حرف دارد، مي نويسيم: بسم الله الرحمن الرحيم 3 6 اين عدد كه برابرسن پيامبر(ص) است نيزازمضارب 7 مي باشد (الله اكبر): 63= 7 × 9 نظم تكرار حروف (بسامد حرفي بسمله) درآيه (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)10 حرف ازحروف الفبا بكاررفته است كه بسامد آنها به قرارذيل است : جدول كلي بسامد حروف بسمله ب س م ا ل هـ ر ح ن ي 1 1 3 3 4 1 2 2 1 1 اگربسامدهاي به دست آمده ازكوچك به بزرگ بنويسيم خواهيم داشت: جدول ترتيبي بسامد حروف بسمله ل م ا ح ر ن ي هـ س ب 4 3 3 2 2 1 2 2 1 1 واقعا" شگفت آوراست كه اين عدد 10 رقمي هم مضرب 7 مي باشد (الله اكبر): 1111122334 = 7 × 158731762 آيااين كاربشراست؟ اين جز معجزه الهي چيست؟ نظم انباشتي (تراكمي يا تجمعي) حروف اگربه روش انباشتي به حروف هركلمه بسمله بپردازيم خواهيم داشت: بسم الله الرحمن الرحيم 3 7 13 19 عدد حاصل ازاين روش نيز ازمضارب 7 مي باشد: 191373 = 7 × 27339 اگراين كاررابرعكس كنيم نيز چنين خواهدشد: بسم الله الرحمن الرحيم 19 16 12 6 عدد حاصل نيز مضرب 7 مي باشد: 6121619 = 7 × 874517 اينجاست كه بايد تسليم حق شد وپذيرفت كه تحدي باقرآن كارهيچ موجودي نيست كه: (قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَـذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً ) [الإسراء: 17/88]. ارتباط بسملة با معوذتين در ( بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ)استعانت به خدا واستعاذة به او مستتر است. اگربه رابطه آن با دوسوره پاياني قرآن بپردازيم نيز نكات شگفت آوري به دست مي آيد. ســورة الفـلـق ازعجائب بسملة ارتباط حروف آن به سور قرآني است, حال ترتيبي راكه ازبسامد حروف بسمله ذكرشد رابا آيات سوره فلق مقايسه مي كنيم نتيجه به قرار ذيل است: ل م ا ح ر ن ي هـ س ب قل أعوذ برب الفلق من شرّ ما خلق 1 1 3 3 2 1 2 1 و من شرّ غاسق إذا وقب و من شرّ النفثت 0 2 1 2 2 1 0 2 1 3 في العقد و من شرّ حاسد إذا حسد 1 2 0 2 1 3 2 2 اگرعدد مذكوررا به ترتيب بنويسيم مي بينيم كه اين عدد 26رقمي نيزازمضارب 7 مي باشد: گمان نكنيدكه تصادفي است.اگردوقطعه مرتبط سوره رادرنظرگيريم نيزهمين امرهويداست: 1 ـ استعاذة بالله: اين قطعه درآية أول سورة متجلي است: (قل أعوذ برب الفلق). 2ـ استعاذة من شر خلق الله: درمابقي سوره متجلي است: (من شرّ ما خلق * ومن شرّغاسق إذا وقب * ومن شرّ النفاثات في العقد * ومن شرّ حاسد إذا حسد). عجيب آنكه نظم عددي باين دوقطعه منطبق است: قل أعوذ برب الفلق 1 1 3 3 عدداين قطعه مضرب 7 مي باشد: 3311 = 7 × 473 درمورد قطعه دوم نيز چنين است: من شرّ ما خلق و من شرّ غاسق إذا وقب 2 1 2 1 0 2 1 2 2 1 و من شرّ النفثت في العقد و من شرّ حاسد إذا حسد 0 2 1 3 1 2 0 2 1 3 2 2 وعدد 22رقمي حاصل بازهم مضرب 7 مي باشد (الله اكبر): بازمي توان گفت كه قطعه دوم خود دوبخش دارد يكي استعاذه ازشرخلق ودومي ازشراعمال آنها: استعاذة از شرِّ ما خلق واستعاذة از شرِّ أعمال خلق، عجيب آنكه دراين دوبخش هم اعداد حاصل مضارب 7 مي باشند: من شرّ ما خلق و من شرّ غاسق إذا وقب 2 1 2 1 0 2 1 2 2 1 1221201212 = 7 × 174457316 و من شرّ النفثت في العقد و من شرّ حاسد إذا حسد 0 2 1 3 1 2 0 2 1 3 2 2 223120213120 = 7 ×31874316160 اين امرنمي تواند نتيجه يك تصادف كورباشد وآنكه نمي پذيرد مصداق شعرمولاناست كه چشم باز وگوش باز وين عمي حيرتم ازچشم بندي خدا بسامد حروف بسمله درسوره فلق اگربه بسامد حروف بسمله درسوره توجه كنيم مي يابيم كه در9 كلمه آن يك حرف بسمله ودر10 كلمه آن دوحرف ودر4 كلمه آن سه حرف بسمله تكرارشده است، پس داريم: يك حرف دو حرف سه حروف 9 10 4 عددحاصل نيز ازمضارب 7 مي باشد: 4109= 7 × 587 سورة الناس براساس روش پيشگفته نتيجه به قرارذيل است: قل أعوذ برب الناس ملك الناس إله الناس 1 1 3 5 2 5 3 5 من شرّ الوسواس الخناس الذي يوسوس في 2 1 5 5 3 3 1 صدور الناس من الجنة و الناس 1 5 2 4 0 5 عدد 21 رقمي حاصل مضرب 7 مي باشد: اين امرتصادفي نيست كه اعداد حاصل ازهردو قطعه اين سوره نيزمضارب7 مي باشند: 1 ـ استعاذة بالله تعالى وصفاته: (قل أعوذ برب الناس *ملك الناس *إله الناس). قل أعوذ برب الناس ملك الناس إله الناس 1 1 3 5 2 5 3 5 53525311 = 7 × 7646473 2 ـ استعاذة من الشيطان وصفاته: (من شرّ الوسواس الخناس *الذي يوسوس في صدور الناس *من الجنة والناس). من شرّ الوسواس الخناس الذي يوسوس في 2 1 5 5 3 3 1 صدور الناس من الجنة و الناس 1 5 2 4 0 5 5042511335512 =7 × 720358762216 بسامد حروف بسمله درسورهناس: چنانچه بسامد حروف بسمله رادركلمات سوره حساب كنيم داريم: يك حرف دو حرف سه حرف 4حرفي 5 حرف 5 3 4 1 7 عدد اين بسامد نيزمضرب 7 مي باشد: 71435 =7 × 10205 ارتباط بسمله با آيه الكرسي (بسامد حروف بسمله درآيه الكرسي) وبه نقل ازرسول الله (ص)، أعظم آيات قرآن آيه الكرسي است كه مشتمل بر50 كلمه است: (اللّهُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ) [آية 255 سورة البقرة]. چنانچه بسامدحروف بسمله رادرآيه الكرسي حساب كنيم نتيجه به قرارذيل است: اللّهُ لاَ إِلَـه إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ 4 2 3 3 1 4 4 2 2 3 وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَوَتِ وَ مَا فِي الأَرْضِ 0 2 2 2 2 1 4 0 2 1 4 مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ 2 1 3 1 2 3 4 3 2 3 أَيْدِيهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ 5 0 2 3 0 2 4 2 2 عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَوَتِ وَ الأَرْضَ 3 3 3 1 1 4 4 0 4 وَ لاَ يَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ 0 2 2 4 0 1 4 4 اين عدد 56 رقمي نيز ازمضارب 7 مي باشد! جالب است كه اگر كلمة (السماوات) بدون ألف (السَّمَوَتِ) نبود اين نتيجه به دست نمي آمد ونظم عددي مختل مي شد.پس آنها كه مي خواهند رسم الخط جديد رادرقرآن بكارگيرند بايد بدانند كه به نوعي تحريف دست يازيده اند. توزيع شگفت آور درقرآن كريم 114 بسملة بانظمي خاص وجودارد اما سوره توبه فاقدبسمله است وسوره نمل دو بسمله دارديكي درابتدا ودومي قوله تعالى: (إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) [النمل: 27/30]. واقعا" بسيارشگفت آوراست كه اين توزيع بسمله درسوره ها نيز حاوي حقيقتي عددي ومعجزه اي قرآني است. اگربه تعداد سوره هاي قرآن عددي114 رقمي بنويسيم ومتناظرهربسمله عدد يك بگذاريم ودرمحل عدد نهم كه متناظرسوره توبه است عدد صفرودرمحل عدد بيست وهفتم كه متناظرسوره نمل است عدد 2 رابگذاريم خواهيم ديد كه اين عدد بسياربزرگ 114 رقمي نيز مضرب 7 مي باشد: عجيب آنكه عمليات تقسيم اين عدد برهفت 19 بارتكرارشدني است وپس ازآن باقيمانده غيرقابل تقسيم مي شود (الله اكبر) وعدد19 تعداد حروف بسمله است. والحمدلله اولا وآخرا وظاهرا وباطنا. ------------------ عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 17 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
اين مقاله از ديد گاه رياضي به بررسي حقانيت دين مبين اسلام مي پردازد واثبات مي نمايد كه تعداد دفعات تكرار اسامي پيامبران در قرآن كريم از يك نظم عددي محكم پيروي مي نمايد كه خود نشان دهنده معجزه بودن قرآن كريم است . حضرت عيسي مسيح فرزند حضرت مريم (عليهما السلام) رسول خدا وروح وكلمه اوست – آنگونه كه قرآن كريم در سوره مباركه نساء آيه 171 مي فرمايد ) :انما المسيح عيسي ابن مريم رسول الله وكلمته)وپيامبري است صاحب معجزات كه قرآن كريم به خاطر بزرگداشت او در چندين سوره از آن حضرت ياد نموده است.و اعتقاد به رسالت ايشان مانند پيامبران ديگري كه در قرآن نام آنها آمده است واجب بوده و انكار كننده كافر ميگردد. اما آناني كه در صدد ايجاد شك وترديد در حقانيت پيامبري حضرت محمد (صلي الله عليه وسلم ) هستند چنين القاء ميكنند كه گويا حضرت محمد خود مفاهيم قرآن را نوشته وآنرا از مطالب كتابهاي قبل از خويش مانند انجيل گرفته است . در حاليكه حقيقت چنين نيست واگر كسي تامل وتفكر نمايد در خواهد يافت كه قرآن كريم تمام پيامبران را از زشتيها مبرا ومنزه دانسته است در حاليكه كتابهاي تحريف شده در دست اهل كتاب حاوي مطالبي است كه نسبتهاي ناروائي مانند شراب خواري وفريبكاري ودروغ را به پيامبران نسبت ميدهند واين با توصيفي كه قرآن كريم از انبياء الهي دارد مغاير است همين تفاوت كه بين قرآن وساير كتابهائي نام برديم دلالت بر اين حقيقت دارد كه آنچه پيامبر عظيم الشان اسلام آورده است وحي الهي بوده وادعاي ترديد كنندگان باطل ودروغ است وهيچگاه امكان ندارد كه قرآن از كتابهاي ديگر بر گرفته شده باشد. از آنجائيكه قرآن كريم كتابي است مملو از حقائقي كه انسان از مشاهده آنها شگفت- زده ميشود لذا دور از انتظار نيست كه نظم وهماهنگي ودليل معجزه بودن را در هر مطلبي از آن ببينيم. اين حقيقت مرا برآن داشت تا در مورد نام حضرت عيسي مسيح (ع) در قرآن كريم به بررسي بپردازم ودر مورد تعداد تكرا ر وارتباط اين كلمه وكلمه هاي مرتبط با آن مانند مسيح ومريم به تحقيق بپردازم . در نتيجه متوجه شدم كه اين كلمات بشكلي محيرالعقول تكرارشده اند بگونه اي كه با عدد هفت ا رتباطي جالب توجه دارند. تعداد دفعات تكرار نام حضرت عيسي وارتباط آن با عدد هفت به عبارت )عيسي ابن مريم ) توجه كنيد هنگامي كه در مورد تعاد دفعات تكرار نام حضرت عيسي در قرآن كريم جستجو مي نمائيم ميبينيم كه اين كلمه دقيقاً 25 مرتبه تكرار شده است وكلمه ابن 35 مرتبه وكلمه مريم 34 مرتبه تكرار شده است (ماخذ اين آمار عددي در ذيل مقاله آمده است) چنانچه با توجه به عبارت ( عيسي ابن مريم ) تعداد تكرار هر يك از كلمات آن عبارت را در قرآن كريم در كنار هم قرار دهيم عدد343525 ايجاد مي شود واين عدد بر عدد هفت قابل تقسيم است وهمانطوريكه كه در دائرة المعارف اعجاز عددي قرآن كريم گفته ايم عدد هفت يك عدد اساسي در نظم عددي در قرآن است. عيسى ابن مريم 25 35 34 7 × 49075 = 25 35 34 واز سوي ديگر كلمه عيسي 4 حرفي است وكلمه ابن 3 حرفي وكلمه مريم 4 حرفي است اگر مانند حالت فوق الذكر آنها را كنار هم قرار دهيم عدد 434 ايجاد مي شود كه اين عدد نيز بر عدد هفت قابل قسمت است عيسى ابن مريم 4 3 4 7 × 62 = 434 تعداد تكرار اسم (المسيح ابن مريم) و عدد هفت در بالا نظام عجيبي را در عبارت (عيسى ابن مريم) ديديم ولي در قرآن همين مفهوم به صورتهاي ديگري مانند (المسيح ابن مريم)، آمده است سوالي اينجا مطرح مي شود كه آيا در اين مورد نيز نظامي وجود دارد؟ كلمه (المسيح) در كل قرآن (11) مرتبه تكرار شده است و كلمة (ابن) (35) مرتبه ،وكلمة (مريم) (34) مرتبه تكرار شده اند ،اكنون مانند موارد قبل آن اعداد را كنار هم قرار ميدهيم به اين ترتيب: المسيح ابن مريم 11 35 34 در نتيجه عدد 343511 ايجاد مي شود كه اين عدد نيز بر عدد هفت قابل قسمت است 7 × 49073 =343511 خداوند متعال ميفرمايد: (إنما المسيح عيسى ابن مريم رسول الله) [النساء:171]، هنگامي كه در اين اسم وعبارت مذكور كه حضرت عيسي مسيح را معرفي مي نمايد كه او پسر حضرت مريم ورسول خداوند متعال است ميبينيم كه تعداد حروف كلمات بكار رفته در اين عبارت بگونه اي است كه با عدد اساسي مورد نظر ما يعني عدد هفت در ارتباط بوده وبر آن تقسيم پذير است. مانند حالتهاي قبلي تعداد حروف هر كدام از كلمات عبارت مذكور را نوشته وكنار هم قرار ميدهيم كلمه مسيح 6 حرفي كلمه عيسي 4حرفي وكلمه ابن 3 حرفي وكلمه مريم 4 حرفي وكلمه رسول 4حرفي وكلمه جلاله الله 4 حرفي است: المسيح عيسى ابن مريم رسول الله 6 4 3 4 4 4 با كنار همقرار دادن عددهاي فوق عدد (444346) ايجاد مي شود كه اين عدد نيز بر عدد هفت تقسيم پذير است : 7 × 63478 = 444346 وآنچه حقيقتاً جالب توجه است اين است كه حاصل جمع تعداد حروف كلمات عبارت (المسيح عيسى ابن مريم رسول الله) عدد 25 است دقيقاً برابر با تعداد تكرار نام حضرت عيسي در قرآن كريم : (25) =6+4+3+4+4+4 ! و در اينجا اين سوال را مطرح مي كنيم كه آيا امكان دارد كه همه اين نظامي از روي تصادف ايجاد شده باشد ؟ قطعا خداوند متعال كه هر چيزي مخلوق اوست اين چنين نظامي را ايجاد نموده تا دلالت بر وحدانيت او نمايد وشهادت دهند كه عيسي مسيح كه درود وسلام خداوند بر او ومادرش باد رسول خدا وكلمه او و البته بنده خداوند است. --------------------- نويسنده : عبد الدائم الكحيل منابع: قرآن كريم به روايت حفص از عاصم ( مصحف مدينه منوره) . المعجم المفهرس . (دائرة المعارف كلمات قرآن كريم – نوشته محمّد فواد عبد الباقي انتشارات دار الفكر بيروت) . دائرة المعارف اعجاز عددي-نويسنده عبد الدائم الكحيل. اعجاز عددي روشي جديد براي دعوت بسوي خداوند كتعال ودين مبين اسلام است دعوت با زباني كه تمامي افراد بشر از هر زباني آنرا ميفهمند . اهل ايمان آنرا به ديگران برسانند در اين راستا بزرگترين دائرهالمعارف اعجاز عددي را در 614 صفحه تاليف نموده ايم ب وآنرا در سايت قرار دادهايم واين امكان را ايجاد نمودهايم كه همگان براحتي آنرا دانلود نمايند
محمد امین ریگی بازدید : 18 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
أسراراين سورهعظيمچيست ؟ وآيا به زبان اعداد مي توان معجزه جديدي که عظمت اين سوره را اثبات کند ارائه کرد؟ دراين نوشتار زنجيره اي از توافقات شگفت آورآيات سوره با عدد هفت را ارائه مي کنيم تا ايمانمان به آفريدگارآسمانهاي هفتگانه بيشترشود. عدد كلمات هرآيه فقط اين نيست بلکه هرآيه از آيات چهارکانه حاوي عدد معيني ازکلمات به شرح آتي است : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): عدد كلمات 4 (اللَّهُ الصَّمَدُ): عدد كلمات 2 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): عدد كلمات 5 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): عدد كلمات 6 اين ارقام را برحسب ترتيب مي نوبسيم : آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 4 2 5 6 عدد حاصل يعني 6524مضرب هفت است : 6524 = 7 × 932 حروف (الله) در هرآية همانطور که خداوند عَزَّ وجَلَّ هرچيز درقرآن را باإحكاممرتب کرده ،اين ترتيبگيج کننده را براي اسم اعظم (الله) در سوره اخلاص که ازالله ووحدانيتو بي انبازي او سخن گفته مي يابيم . هرآية حاوي تعداد معيني ازحروف لفظ جلاله (الله)، يعني الف ولام وهاءاست ، اگرآيات چهارگانه رابا تعدادحروف اسم (الله) درهريک بنويسيم داريم : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): عدد حروف الف ولام وهاء 7 (اللَّهُ الصَّمَدُ): عدد حروف الف ولام وهاء 6 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): عدد حروف الف ولام وهاء ء 4 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): عدد حروف الف ولام وهاء 5 اگرارقام خاص تكرار حروف لفظ جلاله را بنويسيم داريم: آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 7 6 4 5 عدد جديد 5467 مضرب هفت است : 5467 = 7 × 781 كلمات وحروف لفظ جلاله حتى هنگامي کهكلمات هرآيه با تعدادحروف (الله) درهريک را باهم لحاظ کنيم اين نظام عددي باقي است : آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 كلماتها ا ل هـ كلماتها ا ل هـ كلماتها ا ل هـ كلماتها ا ل هـ 4 7 2 6 5 4 6 5 عدد56456274 ار مضارب هفت است : 74 62 45 56 = 7 × 8065182 ودراين معادلات الهي بامن تأمل کنيد که چگونه همگي متناسب با عدد 7 است : 1_ عدد كلمات هرآية: 4 2 5 6 ازمضارب هفت است 2ـ عدد حروف (الله) درهرآية: 7 6 4 5 ازمضارب هفت است 3ـ عدد كلمات وحروف (الله) درهرآية: 74 62 45 56 ازمضارب هفت است آيا اين کار نظم کاربشراست كلمات حاوي حروف اسم (الله) برخي ازكلمات سورهحاوي حروفي ازاسم (الله)است و برخي فاقد آن ، که اين کلمات را برشماريم 14 مي شود يعني 7 ×2، توزيع کلمات بقرار زير است : (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): عدد كلمات حاويحروف ا ل هـ 4 (اللَّهُ الصَّمَدُ): عدد كلمات حاوي حروف ا ل هـ 2 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): عدد كلمات حاوي حروف ا ل هـ 4 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): عدد كلمات حاويحروف ا ل هـ 4 اگر بر اساس ترتيب بنويسيم رقم قم جديدي بدست مي آيد که مضرب هفت است: الآية 1 الآية 2 الآية 3 الآية 4 4 2 4 4 عدد 4424 مضرب 7 مي باشد : 4424 = 7 × 632 وکلماتي که فاقد حرفي از حروفلفظ جلاله نيز چنين است : آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 0 0 1 2 عدد 2100 مضرب 7 مي باشد : 2100 = 7 × 300 اعجاز عددي در يک آيه اکنون در آيه سوم سوره :(لم يلد ولم يولد)تأمل کنيد که چه نظم وتناسب شگفت آوري دارد: اين آيه که خداوند در آن خود را ازداشتن فرزند و زاده شدن منزه دانسته ، با وجود داشتن کلمات قليل (12 حرف) غني از اعجاز ودلايل آن است . در پنج بخش اين آيه اسرارعددي شگفت آوري نهفته که شک درآن ممکن نيست . آيا اين معجزه شگرف دليل يکتايي خداي عز وجلنيست ؟ تناسب شگرف آيه سوم سوره اخلاص با بسمله دراين آيه عظيم معجزه اي برپايه حروف : (بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ) وجود دارد, حروف هرکلمه ازكلمات بسمله با کلمات (لم يلد ولم يولد)بانظم مُحكَمي تناسب دارد. كلمة (بسم) حرف مشترك بين اين كلمه وآيه حرف ميماست که اگربررسي شود نتيجه وجود حرف ميم درهرکلمه آيه چنين مي شود : لمَ ْ يَلِدْ و لمَ ْيُولَدْ 1 0 0 1 0 وعدد توزيع حروف (بسم) يعني 1001 هم ازمضارب هفت است : 01001 = 7 × 11 × 0143 كلمه (الله) حرف مشترك بين اسم (الله)وآيه (لم يلد ولم يولد)حرف لاماست که اگربررسي شود نتيجه وجود حرف لام درهرکلمه آيه چنين مي شود : لمَ ْ يَلِدْ و لمَ ْيُولَدْ 1 1 0 1 1 وعدد 11011 توزيع حروف اسم (الله) مضرب هفت است : 11011 = 7 × 1573 كلمه (الرَّحْمنِ) حروف مشترك بين كلمه (الرَّحْمنِ)وآيه لام وميماست که اگربررسي شود نتيجه وجود دو حرف لام و ميم درهرکلمه آيه چنين مي شود : لمَ ْيَلِدْ و لمَ ْيُولَدْ 2 1 0 2 1 عدد 12012 توزيع حروف اسم (الرَّحْمنِ) هم مضرب هفت است : 12012 = 7 × 1716 كلمه (الرَّحِيمِ) حروف المشترك بين اسم وآيه لام و ياء وميم است که اگربررسي شود نتيجه وجود حروف مذکور درهرکلمه آيه چنين مي شود : لمَ ْ يَلِدْ و لمَ ْيُولَدْ 2 2 0 2 2 وعدد 22022توزيع حروف اسم (الرَّحِيمِ) هم مضرب هفت است: 22022 = 7 × 3146 و اکنون مي پرسيم آيا ممکن است اين چهارتکرار در چهار آيه تصادفي باشد وهمه مضرب هفت گردند ؟ اگر حاصل تقسيم اعدا مذکور برهفت را بنويسيم داريم : 1 ـ كلمه (بسم): 0143 2 ـ كلمه (الله): 1573 3 ـ كلمه (الرَّحْمنِ): 1716 4 ـ كلمه (الرَّحِيمِ): 3146 يعني به ترتيب داريم : بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 0143 1573 1716 3146 عدد متشكل از رديف اين ارقام که 16 رقمي است هم مضرب هفت است : 3146171615730143 = 7 × 449453087961449 (أحد) تجلَّىمي کند ... در اين آيه عظيم ارقام ونظم وتناسبي است که گواه وحدانيت ويکتايي خداي تعالي است . از نامهاي زيباي خداوصفاتش (الأحد) است که انبازي ندارد. اگركلمات آية و تعداد حروفي از کلمه (الأحد) يعني حروف: ا ل ح د را بنويسيم داريم : لم يلد و لم يولد 1 2 0 1 2 عدد 21021 (ومقلوب آن 12012) هم ازمضارب هفت و هم دو بارقابل قسمت برآن است که تاکيد مي کنم اين نظم صادر از خداي واحد أحد سبحانه وتعالىاست : 21021 = 7 × 7 × 429 حتى هنگامي که درهرکلمه حروف (أحد) بدون (ال) را بجوييم نيز اين نظام پابرجاست : لم يلد و لم يولد 0 1 0 0 1 يعني عدد توزيع حروف از مضارب هفت است : 10010 = 7 × 1430 شگفت آور آنکه حاصل قسمت اين دو عدد يعني429 و 1430 نيز اگر درکنارهم نوشته شود (1430429) نيز مضرب هفت است : 1430429 = 7 × 204347 اين تناسبات شگفت آوربا عدد هفت دليل قاطعي است برآنکه خداوند تعالي حروف قرآن ونظم وترتيبآن را به شکلي محکم ومتين آورده که نظيزآن را نمي توان آورد. أسماء الله الحسنىو آيه سوم سوره اخلاص بيشتر نامهاي زيباي خدا در اين آيه متجلي است مثلا توزيع حروف اسم (المبدئ): لم يلد و لم يولد 2 3 0 2 3 که عدد 32032 مضرب هفت است : 32032 = 7 × 4576 اسم (القدير) : لم يلد و لم يولد 1 3 0 1 3 که عدد31031 هم مضرب هفت است : 31031 = 7 × 4433 وشگفت آورتر آنکه اين مطلب درهردو حالت معرفه و غيرمعرفه اسم مشاهده مي شود مثلا در: (الصَّمد) يا (صَمَد)، قاعده ثابتاست. أولينحرف وآخرينحرف آيه ازعظمتكتاب خداوندتعالى آنکه كتابي استكامل درسوره ها وآياتش ، ودرتكرار أولينحرف وآخرينحرف درآية نظم عددي محكمي مشهود است که درهمه كتاب خدا هست. 1 ـ توزيع حرف لام: اگرآية را با تعد اد حرف لام در کلماتش بنويسيم داريم : لم يلد و لم يولد 1 1 0 1 1 عدد توزيع حرف اللام يعني(11011) مضرب هفت است . 2 ـ توزيع حرف دال: اگرآية را با تعد اد حرف دال در کلماتش بنويسيم داريم: لم يلد و لم يولد 0 1 0 0 1 وعدد 10010 هم مضرب هفت است . پس هم اولين وهم آخرين حرف آيه براساس نظم عددي مبتني بر هفت توزيع شده است. حروف (الـم) دراين آيه نظمي براساس حروفالف ولام وميموجود دارد ، اين بارهم آيه رابراساس تعداد کلمات (ا ل م)مي نويسيم : لم يلد و لم يولد 2 1 0 2 1 عدد 12012 و مقلوب آن 21021براي توزيع (الم) هم از مضارب هفت است . اين موزد براي اسم (الأحد) هم مطرح شد. نکته عجيبي ازعجائب قرآن ازعجائب آيه(لم يلد ولم يولد) آنکه همه اعدادي که ذکر شد بر 7 قابل قسمت است و اين اعداد بر (11) هم از دو طرف قابل قسمت است و اين عدد به حساب ابجد برابر (هو) مي شود !! واين خود دليلي بر وحدانيت خداست چرا که عدد (11) از دو (1) و (1)ترکيب شده و تاکيد بروحدانيت خداوند تعالي است . وجالب آنکه اين اعدادبر 13هم قابل قسمت است که عدد اول است و نمايند عدد سالهاي دعوت در مکه است.به مجموعه عمليات زيرتوجه فرماييد که اعداد بدون استثناء بر(7) و (11) و (13)تناسب دارند: 1001 = 7 × 11 × 13 × 1 11011 = 7 × 11 × 13 × 11 2002 = 7 × 11 × 13 × ×2 12012 = 7 × 11 × 13 × 12 21021 = 7 × 11 × 13 × 21 22022 = 7 × 11 × 13 × 22 31031 = 7 × 11 × 13 × 31 13013 = 7 × 11 × 13 × 13 32032 = 7 × 11 × 13 × 32 23023 = 7 × 11 × 13 × 23 اين نتايج عجيب تصادفي بدست نيامده است . اگر براساس قانون احتمالات بخواهيم سخن گوييم احتمال آن يک در يک ميلي.ن ميليارد ميليارد (يعني يک با سي صفردرمقابل آن !) است . براي همين مي توان گفت که بشر از تقليد حتي يک آيه قرآن ناتوان است چه رسد به کل قرآن؟ نکته آخر آنکه اگرهر سه عدد: 7-11-13 را درهم ضرب کنيم عدد حاصل يعني: 1001 هم تاکيدي بر عدد يک است و دليلي بر وحدانيت خداوند يگانه يکتا (الله الواحد الأحد) ؟؟؟ أسماء الله درسورهاخلاص کيفيت تجليأسماء الله الحسنى درسورهاخلاص کهسورهتوحيد است دليل عيني و عددي قوي بر إحکام حروف اسماي حسناي الهي درآيات کتابش قرآن است تا قدرت او برهرچيز را نشان دهد وأن الله هو الواحد الأحد لم يتخذ ولداً ولا يساويه شيء فهو خالق كل شيء، سبحانه وتعالى عما يشركون. توزيع حروف اسم (الملك) (الملك)اسمي ازأسماء الله الحسنىاست، يقول تعالى: (هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ) [الحشر: 59/23]. وازعظمتقرآن آنکه هرحرفآن بمقدار ونظام مُحكَموضع شده است. وکسي که سورهاخلاص را نازل کرده (الملِك)تبارك وتعالىاست، براي همين حروف اسمش را درون اين سورهبانظمعددي متناسب با عدد هفت مقررفرمود تا دريابيم و بدانيم که : (أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاَطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْماً) [الطلاق: 65/12]. اگركلمات سورهاخلاص را نوشته و عدد حروف اسم (الملك) يعني حروف: ا ل م ك را درآن بنويسيم داريم : قل هو الله أحد الله الصمد 1 0 3 1 3 3 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 2 1 0 2 1 0 2 1 1 2 1 عدد حاصل يعني12112012012331301 مضرب هفت است : 12112012012331301 = 7 × 1730287430333043 وگرچه اين نتيجه شگفت آور است اام شايد کسي بگويد اين نتيجه تصادفي است لذا خداوند تعالي نظم ديگري براي تأکيد بر اين نتيجه قرار داداه است يعني اگرتعداد حروف اسم (الملك) در هرآيه را محاسبه کنيم حاصل چنين است: آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 5 6 6 7 يعني عدد 7665 مضرب هفت است : 7665 = 7 × 1095 آيا اين نظم شگفت آور نيست ؟ توزيع حروف اسم (القدُّوس) واين نظم با حروفاسم (القدوس)، نيز مشاهده مي شود : ا ل ق د و س: قل هو الله أحد الله الصمد 2 1 3 2 3 3 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 1 1 3 1 1 0 1 2 2 عدد توزيع حروف(القدوس) يعني: 22101131121332312 هم مضرب هفت است : 22101131121332312 = 7 × 3157304445904616 اعجاز ادامه دارد چرا که عدد حروف درهرايه به قرار زير است : آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 8 6 8 7 عدد توزيع حروف (القدوس) يعني7868 مضرب هفت است : 7868 = 7 × 1124 وسبحان الله العظيم! خود نظم تماماً با هر دو اسم تکرار شده است آيا اين امر تصادفي است ؟ و مي پرسيم : آيا براي انساني هر قدر هم توانا ممکن است که نصي ادبي با اين نظم عددي بيافريند ؟ در کتاب خداوند عَزَّ وجَلَّ هر قدر بگرديم خلل و اختلافي – چه دربلاغت ومعاني وچه در اعجاز علمي وعددي - نمي توانيم پيدا کنيم وصدق الله سبحانه وتعالى عندما يقول عن كتابه:(لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ) [فصلت: 41/42]. نظم شگرف دو اسم ازأسماء الله اکنون در نظم متعاکستوزيع حروف دو اسم: (الخالق البارئ) تأمل و تدبر کنيد که عدد توزيع حروف (الخالق) و مقلوب عدد توزيع حروف (البارئ) در سوره هر دو مضرب هفت هستند . توزيع حروف اسم (الخالق) عَزَّ وجَلَّ دركلمات سوره به روش پيشگفته عددحروف (الخالق)، يعنيأي حروف ا ل خ قدرسوره چنين است: قل هو الله أحد الله الصمد 2 0 3 1 3 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 1 0 1 1 0 1 0 1 1 1 وعدد توزيع حروف اسم (الخالق) مضرب هفت: 11101011011231302= 7 × 15858715890186 توزيع حروف اسم (البارئ) تعالى دركلمات سوره براي حروف كلمة (البارئ)سبحانه وتعالى، يعني حروف ا ل ب ر ياعداد چنين است: قل هو الله أحد الله الصمد 1 0 3 1 3 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 0 1 2 0 1 1 1 1 1 اگرعدد از راست به چپ (از قلبه طرف أحد) خوانده شود عدد: 10313212012011111 به دست مي آيد که مضرب هفت است : 10313212012011111 = 7 × 1473316001715873 تنوع وتعدد أسلوبهاياعجاز عددي موجب ازدياد پيچيدگي معجزه عددي قرآن و محال تر شدن تقليد اين معجزه توسط انسانهاست . براي همين مي تونا گفت که تعداد نظم هاي عددي اين کتاب بزرگ پايان ناپذير است! توزيع حروف اسم (الخالق) و اسم (البارئ)بنحوي که ياد شد کارانسان نيست بلکه کار پروردگارانسانهاست . وبا من به عظمتكلام خدا بنگريد :(قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَاداً لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَأَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَداً)[الكهف:18/109]. واگردر بسياري از أسماء الله الحسنى تأمل کنيم اين نظم پابرجاست مثلاً اسم (البصير) و اسم (العدل) از اين نظم پيروي مي کنند... به مواردديگر توجه فرماييد : (المحصي) و سوره اخلاص اين بار سوره راکامل وبا بسمله و تعداد حروف كلمة (المحصي) يعني ا ل م ح ص ي را درآن مي نويسيم : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 1 3 4 5 1 0 3 2 3 4 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 2 2 0 2 2 0 2 1 1 1 2 عدد توزيع حروف (المحصي) در کلمات سوره يعني211120220224323015431 هم مضرب هفت است : 211120220224323015431 = 7 × 30160031460617573633 اين نظم عجيب حتي دراجزاي سوره هم وجود دارد اگرتعداد هرحرف اسم (المحصي)سبحانه وتعالىرا درهرکلمه جزء اثباتي (بسمله وآيه نخست سوره) بنويسيم داريم : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 1 3 4 5 1 0 3 2 3 4 وعدد 4323015431 هم ازمضارب هفت است : 4323015431 = 7 × 617573633 در جزء نفي (آيات دوم وسوم سوره ) داريم : لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 2 2 0 2 2 0 2 1 1 1 2 وعدد 21112022022 هم ازمضارب هفت است : 21112022022 = 7 × 3016003146 وحتى اگربا يک آيه محاسبه را تکرار کنيم داريم : لم يلد و لم يولد 2 2 0 2 2 عدد 22022 هم ازمضارب هفت است : 22022 = 7 × 3146 و لم يكن له كفواً أحد 0 2 1 1 1 2 عدد 211120 هم ازمضارب هفت است : 211120= 7 ×30160 اين نتايج قطعي الثبوت تأکيد مي کند که خداوند تعالي اين آيات را به اين شکل شگفت آور إحکام بخشيده است و جزرب السماوات السبع کسي را توان اين کار نيست . براي همين به مدعياني که درقرآن شک دارند بايد گفت: (فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ)[الطور: 52/34]. ما در قرن 21 ميلادي هستيم وهنوز کسي نتوانسته در برابراين تحدي قد عَلَم کند (وهرکه کرد رسوا شد) ومگرکسي مي تواند چون قرآن بياورد ؟ اکنون به اسم (المبدئ)، مي پردازيم ، يقول عز وجل:(وَهُوَ الَّذِي يَبْدأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَى فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)[الروم: 30/27]. المبـدئ توزيع حروف (المبدئ)، يعني: ا ل م ب د ي بدين قرار است : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 2 3 3 4 1 0 3 2 3 4 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 2 3 0 2 3 0 2 1 1 1 2 وعدد حاصل مضرب هفت : 211120320324323014332= 7 × 30160045760617573476 واين نظم در دو جزء نفي واثبات سوره تکرارمي شود ، در جزء اثباتي : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 2 3 3 4 1 0 3 2 3 4 عدد: 4323014332 مضرب هفت است ودر جزء نفي : لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 2 3 0 2 3 0 2 1 1 1 2 عدد: 21112032032 دو بار بر هفت بخشپذير است . واين دليل وتأكيدي از خداوند عز وجل به زبان عدد است که اوست يگانه يکتايي که نه زاييده و نه زاده شده (أنهواحد أحد لم يلد ولم يولد!) واين نظم درهرآيه تکرارمي شود: لم يلد و لم يولد 2 3 0 2 3 وعدد 32032 برهفت بخشپذير است : 32032 = 7 × 4576 و لم يكن له كفواً أحد 0 2 1 1 1 2 عدد 211120 برهفت بخشپذير است 211120 = 7 × 30160 شايد کسي بگويد اين موارد تصادفي است پس به دو اسم متلازم مي پردازيم : از اسمهاي وارده درقرآن قوله تعالىاست:(وَهُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ)[البروج: 85/14]. نظم مذکور دران مورد هم صادق است . الغفور الودود توزيع حروف كلمة (الغفور) حروف اين اسم يعني ا ل غ ف و ر را به قرار زير مي نويسيم : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 3 3 3 1 1 3 1 3 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 1 1 1 2 1 1 0 1 3 1 عدد حاصل برهفت بخشپذير است : 131011211112313113330= 7 × 18715887301759016190 توزيع حروف كلمة (الودود) وحروف اسم (الودود) يعني حروف ا ل و د هم ازاين نظم پيروي مي کنند: بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 3 2 2 1 1 3 2 3 3 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 1 1 3 1 1 0 1 2 2 وعددحاصل برهفت بخشپذير است : 221011311213323112230= 7 × 31573044459046158890 اسم (اللطيف) توزيع حروف (اللطيف) يعني ا ل ط ي ف به قرار زير است : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 3 2 3 1 0 3 1 3 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 0 1 2 0 1 1 1 2 1 وعدد حاصل بر هفت بخشپذير : 121110210212313013230= 7 × 17301458601759001890 اسم (الوليّ) توزيع حروف (الوليّ) يعني ا ل و ي هم چنين است : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 3 2 3 1 1 3 1 3 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 1 1 3 1 1 1 1 2 1 وعدد حاصل بر هفت بخشپذير : 121111311212313113230= 7 × 17301615887473301890 عبارات قرآني هم با نظميمُحكمتجلي مي کنند تجلي اسمهاي زيباي الهي را ملاحظه کرديد ، اکنون به برخي از عبارت قرآني مي پردازيم . خداوند تعالي درقرآن مي فرمايد (اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ)[الزمر: 39/62]، توزيع حروفاين عبارت يعني : ا ل هـ خ ق ك ش ي را بدين ترتيب مي نويسيم : بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 4 2 3 2 1 4 1 4 2 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 2 0 1 2 0 1 2 2 2 1 وعدد حاصل بر هفت بخشپذير : 122210210212414123240= 7 × 17458601458916303320 وهكذا أرقام وأرقام لا نهاية لإعجازها! وكلَّما تبحرنا في أعماق هذا القرآن أكثر رأيناعجائب لا تنقضي. وهذا تصديق لقول الحبيب الأعظم عليه الصلاة والسلام عندما وصف القرآن بقوله: (ولا تنقضي عجائبه)[رواه الترمذي].وايضاً فی ..(2) ولكن سؤالاين است : آيا إعجاز قرآن بريک نظم عددي خاص متکي است ؟ پاسخ اين پرسش در را بخش نظم حروف وارائه نظم انباشتي ارائه مي دهيم تا با يقين و تدبر بخوانيم : (وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً) [النساء: 4/82]. اعجاز با بسمله ادامه دارد عدد حروف هرآية همراه بابسمله مي نويسيم : بسمله آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 19 11 9 12 15 عدد حاصل يعني 151291119 ز مضارب هفت است : 151291119 = 7 × 21613017 واگرأولينعدد يعني19 را با آخرين عدد يعني 15 باهم درنظرگيريم هم عدد حاصل يعني 1519 ارمضارب هفت است آن هم دوبار: 1519 = 7 × 7 × 31 حتي اگر تعداد حروف بسممله رادر هريک از موارد ياد شده بنويسيم داريم : (بسم الله الرحمن الرحيم) عدد حروف بسملة 19حرف (قل هو الله أحد) عدد حروف بسمله دركلمات اين آيه 8حرف. (الله الصمد) عدد حروف بسمله دركلمات اين آيه 7حرف. (لم يلد ولم يولد) عدد حروف بسمله دركلمات اين آيه 8حرف. (ولم يكن له كفُواً أحد) عدد حروف بسمله دركلمات اين آيه 9حرف. واگرآنها را مرتب بنويسيم مي شود : بسمله آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 19 8 7 8 9 و عدد حاصل يعني 987819 هم از مضارب هفت است : 987819 = 7 × 141117 حروف (الـم) حروف (الم)الف ولام وميم درآيات به اين ترتيب است : (بسم الله الرحمن الرحيم): عدد حروف(الم) 10 (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): عدد حروف(الم) 5 (اللَّهُ الصَّمَدُ): عدد حروف(الم) 6 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): عدد حروف(الم) 6 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): عدد حروف(الم) 5 که اگر افقي بنويسيم مي شود: بسمله آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 10 5 6 6 5 اين عدد يعني 566510 هم از مضارب هفت است : 566510 = 7 × 80930 عجيب آنکه اين نظم در اولين و آخرين حرف هم تکرار مي شود!! أولينحرف از(الم) أولينحرف از (الم) يعني ألفرادرهرآيه مي نويسيم: (بسم الله الرحمن الرحيم): تعداد حرفالف 3 (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): تعداد حرفالف 2 (اللَّهُ الصَّمَدُ): تعداد حرفالف 2 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): تعداد حرفالف 0 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): تعداد حرفالف 2 واگر مرتب بنويسيم مي شود: بسمله آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 3 2 2 0 2 عدد حاصل يعني 20223 از مضارب هفت است : 20223 = 7 × 2889 آخر حرف من (الم) اين نظم درمورد حرف آخر يعني ميم هم به چشم مي خورد: (بسم الله الرحمن الرحيم): تعداد حرفميم 3 (قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ): تعداد حرفميم 0 (اللَّهُ الصَّمَدُ): تعداد حرفميم 1 (لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ): تعداد حرفميم 2 (وَلَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ): تعداد حرفميم 1 اگرمرتب بنويسيم ً: بسمله آية 1 آية 2 آية 3 آية 4 3 0 1 2 1 عدد حاصل يعني 12103 از مضارب هفت وآن هم دوبار مي باشد : 12103 = 7 × 7 × 247 وعجيب آنکه جمع هردو حاصل قسمت هم ار مضارب هفت است : 2889 + 247 = 3136 3136 = 7 × 7 × 64 نظم حروف به حساب ابجد تعداد حروف سوره اخلاص 66 تاست (ازبسمله تا احد) وارزش عددي 66 برابر کلمه جلاله(الله)است . اما در سوره اخلاص نظم عددي دقيقي براي تعداد حروف کلمات وجود دارد که با فهم آن بايد سجده کرد و به عبوديت دربرابرحق اعتراف و به اسلام وقرآن افتخارکرد. اگر حروف اين سوره را به روش تراکمي يا انباشتي محاسبه کنيم ( يعني تعداد حروف هر کلمه را با کلمه قبل جمع کنيم ) به نظم شگفت آور ديگري مي رسيم ووجود اين نظم تراكمي دركتاب خدا دليل مادي وملموس برحقانيت آن است: بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد 3 7 13 19 21 23 27 30 الله الصمد لم يلد و لم يولد 34 39 41 44 45 47 51 و لم يكن له كفواً أحد 52 54 57 59 63 66 اين عدد شگفت آور 40 رقمي وبخشپذير برهفت به دست مي آيد يعني : 663595754525147454441393430272321191373 اين است حقيقت نابود کننده باطل و راهي براي اثبات حقانيت قرآن و اسلوبهاي متعدد اثبات اعجازعددي درقرآن که بزرگترين کتاب روي زمين است . توزيع كلماتي که حاوي حروف اسم (الله)است هنگامي که در سوره توحيد مي نگريم درمي يابيم که برخي ارز کلمات حاوي حروفي از لفظ جلاله (الله) است وبرخي ديگر چنين نيست . اکنون به روش دودويي Binary به اين موضوع مي پرداريم يهني به وجود حرف عدد يک و به عدم وجود ان عدد صفر مي دهيم و تمام سوره را مي نويسيم توجه شود که : عدد1 يعني وجود يک يا چند حروف اسم (الله) دركلمه. عدد0 يعني عدم وجود يک يا چند حروف اسم (الله) دركلمه. بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 1 1 1 1 1 1 1 1 1 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 1 0 1 1 0 1 0 1 1 1 عدد حاصل هم بر هفت بخشپذير است : 111010110111111111110= 7 × 15858587158730158730 بديهي که خواننده محترم مي داند که در زمان پيامبراعظم (ص) روش دودويي و استفاده از صفر و يک براي محاسبات مطرح نبوده است و اين خود تأکيدي است برتازگي قرآن درهمه زمانها و عدم انقضاي عجائبش . توزيع شگفت آورهرحرف ازحروف (الله) در سطور پيشين ديديم که توزيع حروف اسمهاي زيباي خداوندي چگونه است . اکنون به روش دودويي به محاسبه تک تک حروف لفظ جلاله مي پردازيم : توزيع حرف ألف بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 1 1 1 0 0 1 1 1 1 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 0 0 0 0 0 0 0 0 0 1 1 وعدد حاصل برهفت بخشپذيراست : 110000000001111001110= 7 × 15714285714444428730 توزيع حرف لام بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 2 1 1 1 0 2 0 2 1 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 1 1 0 1 1 0 1 0 1 0 0 وعدد حاصل برهفت بخشپذيراست : 001010110111202011120= 7 × 144301444457470160 توزيع حرف هاء بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله أحد الله الصمد 0 1 0 0 0 1 1 0 1 0 لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفواً أحد 0 0 0 0 0 0 0 0 1 0 0 و مقلوب عدد حاصل (از بسم به طرف أحد ) برهفت بخشپذيراست : 010001101000000000100= 7 × 1428728714285714300 قبالا هم شاهد اين نظم بديع بوده ايم و توزيع حرف اول وآخر عکس هم بوده است : توزيع أولينحرفدراسم (الله) توزيع آخرينحرف دراسم (الله) ® ألف هاء ¬ آيا اين اعداد بزرگ دليلي برآن نيست که قرآنخداوندعَزَّ وجَلَّنازل فرموده است؟ وصدق الله القائل عن كلماته: (وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ)[لقمان: 31/27]. ما دراين نوشتار اثبات کرديم که آوردن سوره اي کوچک مانند سوره اخلاص محال است چه رسد به آوردن کتابي نظيرقرآن عظيم. واين فضل خداست که مارا به ارائه اين برهانهاي ملموس وقابل فهم همگان – يعني زبان اعداد - هدايت فرمود والحمدلله اولا وآخرا وظاهرا وباطنا --------------------- عبد الدائم الكحيل
محمد امین ریگی بازدید : 15 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
خداوند باريتعالي انسان و جن را مورد مواجهه قرار داده كه كتابي مانند قرآن را بياورند و فرموده: "اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن بياورند همانند آن را نخواهند آورد هر چند يكديگر را در اين كار كمك كنند." سوره اسراء = آيه 88 تعداد كلمات اين آيه 19 عدد و تعداد حروف آن 76 حرف و آن از مضربهاي عدد 19 مي باشد كه 19×4 و تعداد حروف الفبايي كه اين آيه را تشكيل مي‌دهد 19 حرف مي‌باشد كه مجموع آن 19+76+19=149 و اين عدد نشانگر تعداد سوره‌هاي قرآن است كه آن نيز از مضاعفات عدد 19 مي‌باشد. پاك و منزه مطلق است خدا را كه اين چنين آياتش را با حكم نازل كرده است. - عدد 19 و حرف قاف در قرآن د و سوره وجود دارد كه در ابتداي آنها حروف متقاطع شروع مي‌شود مانند حرف قاف در (ق و قرآن تمجيد شده) سوره ق- آيه 1 و سوره شوري كه با حروف متقاطع (حم، عسق) شروع شده است و جالب اينجاست كه تعداد حروف ق در سوره (قاف) 57 حرفاست كه از مضربهاي عدد 19 مي‌باشد و همچنين تعداد حرف قاف در سوره شوري نيز 57 حرف است و مجموع حروف قاف در دو سوره 57+57=114 يعني به تعداد سوره‌هاي قران است. در ضمن كلمه قرآن نيز با حرف قاف شروع مي‌شود. همانا پاك و منزه مطلق است خدا را!
محمد امین ریگی بازدید : 19 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
سالهاست كه دانشمندان زمين شناس نسبت دريا و خشكي را در سياره زمين تعيين كرده اند و اين همان حقيقتي است كه قرآن كريم در 14 قرن پيش با بياني ظريف عنوان نموده است : كلمه " بحر " به معني دريا به صورت صيغه مفرد آن در 32 آيه از قرآن مجيد آمده است . كلمه " بر " نيز به معناي خشكي به صورت صيغه مفرد آن در 12 آيه از قرآن آمده است . در يك مورد نيز كلمه " يبسا " كه آن هم معني خشكي مي دهد آمده است كه در مجموع در 13 آيه از قرآن كلمه خشكي وارد شده است ؛ پس : 1- در 32 آيه از قرآن كلمه دريا آمده است . 2- در 13 آيه از قرآن كلمه خشكي آمده است . 3- مجموع آياتي كه درآنها كلمات دريا وخشكي آمده است ( 13+32 ) يعني 45 آيه مي باشد . حال اگر اين اعداد را با نسبت رياضي بيان كنيم ، نسبتهاي زيربه دست مي آيد : نسبت كلمه دريا در آيات كريمه قرآن : 71% = 32:45 نسبت كلمه خشكي در آيات شريفه قرآن : 29% = 13:45 پس به طورخلاصه مي توان گفت كه نسبت كلمات دريا و خشكي در قرآن به ترتيب 71 درصد و 29 درصد مي باشد . يعني در 71% از مجموع 45 آيه از كلمه دريا و در 29% از مجموع 45 آيه از كلمه خشكي استفاده شده است . حال اگر به سايت سازمان فضانوردي آمريكا ( NASA) مراجعه كنيم و نسبت درياها و خشكيهاي زمين را مشاهده نماييم ، در كمال شگفتي مي بينيم كه اين نسبت براي درياهاي زمين 71% و براي خشكيهاي زمين 29% ثبت شده است !! بگو : اين كتاب را كسي فرستاده است كه اسرار آسمانها و زمين را مي داند (و) همانا او بسيار آمرزنده و مهربان است . سوره فرقان آيه 6
محمد امین ریگی بازدید : 12 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
تناسب و هماهنگي اعداد در قرآن كريم از جنبه هاي اعجاز اين كتاب مقدس است كه هر روز موارد بيشتري از آن مورد كشف و شناسايي قرار مي گيرد . از نمونه هاي اين سيستم اعجازي مي توان به تساوي و توازن در كلمه (( محبت )) اشاره كرد . نكته عجيب اين است كه خداوند حكيم 16 آيه از كتاب خود را به " كساني كه دوست دارد " و 16 آيه را به " كساني كه دوست ندارد " اختصاص داده است . به اين معنا كه در قرآن مجيد عبارت (( الله يحب )) يعني (( خداوند دوست دارد )) 16 بار وعبارت معكوس (( الله لا يحب )) يعني (( خداوند دوست ندارد )) نيز به همان تعداد يعني 16 بار تكرار گرديده است !! اين آيات بر حسب ترتيبشان در قرآن كريم به صورت زير مي باشند : الف ) عبارت ((الله يحب)) 16 بار در آيات زير تكرار شده است : 1- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [البقرة: 195]. 2- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ) [البقرة: 222]. 3- (فَإِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) [آل عمران: 76]. 4- (وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [آل عمران: 134]. 5- (وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ) [آل عمران: 146]. 6- (وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [آل عمران: 148]. 7- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ) [آل عمران: 159]. 8- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [المائدة: 13]. 9- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) [المائدة: 42]. 10- (وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ) [المائدة: 93]. 11- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) [التوبة: 4]. 12- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ) [التوبة: 7]. 13- (وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ) [التوبة: 108]. 14- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) [الحجرات: 9]. 15- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ) [الممتحنة: 8]. 16- (إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ) [الصف: 4]. ب ) عبارت ((الله لا يحب)) نيز 16 باردرآيات زير تكرار شده است: 1- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ) [البقرة: 190]. 2- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ) [البقرة: 205]. 3- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ) [البقرة: 276]. 4- (فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ) [آل عمران: 32]. 5- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) [آل عمران: 57]. 6- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ) [آل عمران: 140]. 7- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا) [النساء: 36]. 8- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا) [النساء: 107]. 9- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ) [المائدة: 64]. 10- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ) [المائدة: 87]. 11- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ) [الأنفال: 58]. 12- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ) [الحج: 38]. 13- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ) [القصص: 76]. 14- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ) [القصص: 77]. 15- (إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ) [لقمان: 18]. 16- (وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ) [الحديد: 23]. آيا اين تناسب دقيق وعجيب مي تواند تصادفي و كوركورانه باشد ؟ اين تساوي عددي در تكرار كلمه "محبت " نشان مي دهد كه خداوند متعال ذره اي به بندگانش ظلم نمي كند و اين كتاب از سوي او نازل گرديده است .
محمد امین ریگی بازدید : 11 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
ازعجايبي كه خداوندتبارك وتعالي درقرآن مجيد قرارداده است سوره اي است كه نام مبارك آن " الليل " به معناي " شب " مي باشد واين سوره تاكيد مي كند كه شب هرچيزي را مي پوشاند وفرامي گيرد واين حقيقتي است كه دانشمندان علوم كيهاني نيزآن رادرهستي ثابت كرده اند . وعجيب تراينكه شماره ي اين سوره درقرآن كريم 92 مي باشد و كلمه " الليل " ومشتقاتش نيز درقرآن كريم دقيقا 92 باريعني به شماره ي سوره " الليل " تكرارشده است . حالا دراين تساوي عددي دقت كنيد : آيا اين برابري عددي مي تواند يك موضوع تصادفي باشد يا اينكه خداوند سبحان اراده كرده است كه آيات كتابش محكم باشد ؟! خداوند بلند مرتبه دراين مورد مي فرمايد : " اين كتابي است كه آياتش استحكام يافته ، سپس از جانب (خداي) حكيم وآگاه ، (روشن) بيان شده است ." (هود/1)
محمد امین ریگی بازدید : 12 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
از شگفتيهاي قرآن اين است كه خداوند جهنم را با هفت درب آفريده و فرموده: "داراي هفت درب مي‌باشد" سوره حجر – آيه 44 و هنگامي كه به دنبال كلمه جهنم مي‌گرديم مي‌بينيم كه اين كلمه 77 بار در قرآن ذكر شده كه 77=7×11 است. پاك و منزه است خداوند را، آيا اين مورد تصادفي به وجود آمده است؟
محمد امین ریگی بازدید : 12 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
همانطوركه درحديث صحيحي ازپيامبراعظم (ص) نقل شده است خداوند متعال براي بهشت هشت درب قرارداده است واگردقتي درلباس بهشتيان كنيم مي بينيم كه رنگ آن درقرآن كريم "سبز" بيان شده است . خداوند حكيم دراين مورد مي فرمايد : " (بهشتيان) لباس هاي سبزي ازحريروديبا مي پوشند ." (كهف/31) حالا اگردرمورد تكرار رنگ سبزدرقرآن كريم تحقيقي انجام دهيم باكمال شگفتي مشاهده مي كنيم كه اين كلمه هشت باردرقرآن يعني به تعداد درب هاي بهشت تكرار شده است !! بنابراين بارديگردراين هماهنگي اعداد درقرآن كريم دقت كنيد تاببينيد كه آيا مي شود اين مساله تصادفي باشد ياخير ؟!
محمد امین ریگی بازدید : 19 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
خداوند متعال براي جهنم هفت درب قرارداده است ومي فرمايد : " (جهنم را) هفت درب است كه هردربي براي ورود گروهي معين شده است ." (حجر/44) نكته جالب آن است كه كلمه "جهنم" درقرآن كريم 77 باركه مضربي ازعدد 7 است تكرار شده است واين هماهنگي عجيب برمحكم كاري وبدون نقص بودن كلمات قرآني گواهي مي دهد . ازسوي ديگرپيامبر اكرم (ص) خبرداده است كه جهنم مكاني سياه وتاريك است . براين اساس اگردررنگ "سياه" درقرآن دقت نماييم خواهيم ديد كه اين كلمه دقيقا 7 بار يعني به تعداد درب هاي جهنم تكرارشده است ! پس بنابراين دراين هماهنگي اعداد دقت كنيد تاببينيد كه آيا مي شود اين مساله تصادفي واتفاقي باشد ياخير؟!
محمد امین ریگی بازدید : 16 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
(ابواب) جمع کلمه ی (باب) وبه معنی (درب) می باشد . خداوند متعال تعداد درب های بهشت را درقرآن کریم هشت درب ذکرکرده است ؛ همانطورکه که حضرت محمد صلی الله علیه وآله وسلم درحدیث متواتری فرموده است : (فِي الْجَنَّةِ ثَمَانِيَةُ أَبْوَابٍ فِيهَا بَابٌ يُسَمَّى الرَّيَّانَ لا يَدْخُلُهُ إِلا الصَّائِمُونَ) یعنی : دربهشت هشت درب موجود است که یکی ازآنها ریان نامیده می شود وغیراز روزه داران کسی ازآن درب وارد نمی شود .( به روایت بخاری ومسلم) ازسوی دیگر خداوند متعال تعداد درب های جهنم را هفت درب ذکرکرده است ودرآیه ی 43و44 سوره حجرمی فرماید : (لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِكُلِّ بَابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ) یعنی : برای آن (دوزخ) هفت درب است ؛ (و) برای هردربی گروه معینی تقسیم شده اند . بااین حساب مجموع درب های بهشت وجهنم برابر 15= 7+8 می شود . حال اگرکلمه ی (ابواب) را درقرآن کریم شمارش نماییم ، درکمال تعجب می بینیم که به تعداد دربهای بهشت وجهنم یعنی 15 بار تکرارشده است ! حال پرسش این است : آیا این برابری عددی می تواند تصادفی واتفاقی باشد یا اینکه دلیل محکمی است برحقانیت کتاب خداوند بلند مرتبه و صدق کلام مبارک او ؟!
محمد امین ریگی بازدید : 11 سه شنبه 30 اردیبهشت 1393 نظرات (0)
سوره اي درقرآن كريم وجود دارد كه "السجده" ناميده مي شود وشماره ي اين سوره درقرآن كريم 32 مي باشد . حال اگردرمورد "سجده كردن" درقرآن كريم تحقيق وشمارشي انجام دهيم مشاهده مي كنيم كه كلمات مربوط به سجده كردن دقيقا در32 سوره آمده است !! ازسوي ديگراين سوه مباركه داراي آيه سجده است كه مي فرمايد : "تنها كساني به آيات ما ايمان مي آورند كه چون متذكرآن آيات شوند به سجده صورت برخاك مي گذارند وتسبيح پروردگارشان رامي نمايند وتكبرنمي كنند ." (سجده/15) نكته ظريف ديگراينكه شماره ي اين آيه درسوره سجده 15 مي باشد يعني به تعداد "سجدات" (سجدات آياتي هستند كه درصورت تلاوت سجده ي واجب دارند) كه آنها نيزدرمجموع 15 آيه درقرآن كريم مي باشند !! آيا اين هماهنگي عددي مي تواند اتفاقي باشد ؟!
محمد امین ریگی بازدید : 46 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

نگاه اسلام به هستی و زندگی بر پایه دو حقیقت بنیادین  زیر قرار گرفته است:

حقیقت اول: توحید آفریدگار.

حقیقت دوم: تعدد آفریده ها.

اسلام نگاه، باور و اندیشه اش را در ارتباط با هستی و زندگی بر پایه آن دو قاعده قرار داده است، خداوند واحد و یکتا و غیر او متعدد و متکثرند. تنها اوست که در ذات، صفات و افعالش یگانه است. آفریدگارتمامی آفریده ها و پدیدها، دهنده و گیرنده زندگانی و معبود بی همتا تنها اوست و هیچکس بجز او شأن و شایستگی عبادت و استعانت را ندارد.

«إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ﴿فاتحه5﴾ »

«تنها تو را می پرستیم و فرمانبرداری می کنیم و تنها از تو یاری می طلبیم.»

« قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ ﴿3﴾وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ ﴿اخلاص4﴾»

«(ای پیامبر بگو) او یگانه خداونداست، اوست مقصد و هدف، از کسی زاده نشده و کسی از او زاده نمی شود. و هیچکس هم شأن او نیست»

به همین خاطر است که در اسلام «توحید»  عصاره و پایه ی تمامی بینش، منش و روش و روح و حقیقت اندیشه و فرهنگ و تمدن اسلامی به شمار می آید.

« قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران64﴾ 

«بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد! پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند،بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما.»

تمامی پیامبران مخاطبان خویش را پیش از هر چیز به توحید در (عبودیت و استعانت) و رهایی از تمامی مظاهر بردگی و بندگی غیر الهی فراخوانده اند:

«وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿النحل36﴾ 

 «و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده‏اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است ، بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب‏كنندگان چگونه بوده است

به هر چیزی و کسی غیر از خداوند که عبادت و فرمانبرداری مطلق بشوند- انسان باشد یا غیر انسان- و جایگاهی فراتر از آنچه که دارد برایش قائل شوند، برای پیروان و اتباع طاغوت می شود.

اسلام بشریت را از عبادت و بردگی غیر خداوند – عبادت اشیاء، عبادت خود، عبادت اشخاص، عبادت آسمان، عبادت حیوان، عبادت انسان، و عبادت هواهای نفسانی آزاد می سازد، و در یک جمله بشریت را از عبودیت غیر خداوند رهایی می بخشد.

رسالت تمامی رسولان رهایی- که در آخرین دین و رسالت الهی متمرکز شده – دینی که حضرت محمد (ص) مأمویت ابلاغش را پیدا نمود، بر این اصل و پایه قرار گرفته اند که انسان ها در فضای آزادی زندگی کنند و از نسیم آزادی بهره مند شوند. زیرا که پیشتر عده ای عده ای دیگر را پرستش می کردند، و بعضی بعضی دیگر را خوار و درمانده گردانیده بودند. اینجا بود که اسلام به انسان ها فهمانید که جز در برابر خداوند سر فرود نیاورند و کمر خم نکنند و رکوع و سجده را تنها در برابر او روا شمارند.

رسول گرامی اسلام در ابتدای نامه هایی که خطاب به قیصر روم و دیگر رهبران مسیحی می نوشت، ایشان را به این آزادی و آزادی بخشی فرا می خواند و این آیه قرآن را در آغاز نامه هایش به آنان یادآور می شد که:

«قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران64﴾   

«بگو اى اهل كتاب بياييد بر سر سخنى كه ميان ما و شما يكسان است بايستيم كه جز خدا را نپرستيم و چيزى را شريك او نگردانيم و بعضى از ما بعضى ديگر را به جاى خدا به خدايى نگيرد پس اگر [از اين پيشنهاد] اعراض كردند بگوييد شاهد باشيد كه ما مسلمانيم [نه شما]»

 

این حقیقت اول.  

محمد امین ریگی بازدید : 28 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

براي اينكه نقش تربيت الهي و رسالت خاتم‌الانبياء را در شكل‌گيري جامعة اخلاقي اسلامي بهتر درك كنيم لازم است نگاهي گذرا به اوضاع جهان در قرن ششم ميلادي و در آستانة بعثت محمدي بياندازيم، زيرا در آن صورت است كه معني رحمت واقعي را كه ارمغان بعثت نبوي است خواهيم فهميد، رحمتي كه در پرتو آن بشر از وضعيتي به غايت بحراني رهايي يافت. قرآن مجيد آن وضعيت خطرناك و آن منظرة مهيب و هولناك را چه روشن به تصوير كشيده‌ است: «و اذكروا نعمة الله عليكم إذ كنتم أعداءً فألف بين قلوبكم فأصبحتم بنعمته إخواناً و كنتم علي شفا حفرة من النار فأنقذكم منها»؛ نعمت خدا را به ياد آوريد بدانگاه كه (براي همديگر) دشمناني بوديد و خدا ميان دلهايتان (انس و الفت برقرار و آنها را به هم) پيوند داد. پس (در پرتو نعمت او براي هم) برادراني شديد، و (همچنين شما با بت‌پرستي و شركي كه داشتيد) بر لبة گودالي از آتش (دوزخ) بوديد (و هر آن با فرا رسيدن مرگتان بيم فرو افتادنتان در آن مي‌رفت) ولي شما را از آن رهانيد ( و به ساحل ايمان رسانيد).

به گواهي اسناد تاريخ قرنهاي پنجم و ششم ميلادي از قرون سياه تاريخ بشر هستند. هيچ پيامي از آسمان دريافت نمي‌شد و هيچ صداي حق و عدالتي از زمين بر نمي‌‌خواست، در همه جا جهل و ظلم و جور حاكم بود. چراغهاي هدايتي را كه پيامبران اولوالعزمي همچون ابراهيم، موسي و عيسي عليهم‌السلام روشن كرده بودند، بي‌نهايت ضعيف و كم سو شده بود و در مقابل امواج سهمگين ظلمات شرك و كفر و فساد هيچ مي‌نمود. براستي آيا مي‌توان بحران قرن ششم ميلادي كه به تعبير قرآن عصر ضلال مبين (گمراهي مبرهن و آشكار) است را در چند مورد اعتقادي و اخلاقي خلاصه كرد؟ آيا بحران جاهلي كه حضرت محمد در آن مبعوث شد بحران انحطاط اجتماعي و اخلاقي بود؟ آيا مشكل آن عصر صرفاً بت‌پرستي و ميگساري و ظلم و استبداد بود؟ و يا مسئلة بغرنج آن وقت تنها مسئلة زنده در گور كردن دختران بود؟ هر چند همه اينها وجود داشت اما بحران اساسي و مشكل بزرگ عصر جاهلي همانا زنده در گور شدن تمام بشريت و انسانيت بود.

آري بشريت تمام نعمتهايي را كه خداوند در اختيارش گذاشته بود تبديل به مصيبت كرد، و از آنچه براي پيشرفت و تعالي او مهيا بود، زنجير و دام اسارت براي خود و همنوعانش ساخت و چنان در ميان مصيبت‌‌هاي خودساخته گرفتار بود و پيش مي‌رفت كه گويي تصميم به خودكشي دست جمعي گرفته است.

 

اما درست در چنين اوضاع نابسامان و ايام مصيبت‌بار آن نعمت عظيم و آن رحمت بي‌پايان الهي ظهور كرد و به نقمت‌هاي بشري پايان داد و انسانهاي به دام افتاده ميان غل و زنجيرها را رهايي بخشيد و انوار ساطع‌اش ساية شوم جهل و ناداني را از ميان برداشت، واژه‌هاي آزادي، برابري، برادري و صلح و عدالت مفهوم واقعي خويش را پيدا كرد و انسان منحرف از راه سعادت، گمشده خويش را يافت.

محمد امین ریگی بازدید : 24 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

نمونه‌اي از اين مكارم اخلاقي را در برخورد كريمانه آن حضرت با عبدالله بن اُبي، رئيس منافقان مدينه، مي‌بينيم؛ شخصي كه تمام عمرش مملو از عداوت و كينه نسبت به نبي اكرم و مسلمانان بود و از هيچ فرصتي براي ايجاد فتنه ميان مسلمين و تحريك دشمنان عليه آنان كوتاهي نمي‌كرد، و در واقع روزي سپري نمي‌شد كه از سوي وي آزاري متوجه رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم و مسلمين نباشد. اين شخص روية موذيانه‌اش را تا آخر عمر ادامه داد و حتي جسارت را به حدي رساند كه با تهمت ناروا حيثيت خاندان مبارك پيامبر را نشانه رفت. اما با اين حال زماني كه پرونده سياه زندگي او بسته شد، آن‌حضرت نه تنها بر جنازه‌اش نماز خواند بلكه با رفتاري كه تنها از يك پيامبر بزرگ و اولوالعزم ممكن است بر سر قبر او حاضر شد و سر وي را بر زانوهاي مبارك خويش نهاد و پيراهنش را به او پوشاند و برايش طلب آمرزش كرد.

نمونة ديگر اين اخلاق كريمانه را در برخورد آن‌حضرت با ابوسفيان در روز فتح مكه مي‌بينيم. هر چند اساساً نحوة فتح مكه و ورود خاضعانه و كريمانه آن حضرت به اين شهر در روز فتح‌المبين و اعلام اين روز به يوم‌الرحمه به جاي يوم‌الانتقام خود از معجزات خاتم‌الانبياء و از وقايع استثنايي در تاريخ جنگها و لشكركشي‌‌هاست؛ اما برخورد كريمانه آن  حضرت با ابو سفيان و اعلام «لاتثريب عليكم اليوم» فرازي بلند از اخلاق كريمانه و الهي آن‌حضرت را به نمايش گذاشت.

مقدم داشتن نزديكان در خطرها و مؤخر ساختن آنها در برخورداري از امتيازات برگ زرين ديگري است كه توسط نبي اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم به افتخارات اخلاق اسلامي افزوده شد. يكي از مظاهر اين اخلاق كريمانه در جنگ بدر تحقق يافت، آنگاه كه سه نفر از پهلوانان قريش جلو آمدند و افرادي را به مبارزه طلبيدند و از طرفي مبارزه با انصار‌ مدينه را نپذيرفتند، در اين هنگام آن‌حضرت براي مقابله با آنها سه تن از عزيزترين و نزديك‌ترين افراد خاندان خود يعني علي، حمزه و عبيده را به ميدان فرستادند در حاليكه در ميان مهاجرين افراد زيادي داوطلب مبارزه بودند اما آن‌حضرت ترجيح دادند در اين رويارويي حساس از نزديكان خود شروع كنند. طبيعي است كه اين تصميم ساده‌اي نبود هر چند اين مبارزه با پيروزي قهرمانان مسلمان و كشته شدن هر سه حريف آنان تمام شد، اما آن‌حضرت با درك موقعيت و پذيرش نتيجه اين نبرد عزيزان خود را به قربانگاه فرستادند، و مي‌دانيم اگر چنانچه آن‌حضرت در اين حادثه عزيزانش را از دست مي‌داد چه ضربه روحي‌اي به ايشان وارد مي‌شد، همان گونه كه در سال بعد به هنگام شهادت حمزه اين اتفاق افتاد و تألم روحي ناشي از شهادت حمزه چنان بود كه حتي پس از سپري شدن سالها از آن حادثه و اسلام آوردن قاتلانش، آن‌حضرت همچنان از نگاه كردن به چهرة قاتلش به دليل زنده شدن آن خاطرة غم‌انگيز اجتناب مي‌كردند.

اما ببينيم به هنگام امتيازات آن‌حضرت چگونه عمل مي‌كنند. حضرت علي بن ابي‌طالب مي‌فرمايد: فاطمه زهرا مطلع شدند كه تعدادي برده خدمت آن‌حضرت آورده‌اند و چون ايشان از ناحيه كارهاي خانه مخصوصاً آسياب كردن آرد مورد نياز در رنج بودند، از آن‌حضرت درخواست خادمي براي كارهاي خانه كردند. آن‌حضرت فرمودند: عزيزم چگونه به شما خادمي بدهم در حاليكه دانش‌آموزان «صفه» شكم‌هايشان از فرط گرسنگي جمع شده است. لازم است اينها را بفروشيم و خرج آنها كنيم، در مقابل شما را به چيزي بهتر از داشتن خادم راهنمايي مي‌كنم. سپس به حضرت زهرا تسبيحاتي را آموختند تا ماية قوت قلب ايشان گردد؛ همان تسبيحات فاطمي كه مسلمانان صبح و شام آنها را ورد مي‌كنند و خاطرة ايثار و فداكاري اهل‌بيت پيامبر را زنده نگه مي‌دارند.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 25 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

جابر بن عبدالله در مورد سخاوت آن‌حضرت مي‌فرمايد: آن‌حضرت هرگز در مقابل درخواست سائل و نيازمندي نه نمي‌گفت.(1)

 ابن‌عباس مي‌فرمايد: رسول اكرم در سخاوت و بخشندگي از باد وزنده بخشنده‌تر بود.(2) و اين در حالي بود كه در خانه‌ ايشان مدتها غذاي كاملي وجود نداشت و اهل خانه تنها با آب و خرما سد جوع مي‌كردند. يكي از همسران آن حضرت مي‌‌فرمايد: ايشان در خانه لباس اضافي نداشتند و در هنگام وفات لباسهاي ايشان چندين وصله داشت.

حيا و مناعت‌طبع ايشان به گواهي شاگردان مكتبش از حجب و حياي دوشيزگان بيشتر بود، به همين خاطر بود كه دوست نداشت كسي را به خاطر اقدام ناپسندش مستقيماً تذكر دهد. ام‌المومنين عايشه مي‌فرمايد: هرگاه رسول اكرم از عيب و يا اقدام ناشايست كسي مطلع مي‌شدند هنگام تذكر دادن نمي‌فرمودند فلاني چرا چنين كرد يا چنان گفت، بلكه مي‌فرمود چرا بعضي‌ها چنين مي‌‌‌كنند.

اما براي اثبات عدالت ايشان همين كافي است كه سرسخت‌ترين مخالفان ايشان يعني يهوديان براي حل اختلافات خود به محضر عدالت‌مدار ايشان مراجعه مي‌كردند و در پايان با رضايت از داوري ايشان بازمي‌گشتند.

حضرت علي در مورد شجاعت رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم مي‌فرمايد: وقتي جنگ شدت مي‌گرفت و آتش آن گرم مي‌شد ما به رسول اكرم دلگرم بوديم و به ايشان پناه مي‌برديم؛ ايشان از همة ما به دشمن نزديكتر بود.(3) در معركه‌هاي احد و حنين شجاعت رسول اكرم كاملاً بر همگان روشن شد، هنگامي كه دليران ميدان جنگ را خالي گذاشتند آن‌حضرت پا برجا ماند گويي كه هيچ مشكلي پيش نيامده و در همان حال مي‌فرمود: «أنا النبي لا كذب أنا ابن عبدالمطلب».

عطوفت و مهرباني نبي رحمت تنها به همدردي با يتيمان، ضعيفان و بردگان خلاصه نمي‌شد، و حمايت‌هاي ايشان تنها شامل دختران نگون‌بخت نبود، بلكه تمام عالميان را در بر مي‌گرفت؛ خداوند چه زيبا ايشان را «رحمة للعالمين» خوانده است. جابر بن عبدالله مي‌گويد: آن‌حضرت در مورد حسن رفتار با بردگان بسيار توصيه مي‌فرمود، چنانكه فرمودند: اينها برادران و خواهران شما هستند كه تحت شرايطي زيردست شما قرار گرفته‌اند، از آنچه خود مي‌خوريد و مي‌پوشيد به آنها نيز بدهيد و بندگان خدا را شكنجه نكنيد.(4)

ايشان در مورد حسن رفتار با حيوانات فرمودند: با آنها احسان كنيد و هرگز پشت جانوران را كرسي و صندلي قرار ندهيد. آن‌حضرت از داغ كردن حيوانات و از اينكه آنها را به جان هم بياندازند به شدت نهي مي‌كردند. ابن‌مسعود مي‌فرمايد: در سفري جوجه‌هاي گنجشكي را برداشته و آن را آزرديم، آن‌حضرت ما را به خاطر اين كار مؤاخذه كردند.

علي بن ابي‌طالب در توصيف خاتم‌النبين مي‌فرمايد: رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم همراه خنده‌رو و خوش‌خلق و نرم‌خو بود. هيچگاه در اماكن عمومي صدايش را بلند نمي‌كرد. عيب كسي را آشكار نمي‌ساخت. هرگز بدي را با بدي پاسخ نمي‌داد. هيچ گاه با دست مباركش كسي را مورد ضرب و شتم قرار نداد. من نديدم آن‌حضرت ظلمي روا بدارد و يا از كسي انتقام بگيرد. وقتي در گزينش ميان دو چيز اختيار داده مي‌شد آسانترين آنها را انتخاب مي‌كرد. در خانه مانند عموم مردم بود، كارش را با دست خود انجام مي‌داد. زبان مباركش را جز بحق نمي‌گشود. مردم را به خود نزديك، و اگر كسي دور بود از حالش استفسار مي‌كرد. نيكويي را تقدير و تاييد، و زشتي را تقبيح مي‌كرد. اساس كارش بر اعتدال و ميانه‌روي بود. كساني كه به او نزديك بودند بهترين مردم به شمار مي‌‌آمدند و بهترين مردم نزد ايشان خيرخواه‌ترين آنها بود. در مجلس جاي ثابتي نداشت بلكه هر جا جا بود در ميان مردم مي‌نشست بگونه‌اي كه تازه وارد او را نمي‌شناخت. در مجالس رعايت حال همه را مي‌كرد و هيچ كس را بر ديگري ترجيح نمي‌داد. مجالس ايشان سراپا حكمت، بردباري، حيا و عفت بود. صداها بيش از ضرورت در حضور ايشان بلند نمي‌شد.

آري آنچه در اين چند سطر ذكر شد، در كنار ويژگيهاي بي‌شمار ديگري كه از ذكر آن عاجز مانديم، گوشه‌هايي از شخصيت اخلاقي نبي‌اكرم را نمايان مي‌سازد. البته ويژگي رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم تنها اين نيست كه از نظر شخصيتي داراي چنين صفات عالي و مكارم اخلاقي‌اي هستند، بلكه ويژگي ممتاز ايشان آن است كه ايشان پيام‌آور مكارم اخلاقي و رسول صفات رحماني هستند. رسالت ايشان آن است كه امتي متخلق به مكارم اخلاقي و متصف به صفات انبيا تربيت كنند. چنانكه در نتيجة اين رسالت عظيم امتي شايسته و خيرخواه براي جهانيان كه به تصريح قرآن براي جهان بشريت حامل پيام و رسالت است متولد گشت: «كنتم خير أمة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف و تنهون عن المنكر و تؤمنون بالله»؛ شما (اي پيروان محمد) بهترين امتي هستيد كه به سود انسانها آفريده شده‌ايد (مادام كه) امر به معروف و نهي از منكر مي‌نماييد و به خدا ايمان داريد.

شك نمي‌توان كرد كه شايستگي اين امت به دليل انتساب به همان منبع عظيم فيض الهي و پيروي از رحمة‌للعالمين است، و درست به همين علت است كه در قرآن مجيد در كنار ذكر پيامبر از گروهي ياد مي‌شود كه با پيروي از مقتداي خويش و استفادة مستقيم از آن‌حضرت، از حسنات و بركات اين رسالت بهره‌مند شده‌اند، آنجا كه مي‌فرمايد: «محمد رسول الله و الذين معه أشداء علي الكفار رحماء بينهم تراهم ركعاً سجداً يبتغون فضلاً من الله و رضواناً»؛ محمد فرستادة خدا است، و كساني كه با او هستند در برابر كافران تند و سرسخت، و نسبت به يكديگر مهربان و دلسوزند. ايشان همواره فضل خداي را مي‌جويند و رضاي او را مي‌طلبند.

 

طبيعي است كساني كه به اين محور عظيم و اسوة حسنه نزديك‌ترند، بهره‌مندترند، و آنانكه بر آن ثابت ماندند، ماندگارترند، و آنانكه در اين راه از ديگران سبقت جستند رضايت پروردگارشان را پاداش گرفتند: «السابقون الأولون من المهاجرين و الانصار و الذين اتبعوهم بإحسان». 

محمد امین ریگی بازدید : 35 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

صفت عظيم در آية شريفة فوق ضمن دلالت به معني عام و وسيع اخلاق و عدم خلاصه آن در برخي رفتارهاي ظاهري دلالت مهم ديگري نيز دارد و آن اينكه اين اخلاق عظيم از مصدري عظيم صادر شده و نمي‌تواند حاصل تربيت بشري و يا حاصل تمدن و فرهنگ شهر و محيط باشد. بدون ترديد رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم از هيچ استادي تعليم نگرفته و از هيچ فرهنگ و تمدني متاثر نشده‌اند، بلكه مكارم و فضايل اخلاقي ايشان حاصل عنايت و تربيت مستقيم الله عزّوجلّ بوده است.

راز يتيم بودن و به مكتب نرفتن آن‌حضرت نيز در همين است كه در شكل‌گيري شخصيت ايشان هيچ انساني حتي پدر و معلم نقش نداشته باشند و تمام واسطه‌ها ميان او و خالقش از ميان برداشته شوند.

دليل ديگر اين ادعا حادثة شگفت‌انگيز شق الصدر و تطهير قلب مبارك ايشان است؛ براستي حقيقت و فلسفه اين حادثه حيرت‌انگيز چيست؟ آيا مي‌توان آنرا حادثه‌اي معمولي پنداشت؟ و يا معجزه‌اي براي اثبات نبوت ايشان؟ بدون شك هيچ كدام، زيرا اولاً ممكن نيست چنان امر عظيمي بيهوده انجام شده باشد و از طرفي ايشان هنوز مبعوث نشده بودند كه بحث معجزه مطرح باشد. پس حادثه فوق نمي‌تواند چيزي جز همان «صبغة الله» و تربيت اخلاقي و روحاني الهي باشد كه مقدمه‌اي براي پذيرش اخلاق عظيم و رسالت الهي است. آن‌حضرت صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم خود چه زيبا فرمودند: «أدّبني ربي فأحسن تأديبي»؛ پروردگارم مرا به بهترين نحو تربيت كرد. آثار اين تربيت عظيم و مظاهر اين خلق كريم از همان دوران طفوليت در رفتار و گفتار كريمانة ايشان متجلي بود، همان چيزي كه ايشان را محبوب قلوب مردم و صادق ‌الامين شهر مكه كرد.

آري رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم در ميان مردم مكه اينگونه مشهور بود؛ جواني كه به صلة رحم عنايت ويژه دارد، بار سنگين ضعيفان را به دوش مي‌كشد، مهمانان را گرامي مي‌دارد، در كارهاي عام‌المنفعه مساعدت و مشاركت دارد، به روزي اندك قانع است و از دسترنج خويش ارتزاق مي‌كند. او به اعتراف آشنايانش با اخلاق‌ترين، صادق‌ترين، امانت‌دارترين و با حياترين جوان مكه بود. رضايت از اخلاق و رفتار او تا حدي بود كه در مسئلة مهم و حساس قرار دادن حجرالأسود در محل آن، كه مي‌رفت تا به يك نزاع بزرگ تبديل شود، همه به قضاوت او رضايت دادند و يكصدا گفتند: «هذا أمين رضينا هذا محمد!». و حتي پس از بعثت آن‌حضرت و پديد آمدن دشمني‌ها و گرم شدن بازار تهمت‌ها و افتراها باز هيچكدام از دشمنانش او را به عدم صداقت، بداخلاقي و بي‌حيايي متهم نساختند بلكه با اذعان به صفات بلندش كه در ايشان مشهود بود تنها به گفتن اينكه او بيمار، مسحور و جن‌زده شده اكتفا كردند، در حاليكه به شدت حريص بودند تا در حيات مباركش نقطه‌ضعفي بيابند و از آن عليه دعوت توحيدي ا‌‌يشان استدلال كنند.

واقعاً اگر رفتارهاي كريمانه و مظاهر والاي اخلاقي نبي اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم از طرق موثق و ترديدناپذيري به ما نرسيده بود شايد براي عده‌اي از مردم حتي باور آن مشكل مي‌نمود، اما خوشبختانه اين گونه روايات از طريق موثق و صحيح روايت شده و از نظر تعداد راويان به حد شهرت و تواتر رسيده است.

 

 

محمد امین ریگی بازدید : 25 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

آفتاب پر فروغي از حرا تا سر كشيد/ پرتوافشان گشت و خود بر ساحل احمر كشيد

 

در اين مقال سخن از سيرت و مكارم اخلاقي سيد ولد آدم و اشرف انسانها محمد مصطفي صلي الله عليه و سلم است. سيرتي كه توسط شاگردان مكتبش لحظه لحظة آن با دقت و وسواس ثبت شده و با گفتن و نوشتن و عمل كردن در طول قرنها از نسلي به نسل بعد منتقل شده و منبع هدايت و راه يافتن ميليون‌ها انسان شده است؛ گمگشتگان را راه‌يافته و راهزنان را رهبر كرده است، و از پديده‌هاي شگفت‌انگيز و از ويژگيهاي تمدن جهان‌شمول اسلام است. دقت، تلاش و زحماتي كه توسط سيرت‌نگاران مسلمان در جمع‌آوري و حفظ و حراست از ميراث نبوي انجام شده، در تاريخ اديان و تمدن‌ها پديده‌اي بي‌نظير است. اهميت دادن دانشمندان اسلامي به سيرة رسول اكرم صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم، آن را تبديل به يكي از شاخه‌هاي مهم علوم اسلامي كرده كه موجب شور و نشاط و فعاليت زيادي در مراكز علمي جهان شده است.

اگر بخواهيم مقايسه‌اي انجام دهيم ميان آنچه مسلمين در مورد سيرت پيامبر اسلام انجام داده‌اند و آنچه ديگران در مورد پيامبران پيشين كرده‌اند نتيجه بسيار قابل توجه و شگفت‌انگيز خواهد بود. مثلاً اگر حيات سيدنا مسيح عليه‌السلام را بررسي كنيم متوجه مي‌شويم با وجود اينكه غرب مسيحي از نظر علمي پيشرفتهاي زيادي داشته و با اكتشافات و اختراعات سعي در شناخت ناشناخته‌هاي عالم هستي دارد و با اهميتي كه حضرت مسيح براي‌شان دارد و محبت بيش از حدي كه نسبت به او ابراز مي‌كنند و او را فرزند خدا و بلكه خود خدا مي‌دانند، با اين حال از سرگذشت و ابعاد زندگي ايشان مطالب زيادي در اختيار ندارند. حتي در مورد دوران پيامبري ايشان كه سيره‌نگاران قديم ادعا مي‌كردند سه سال آن را به طور كامل مي‌توانند در اختيار جهانيان قرار دهند، سيره‌نويسان معاصر اعتراف دارند كه از تمام دوران حيات مسيح فقط 50 روز آن در انجيل موجود است و از بقية آن اطلاع دقيقي در دست نيست؛ هر چند همين مقدار نيز همراه با غلو و افراط و تفريط و با اسنادي ضعيف منتقل شده است. اما زندگي پربار و پر بركت پيامبر اسلام به طور كامل توسط شاگردان مكتبش حفظ و ثبت و ضبط شده و از ولادت تا وفات ايشان يك روز آن هم مبهم باقي نمانده است. تمام ابعاد زندگي ايشان از جزئي‌ترين مسائل فردي و خانوادگي تا مسائل مهم عبادي، اجتماعي و سياسي همه و همه ثبت و ضبط شده است. صفات آن‌حضرت، كمالات و شمايل آن‌حضرت، گفتار و كردار و برخوردشان با دوستان و دشمنان، عملكردشان در غم‌ها و شادي‌ها، گشايشها و سختي‌ها و خلاصه تمام حيات آن‌حضرت همراه با ابعاد و جزئياتش ثبت گرديده است و در طول قرنهاي متمادي با عمل و آب ديدگان پيروان راستين‌‌ ايشان آبياري شده است.

ويژگي ديگري كه در نقل سيرة نبوي وجود دارد همان حساسيت و تلاش سيره‌‌‌‌‌نگاران براي جلوگيري از مبالغه‌گويي و جمع شدن رطب و يابس در آن است چيزي كه در ميان پيروان شخصيت‌هاي بزرگ بالاخص در ميان بوداييان و مسيحيان بسيار رايج و معمولي بوده است، و اين نيز با راهنمايي خود آن‌حضرت صورت گرفت كه فرمودند: در مورد من غلو نكنيد آنگونه كه نصارا در وصف عيسي ابن مريم غلو كردند؛ من بندة خدا و پيامبر او هستم.

اين مساعي جميله كه با همت محدثين و سيره‌نگاران سامان يافت، در دوره‌هاي بعد به وسيلة شعرا و ادبا بگونه‌اي پرورده شد كه بديع‌ترين آثار ادبي در وصف آن مرشد كامل خلق گرديد، و داعيان و رهروان مكتبش با زبان و قلم خويش پاكترين و اعجاب‌انگيزترين عواطف و احساسات  بشري و مراتب قدرشناسي را نسبت به محسن و مراد خويش به نمايش گذاشتند.

اما با اين حال اين امت هنوز در اين باره احساس نياز مي‌كند و همچنان خود را مديون رسول خويش مي‌داند.

البته پرداختن به سيرة نبوي تنها براي اداي دين نسبت به آن ذات مقدس نيست بلكه از آنجايي كه ايشان اسوه و الگوي مومنين‌اند و اتباع از ايشان و متصف شدن به صفات آن‌حضرت از فرايض و مسئوليت‌‌هاي هر فرد مسلمان است، شناخت اوصاف و ويژگيهاي اخلاقي ايشان به عنوان مصدري از مصادر شرعي اسلام نيز امري تعبدي و احتسابي است، حساسيت در نقل سيره عملي آنحضرت صلي‌الله‌ عليه‌ وسلم و پالايش آن از روايات ناموثق و ضعيف به خاطر تعبدي بودن آن است: «و لكم في رسول الله أسوة حسنة».

 

بدون شك بخش بسيار مهم سيرة آن‌حضرت مربوط به اخلاق است، زيرا اين دين دين اخلاق است و فلسفة بعثت آن‌حضرت نيز اتمام مكارم اخلاقي است. البته در تعريف اخلاق پيامبر اشتباه بزرگي روي داده است و آن اينكه تنها برخي اعمال و رفتار را مظهر اخلاق ايشان قرار داده‌اند در حاليكه اخلاق معني عام و وسيعي دارد كه در هر شعبه‌اي از شعبه‌هاي زندگي و در حركت و سكوني اعم از عبادات و فعاليتهاي اجتماعي، سياسي و اقتصادي تاثير‌گذار و نمايان است. خداوند در قرآن از اخلاق كريمة پيامبر اسلام با صفت عظيم در جمله‌اي كوتاه اما رسا سخن گفته است: «انك لعلي خلق عظيم». 

محمد امین ریگی بازدید : 25 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

در مقالهدرد دلي با دوست داران سنتمن از افرادي ياد کردم که احاديث صحيح يا همان سنت رسول الله صلي الله و عليه و آلهوسلم به آنها جهت مي دهد، بر خلاف کساني که ابا افکار و انديشه هاي خود که برگرفتهاز هواي نفسشان مي باشد، مي خواهند که به سنت و شريعت اسلامي جهت دهند و آنرا تفسيرکنند. اما شايد در اينجا سؤالي پيش بيايد که چگونه تو به افکار و عقايدي که معمولابا استفاده از عقل و منطق و با استناد از متون دين استنباط شده اند نام هواي نفس رااطلاق کرده اي ؟

در ابتدا لازم مي بينيم براي جواب به اين سؤال و ارتباط بينافکار و عقايد اشتباه و منحرف با هواي نفس ، مقدمه اي را بيان کنم:

افکار ،عقايد و نگرشهايي که انسانها درطول زندگي آنرا کسب مي کنند و به عنوان مرجع درمواجهه با حوادث و فراز و نشيبهاي زندگي از آن استفاده مي کنند را اگر به صورت کليمورد بررسي قرار دهيم اولا: برگرفته از افکار اطرافيان و دوما: تجربياتي است که شخصآنرا در طول زندگي از محيط به دست مي آورد و معمولا نقش اين تجربيات بسيار مهمتر ازافکاري است که انسان از اطرافيان خود گرفته ، زيرا او درستي و نادرستي اين افکار رانيز با تجربيات خود مي سنجد.

حال اگر بخواهيم بحث تجربه را باز تر کنيم، ميبينيم که تجربه انسان رابطه تنگاتنگي با علايق و استعدادهاي او دارد و اگرچه اينرابطه صد در صد نيست اما درصد بزرگي از آنرا در برمي گيرد. به عنوان مثال شخصي کهبه کسب و کار و تجارت علاقه دارد ، قسمت بزرگي از تجربيات او در اين زمينه مي باشدو برعکس کسي که به علم يا سياست علاقه مند است معظم تجربياتش در زمينه علم يا سياسترقم مي خورد. پس نتيجه ميگيريم که تمايلات نفساني اشخاص در کسب تجارب و استفاده ازتجارب به عنوان نتيجه گيريهاي شخص و افکار و عقايد او نقش بسزايي دارد. و از اينبحث يک نتيجه گيري ديگري هم مي توان کرد و آن اينکههر چه تمايلات شخص سالمتر وکنترل شده تر باشد نتايجي که به دست مي آورد بهتر و صحيح تر ميباشد.

محمد امین ریگی بازدید : 41 چهارشنبه 27 آذر 1392 نظرات (0)

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِالرَّحِيمِ

يَا أَيُّهَا الَّذِينَءَامَنُواْ قُواْ أَنفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ

اي كساني كه ايمان آورده ايد ، خودتانو كسانتان را از آتشي كه سوخت آن ، مردم و سنگهاست حفظ كنيد. ...

سورة تحريم، آية :6

 

مسئوليت پدر و مادر در مورد تربيتفرزندان

1.  فرزندان موهبت خداوند هستند و پدران و مادرانامانتدار آنان مي باشند.

2.  سعي نماييد محبّت خداوند و پيامبر گرامي (ص) را دردل آنها جاي دهند.

3.  با ايمان و اخلاق و آداب ديني و اجتماعي آنان راآشنا نمايند.

4.  بهترين روش تربيت آنها پايبندي پدر و مادر به پاكيو پرهيزكاري است.

5.  نيازمنديها و آرزوهاي مادي و معنوي مشروع آنان رادر حد توان برآورده نمايند.

6.  از توهين و تحقير آنان به ويژه در حضور ديگرانپرهيز كنند.

7.  در انتخاب دوست و شريك زندگي آنها را راهنمايينمايند.

8.  در مورد خريد لباس و ... ميان آنان تبعيض قايلنشوند.

9.  محبّت بجا و منطقي پدر و مادر آنها را از محبت كاذبديگران بي نياز مي نمايد.

10.  از لغزشهاي آنان چشم پوشي كند و در صورت تكرار درخلوت نصيحتشان نمايد.

11.  با محبت و تشويق و احترام به آنان،‌در آنها اعتمادبه نفس ايجاد كنند.

12.  گاهي آنان را به نماز جمعه و مجالس ديني و دانش و ... ببرند.

13.  آنان را با قرآن و روش زندگي رسول خدا (ص) و سخنانو تجارب بزرگان آشنا نمايند.

14.  در حضور آنها ، از جدال و درگيري دوري كنند.

15.  پدر و مادر همچون درخت و فرزندان نيز ميوة آنند ،طبيعي است كه درخت سالم ميوة سالم مي دهد.

16.  با پرهيز از اسراف و اشرافيگري آنان را هم آنگونهبار بياورند.

17.  به مدارس آنها سركشي كنند و با معلمين ايشان درتماس باشند.

18.  آنها را از مطالعه و نگاه به كتابها و فيلمهاي مضرّو بي فايده بازدارند.

19.  آنان را با تجارب زندگي خود آشنا كنند .

20.  در امور دين و دنيا آنان را متعهد و مسئوليت پذيرتربيت نمايند.

21.  نام نيكو و يا لقب مناسب براي آنان انتخاب كنند .

22.  آنان را به يادگيري علوم و دانش و فنون وادارنمايند و در تهية امكانات شكوفايي استعدادهايشان دريغ نورزند.

23.  امكانات و اسباب سرگرمي و تفريحات مشروع و متناسببا سنّ آنان را فراهم نمايند.

24.  به تغذيه و بهداشت آنان توجه نموده و فوايد حفظسلامت تن و روان و بهداشت محيط را به آنان بياموزند.

25.  احترام به بزرگترها و كمك به ضعيفان و بيماران رابه آنان ياد آور شوند.

26.  در انتخاب معلّم و مربّي براي اولاد خود دلسوزانهاقدام نمايند.

27.  هنگام سفر با آنان فرصت را مغتنم شمرده و از مظاهرزيباي طبيعت و راز و پندهاي مشاهد و اماكن تاريخي فرزندان خود را آگاهسازند.

28.  به آنان بياموزند كه با برادران و خواهران خود و همسنّ و سالان و همنوعانشان صادق و مهربان باشند.

29.  رحم و شفقت با زير دستان را به آنانبياموزند.

30.  به آنان بياموزند همواره فزوني ذخيره اخروي را برامور دنيوي مقدم بدارند و حفظ منافع و مصالح جامعة اسلامي را منافع فردي ترجيحدهند.

 

مسئوليت فرزندان در برابر پدر ومادر

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ

وَ قَضَی رَبُّكَ أَلاَّتَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّعِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلاَتَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِيمًا (23) وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَالذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا (24)

پرودگار تو مقرر كرد كه جز او رانپرستيد و به پدر و مادر (خود) احسان كنيد. اگر يكي از آن دو يا هر دو ، در كنار توبه سالخوردگي رسيدند به آنها (حتي) «اوف» مگو و به آنان پرخاش مكن و با آنها سخنيشايسته بگوي.

و از سر مهرباني ، بال فروتني بر آنانبگستر و بگو:« پروردگارا، آن دو را رحمت كن چنانكه مرا در خُردي پروراندند.» (سورةاسراء آية 23-24 )

1.  بجز در گناه و نافرماني خداوند ، آنان را اطاعت كن !

2.  با آرامش و مهرباني با آنان سخن بگو !

3.  صبح و شام و در مناسبتها دستهايشان را ببوس !

4.  از شخصيت و حيثيت و ثروت آنان محافظت كن !

5.  احترامشان را به خوبي نگهدار و هنگام ورود آنان باشوق و تكريم برخيز! و هر چه را كه مي خواهند از راه مشروع برايشان فراهم كن!

6.  در همة امور زندگي با آنان مشورت كن !

7.  از دعاي خير و طلب بخشش براي آنان غافل مباش !

8.  هر گاه مهماني داشتند با محبت و خوشرويي ، خود ومهمانشان را خدمت كن !

9.  از هر فرصتي براي شادي و سرورشان استفاده كن !

10.  در حضورشان صدايت را بلند مكن !‌

11.  بدون اجازة آنان از منزل خارج مشو !‌

12.  به هنگام خواب و استراحت بيدارشان مكن !

13.  همسر و فرزندان را بر آنان مقدم مدار !

14.  هنگامي كه سخن مي گويند كلامشان را قطع مكن !

15.  اگر كار ناپسندي را انجام دادند، آنان را سرزنش مكن !

16.  بدون دليل در حضور ايشان نخند !

17.  پيش از آنان غذا خوردن را آغاز مكن و از جلو دستشانغذا بر مدار !

18.  هنگامي كه نشسته اند بدون اجازة آنان دراز مكش و درحضورشان پاهايت را دراز مكن !

19.  پيش از آنان وارد مشو و جلوتر از آنها راه مرو !

20.  هرگاه صدايت زدند بي درنگ حاضر شو !

21.  در زمان حيات و پس از مرگ آنها ، دوستان آنان رااحترام كن !

22.  با افرادي كه با پدر و مادر خود بدند ، رفاقت مكن !

23.  در موقع بيماري به موقع آنان را نزد پزشك ببر !

24.  چنانچه نيازمند بودند لباس و مسكن و غذاي مناسببرايشان فراهم كن !

25.  گاهي اوقات آنان را به گردش و تفريح ببر !

26.  هيچگاه با آنان دروغ مگو !‌

27.  امور زندگيت را از آنها پنهان مكن !‌

28.  از آنان بخواه تو را با تجارب زندگي خود آشنانمايند!

29.  از آنها بخواه از دعاي خير خويش فراموشت نكنند !

 

30.    به هنگام خطاب ، آنها را پدر و مادر بخوان و ازمخاطب قرار دادنِ آنها با نام، پرهیز کن.

تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 263
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 19
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 153
  • باردید دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 174
  • بازدید ماه : 337
  • بازدید سال : 1,158
  • بازدید کلی : 10,547
  • تبلیغات

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت

    اولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنتاولین خبر خوان سایت های اسلامی اهلسنت